بازگشت

آگاهي و علم غيب امام حسين


همه شيعيان مي دانند و باوردارند كه علم غيب از طرف پروردگار جهانيان در اختيار پيامبران الهي و رسول گرامي اسلام، و امامان معصوم عليهم السلام قرار مي گرفت، تا مشكلات امور امّت اسلامي را برطرف كنند، و بتوانند با وحي الهي به همه نيازمندي هاي انسان ها پاسخ گويند. جابر جعفي از امام سجّاد عليه السلام نقل كرد كه: عَرَبي چون اعتقاد به علم غيب امامان معصوم عليهم السلام نداشت، در حالي كه جُنُب بود به ديدار امام حسين عليه السلام رفت تا او را بيازمايد، وقتي درب خانه آن حضرت را كوبيد:

حديث 345

قال الامام الحسين عليه السلام: أَما تَسْتَحْيي يا أَعْرابيّ أَنْ تَدْخُلَ إِلي إِمامِكَ وَأَنْتَ جُنُبٌ وَ قالَ: أَنْتُمْ مَعاشِرَ الْعَرَبِ إذا خَلَوْتُمْ خَضْخَضْتُم.

امام حسين عليه السلام فرمود: (اي اعرابي آيا شرم نمي كني كه در حال جنابت بر امام خود وارد مي شوي؟ شما عرب ها وقتي خلوت مي كنيد اختيار از دستتان مي رود.) [1] .

آن شخص كه دچار حيرت شده بود بازگشت، غسل كرد و آنگاه با لباس و بدن پاك خدمت امام رسيد و مشكلات فكري خود را پرسيد.

آگاهي از توطئه منافقين

پس از امضاء قراردادنامه صلح با معاويه كه جنگ و خونريزي از بين رفته بود، گروهي از اهل كوفه كه داراي اغراض سياسي بودند، پنهاني با محمّد بن حنفيّه ارتباط برقرار كردند و گفتند: شما قيام كنيد ما با شما هستيم و معاويه را از سر راه بر مي داريم.

ايشان جواب رد دادند. آن گروه دست از اغراض سياسي خود بر نداشتند، پنهاني با امام حسين عليه السلام تماس گرفتند و گفتند: شما قيام كنيد ما شما را ياري مي دهيم.

حديث 346

قال الامام الحسين عليه السلام: إِنَّ الْقَوْمَ إِنَّما يُريدُونَ أَنْ يَأْكُلوُا بِنا وَ يَسْتَطِيْلوُا بِنا وَ يَسْتَنْبِطُوا دِماءَ النَّاسِ وَ دِماءَنا

امام حسين عليه السلام فرمود: (اين گروه مي خواهند بوسيله ما شكم خود را تأمين كنند و بوسيله ما به بزرگواري برسند، و خون مردم و ما را بيهوده بر زمين ريزند.) [2] .

آگاهي امام به سرنوشت عمر سعد

در دوران صلح كه هنوز از تحوّلات سياسي كوفه خبري نبود، و ماجراي كربلايي وجود نداشت، روزي عمر سعد، امام حسين عليه السلام را ديد و گفت: اي اباعبدالله! برخي از انسان هاي كم عقل گمان مي كنند من قاتل تو هستم.

حديث 347

قال الامام الحسين عليه السلام: اِنَّهُمْ لَيْسُوا بِسُفَهاءَ وَلكِنَّهُمْ حُلَماءُ، أَما اَنَّهُ يَقَرُّ عَيْني أَنَّكَ لا تَأْكُلُ بُرَّ الْعِراقِ بَعْدي اِلاَّ قَليلاً.

امام حسين عليه السلام فرمود: (آنان كم عقل نيستند بلكه عاقل و بردبارند، تو مرا خواهي كُشت، امّا بدان! چشم من روشن خواهد شد از اينكه تو از گندم عراق جز اندك نخواهي خورد.) [3] .

آگاهي امام از ذكر پرندگان

پيامبران و امامان معصوم عليهم السلام از نطق انواع پرندگان آگاهي داشتند و آنها را درك مي كردند، امام حسين عليه السلام نيز از نطق و ذكر پرندگان آگاه بود، و مي دانست هر پرنده اي چگونه با خدا راز مي گويد، زيرا:

حديث 348

قال الامام الحسين عليه السلام: ما خَلَقَ اللهُ مِنْ شَي ء إِلاَّ وَ لَهُ تَسْبيحٌ يَحْمِدُ بِهِ رَبَّهُ

ثُمَّ تَلا هذه الآية: «و إِنْ مِنْ شَيٍ ء إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلكِنْ لاتَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ» [4] .

امام حسين عليه السلام فرمود: (پروردگار هستي چيزي خلق نكرد جز آنكه با ذكر خاصّي خدا را حمد و سپاس مي گويد «سپس اين آيه را خواند»: و چيزي در نظام هستي وجود ندارد جز آنكه خدا را شكر و سپاس مي گويد، لكن شما حمد و سپاس آنها را درك نمي كنيد.) [5] .

خبر دادن از دزدان راه

برخي از كارگران امام حسين عليه السلام مي خواستند به مسافرت بروند آنحضرت به آنها رهنمود داد و فرمود:

حديث 349

قال الامام الحسين عليه السلام: لا تَخْرُجُوا يَوْمَ كَذا وَاخْرُجُوا يَوْمَ كَذا، فَإِنَّكُمْ إِنْ خالَفْتُمُوني قُطِعَ عَلَيْكُمْ

امام حسين عليه السلام فرمود: (در فلان روز سفر نكنيد، بلكه در روز ديگري از مدينه خارج شويد، مبادا سرپيچي كنيد، اگر با دستور من مخالفت كنيد اسير دزدان راه مي شويد.)

