بازگشت

روضه


«فـلـئن اخـرتـنـي الـدهور و عاقني عن نصرك المقدور فلاندبنك صباحا و مسا ولابكين لك بدل الدموع دما حسرة عليك» [1] .



از هجر تو بي قرار بودن تا كي؟

بازيچه روزگار بودن تا كي؟



ترسم كه چراغ عمر گردد خاموش

دور از تو، به انتظار بودن تا كي؟



ما را كه به خدمتت رسيدن، سخت است

ديدن همه را، تو را نديدن سخت است



بار غم تو، به جان كشيدن آسان

از دشمن تو، طعنه شنيدن سخت است



«سـيد حيدر بن سليمان»، متوفاي 1304 در حله، خطاب به امام عصر (ع) درباره «واقعه طف» چنين مي گويد:



ماذا يهيجك ان صبرت

لوقعة الطف الفظيعة



اتري تجئ فجيعـة

بامـض مـن تلـك الفجيعـة



حيث الحسين علي الثري

خيل العدي طحنت ضلوعه



قتلته آل امية

ظام الي جنـب الشريعـة



ورضيعه بدم الوريــد

مخضب فاطلب رضيعـه



يـعـنـي: «چـه چـيز شما را به هيجان مي آورد، صبر تا كي؟

آيا واقعه كربلا شما را به هيجان نياورد و مـنـتظر حادثه بدتري از آن اتفاق بيفتد اسب سواران، استخوانهاي سينه جدت حسين (ع) را در بـالاي بـلـنـدي خـورد كردند و بني اميه او را در كنار فرات، تشنه به شهادت رساندند، شيرخواره حسين (ع) به خون گلو آغشته شد، بيا و انتقام خون او را بگير» [2] .


پاورقي

[1] بحار، ج101، ص 320.

[2] اعيان الشيعه، ج6، ص 268، ديوان سيد حيدر 1 /90.