بازگشت

ازدواج جويبر با ذلفا


اسـلام بـا ظـهور خود با افكار جاهليت مبارزه كرد و تنها ملاك امتياز را به «تقوا» دانسته است در ازدواج شـرط است كه طرفين كفو هم باشند، يعني در اسلام و ايمان، هر دو مثل هم باشند هر چند در سـاير امور، با هم اختلاف داشته باشند دستور پيامبر (ص) مبني بر ازدواج «جويبر» با «ذلفا» در همين راستا است. «جويبر» مردي از اهل يمامه و تازه اسلام آورده بود، ولي مردي سياه چهره و فقير بود پيامبر (ص) او را در مسجد اسكان داد و جز «اصحاب صفه» گرديد. روزي پيامبر (ص) خطاب به «جويبر» فرمود: «چقدر خوب است كه ازدواج كني!». جويبر: «بابي انت و امي! من يرغب في، فواللّه ما من حسب و لا نسب و لا مال و لاجمال». پـدر و مـادرم فـداي شما! كدام زن است كه به من رغبت پيدا كند من نه اصل و تبار خوبي دارم، نه شرافت خانوادگي، نه مال و نه زيبايي». پيامبر (ص) فرمود: «ان اللّه قـد وضـع بـالاسـلام مـن كـان في الجاهلية شريفا و شرف بالاسلام من كان في الجاهلية و ضيعا». «خداوند به بركت اسلام، آناني كه در جاهليت بزرگ و عزيز بودند، ذليل و حقير كرد و آنان كه حقير بودند، عزيز و بزرگ گرداند». آنـگـاه فـرمـود: «اكنون به خانه «زياد بن لبيد» كه شريف ترين مردم قبيله «بني بياضه»است، مي روي و مي گويي پيامبر دستور داده كه دخترت، «ذلفا» را به عقد من درآوري». «جـويـبـر» وقـتـي وارد شـد كه «زياد بن لبيد» با جمعي از بستگان خود دور هم جمع بودند، گفت: «پيامي از طرف رسول خدا (ص) دارم آشكارا بگويم يا خصوصي». زياد بن لبيد گفت: «پيغام رسول خدا (ص) موجب افتخار است، آشكارا بگو». «جويبر: پيامبر (ص) پيغام داده دخترت ذلفا را به عقد من در آوري». زياد: «پيامبر (ص) تو را براي ابلاغ اين پيام نزد من فرستاده؟

!». جويبر: «آري، من سخن دروغ به رسول خدا (ص) نسبت نمي دهم». زياد: «انا لا نزوج فتياتنا الا اكفائنا من الانصار». «بـه پـيـامـبر عرض كن كه ما دخترانمان را نمي دهيم مگر به طايفه انصار كه همكفو و همشان ما باشند». «جويبر» بر گشت: «ذلفا» كه سخنان اين دو را از پشت پرده مي شنيد، به پدرش گفت: هر چه زودتر جويبر را از ميان راه برگردان، زيرا او به پيامبر (ص) دروغ نمي بندد». «زيـاد» شـخـصـا بـه مـحـضـر پـيـغمبر (ص) مشرف شد و همان جمله قبلي را تكرار كرد كه ما دخترانمان را فقط به انصار مي دهيم. رسول خدا (ص) فرمود: «جويبر، مؤمن والمؤمن كفو للمؤمنة والمسلم كفو للمسلمة». «جويبر، مؤمن است و مؤمن كفو مؤمنه و مرد مسلمان هم، كفو زن مسلمان است». «زيـاد بـن لـبـيد» به خانه برگشت و مطالب را به اطلاع دخترش رساند دختر گفت: پدر جان! ايـن را بـدان كـه مـخـالـفـت بـا فرمان پيامبر (ص) موجب كفر مي شود، لذا به اين ازدواج تن داد و مـقـدمات عروسي مهيا گشت و خانه اي هم با اسباب و لوازمات براي جويبر تهيه شد و به شكرانه اين نعمت تا سه شب جويبر مشغول عبادت شد [1] و بدينگونه حضرت ختمي مرتب با اين ازدواج به تمام افكار جاهليت، خط قرمز كشيد و اعلان فرمود كه: (ان اكرمكم عند اللّه اتقاكم) [2] .


پاورقي

[1] فروع کافي، 5 /339 باب ان المؤمن کفو المؤمنة.

[2] حجرات /13.