كمي گذشت و كارگران شتاب كردند و به رهنمود امام عمل نكردند، در بين راه دزدان بر آنها هجوم آوردند و آنها را كشتند و اموالشان را به غارت بردند. وقتي خبر به امام رسيد فرمود:

لَقَدْ حَذَّرْتُهُم فَلَمْ يَقْبَلُوا مِنّي (من آنها را پرهيز دادم ولي گوش نكردند.)

امام حسين عليه السلام با ناراحتي نزد والي مدينه رفت. فرماندار مدينه تا امام را ديد از كشته شدن كارگران آنحضرت اظهار تأسّف كرد و گفت يا اباعبدالله خدا به شما پاداش نيكو عطا فرمايد.

امام عليه السلام فرمود: اگر قاتلان غارتگر را به تو معرّفي كنم تو آنها را قصاص مي كنيد؟.

فرماندار مدينه گفت: آري! مگر شما آنها را مي شناسيد؟. امام فرمود: آري. سپس اشاره به مردي كرد كه در كنار فرماندار مدينه نشسته بود. آن مرد كه غافلگير شده بود گفت: تو از كجا مرا مي شناسي؟ و چرا بسوي من نشانه رفته اي؟.

امام عليه السلام فرمود: اگر همه نشانه ها را بگويم و نام همراهان تو را افشاء كنم، كه چگونه و بكجا و سوار بر چه مركبي، راه را بستيد و كداميك شما چه كسي را كشت، اعتراف مي كني؟ آنگاه همه ماجرا را بي كم و كاست بيان فرمود بگونه اي كه آن مرد گفت: سوگند بخدا! حسين راست مي گويد.

فرماندار تمام همراهان آن مرد را دستگير و همه را اعدام كرد.

خبر از شهادت زيد

امام باقر عليه السلام نسبت به آينده قيام حضرت «زيد» برادرش آگاهي داشت و محل بدار كشيدن او را مي دانست. روزي به اصحاب خود فرمود كه حضرت اباعبدالله عليه السلام ماجراي «زيد» را اينگونه بيان فرمود:

حديث 350

قال الامام الحسين عليه السلام: يا ابن مسلم حدّثني أبي عن أبيه الحسين عليه السلام قال: وَضَعَ رَسُولُ اللهِ صلي الله عليه وآله يَدَهُ عَلي كِتْفي وَ قالَ: يا بنيّ يخرج من صلبك رجل يقال له زيد يقتل مظلوماً، إذا كان يوم القيامة حشر إلي الجنّة».

امام حسين عليه السلام فرمود: (روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دست مبارك بر روي دوش من گذاشت و فرمود، فرزندم، از پُشت تو مردي متولّد مي شود كه نا او «زيد» است، و مظلومانه كشته مي شود و آنگاه كه روز قيامت فرا رسد بي حساب بسوي بهشت خواهد رفت). [6] .

خبر از شتر گمشده اعرابي

ابن عبّاس نقل كرد: روزي با امام حسين عليه السلام نشسته بوديم، ناگاه اَعرابي از راه رسيد و سخت ناراحت بود و گفت: اي پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم! شتر من گمشده، و جز آن مركبي ندارم، پدرت اميرالمومنين عليه السلام گمشدگان را هدايت مي كرد، و گمشده ها را به صاحبانشان باز مي گرداند، بدادم برس.

حديث 351

قال الامام الحسين عليه السلام: اِذْهَبْ اِليَ الْمَوْضِعِ الْفُلانيّ تَجِدُ ناقَتَكَ واقِفَةً وَ في مُواجِهِها ذِئْبٌ أَسْوَدُ

امام حسين عليه السلام فرمود: (در فلان قسمت صحرا برو شترت را پيدا مي كني كه ايستاده است، و روبروي شتر تو گرگ سياهي قرار دارد.) [7] .

مرد عرب رفت و شترش را پيدا كرد و بازگشت و از امام تشكّر و قدرداني كرد.

خبر از محفوظ ماندن كعبه

امام صادق عليه السلام نقل كرد: در يكي از سال ها در مراسم حج كه حضرت اباعبدالله عليه السلام نيز حضور داشت، سيل بزرگي آمد و تمام اطراف كعبه و مقام ابراهيم را گرفت، مردم مضطرب و نگران بودند و به مقام ابراهيم نگاه ها دوخته شد، فكر مي كردند آن سيل عظيم كعبه و مقام را از جاي مي كند.

پس امام حسين عليه السلام اظهار داشت:

حديث 352

قال الامام الحسين عليه السلام: نادِ إِنَّ اللهَ قَدْ جَعَلَهُ عَلَماً لَمْ يَكُنْ لِيَذْهَبَ بِهِ فَاسْتَقِرُّوا.

امام حسين عليه السلام فرمود: (با صداي بلند اعلان كن كه همانا خداوند كعبه رانشانه استوار قرار داد، هرگز با اين سيل از جاي خود تكان نمي خورد، آرام باشيد.) [8] .


پاورقي

[1] خرائج و جرائح ج1 ص246، وسائل الشّيعة ج1 ص476، بحارالانوار ج44 ص181، عوالم بحراني ج17 ص56.

[2] بدايه و نهايه ج8 ص174.

[3] کشف الغمة ج2 ص9، ارشاد شيخ مفيد ص251، بحارالأنوار ج44 ص263 حديث20.

[4] سوره اسراء آيه 44.

[5] خرائج و جرائح ج1 ص248 حديث 5، بحارالانوار ج64 ص27 حديث 8.

[6] کفاية الاثر ص305.

[7] اثبات الهداة ج5 ص211 حديث 83.

[8] اصول کافي ج4 ص223، من‏لايحضره الفقيه ج2 ص243، اثبات الهداة ج5 ص176.