بازگشت

روضه


توسل به حضرت جواد الائمة (ع).



قضي شهيدا و هو في شبابه

دس اليه السم في شرابه



افطر عن صيامه بالسم

فانفطرت منه سما العالم



تبكي علي غربته الاملاك

تنوح في صريرها الافلاك



تبكيه حزنا اعين النجوم

تلعن قاتليه بالرجوم



ياد كوي تو مي كنم امروز

گفتگوي تو مي كنم امروز



جستجوي تو مي كنم امروز

يا جوادالائمه! ادركني



عزت عالمين مي خواهم

سفر كاظمين مي خواهم



طوف قبر حسين مي خواهم

يا جواد الائمه! ادركني



خسته و دل شكسته و زارم

گره افتاده است در كارم



جز به كويت كجا پناه آرم

يا جواد الائمه! ادركني



اي كه روح عبادتي ما را

عذر خواه قيامتي ما را



جان زهرا عنايتي ما را

يا جواد الائمه! ادركني



همسرت كرد نامراد تو را

كرد مسموم از عناد تو را



اي كه خوانده خدا جواد تو را

يا جواد الائمة ادركني



«شعر از: مؤيد». «رحيل» كه رضيع امام جواد (ع) است مي گويد: در حالي كه امام هادي (ع) با «مؤدب» نشسته بود، ناگاه صداي گريه بلند شد، «مؤدب» سؤال كرد علت گريه چيست؟

. حضرت فرمود: «ان اباجعفر توفي الساعة، الان پدرم از دنيا رفت». سـؤال كـرديـم از كـجـا دانستيد، فرمود: «دخلني من اجلال اللّه عزوجل شي لم يكن اعرفه قبل فعلمت ان ابي قد مضي» [1] .

«از عـظـمـت پـروردگـار، حـالـتي به من دست داد كه قبلا نبود، پس دانستم كه پدرم رحلت كرده است».


پاورقي

[1] ناسخ التواريخ، 8 /128 (احوالات امام هادي (ع).