بازگشت

سفيان بن مصعب عبدي كوفي


او بـر امـام صـادق (ع) وارد شـد، حضرت فرمود به زياد ام فروه «كنيه مادر امام صادق (ع)» بگوييد بيايد و بشنود كه بر جدش چه گذشته است «فتسمع ما صنع بج دها، فجائت فقعدت خلف الستر». حضرت خطاب به سفيان فرمود: «بخوان» چون بيت اول را خواند: «فرو جودي بدمعك المسكوب». اي ام فروه! هر چه مي تواني تلاش كن و براي جدت حسين (ع) اشك بريز». «فـصـاحت و صحن النسا و قال ابوعبداللّه (ع) الباب! الباب! فاجتمع اهل المدينه علي الباب فبعث اليهم ابوعبداللّه (ع) صبي لنا غشي عليه [1] ». «ام فـروه و زنـهـا صـيـحـه ايي زدند (و چون زمان تقيه و خوف بود و نمي توانستند به طور آشكار، عـزاداري كـنند حضرت فرمود: متوجه درب منزل باشيد، مردم مدينه جلو درب اجتماع كردند تا بفهمند كه چه خبر شده، امام (ع) فرمود: فرزندي از ما غش كرده است». نـكته: كلام امام (ع) يا حمل بر تقيه ميشود و يا آنكه واقعا، بر اثر گريه زنها و هيجان مجلس، فرزند خردسالي غش كرده باشد.


پاورقي

[1] جامع الرواة اردبيلي، 1 /367، اعيان، 7 /268.