بازگشت

بحث و مناظره با كوفيان


امام حسين عليه السلام براي آنكه دل ها را بيدار كند و راه و روزنه هرگونه عذرتراشي ها را بر كوفيان پيمان شكن مسدود كند، روز عاشورا سوار بر اسب در ميدان، ميان دو سپاه قرار گرفت و در حالي كه تكيه به شمشير داده بود بحث و مناظره با آنان را اينگونه آغاز كرد:

حديث 191

قال الامام الحسين عليه السلام: اُنْشِدُكُمْ اللهَ هَلْ تَعْرِفُونَني؟. قالوا: نعم، أنت ابن رسول الله صلي الله عليه وآله و سبطه. قال: اُنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أنَّ جَدّي رَسُولُ اللهِ صلي الله عليه وآله؟.

قالوا: اللهم نعم. قال: اُنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ اُمّي فاطِمَةُ الزَّهْراءِ بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفيصلي الله عليه وآله؟. قالوا اللهم نعم. قال: اُنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أنَّ أبي عَلِيّ بْنُ أبي طالِبٍ عليه السلام؟. قالوا: اللهم نعم. قال: اُنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدَّتي خَديجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ أوُّلُ نِساءِ هذِهِ الْاُمَّةِ اِسْلاماً؟ قالوا: اللهم نعم.

قال: فأنْشِدُكُمُ اللهَ هَلَ تَعْلَمُونَ أنَّ سَيِّدَ الشُّهَداءِ حَمْزَةَ عَمُّ أَبي؟. قالوا: اللهم نعم. قال: اُنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَعْفَرَ الطَّيَّارَ فِي الْجَنَةِّ عَميّ؟. قالوا: اللهم نعم. قال: فأنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هذا سَيْفُ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه وآله وَ اَنَا مُتَقَلِّدُهُ؟. قالوا: اللهم نعم. قال: فأنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هذِهِ عِمامَةُ رَسُولِ اللهِ اَنَا لابِسُها؟. قالوا: اللهم نعم. قال: فأنْشِدُكُمُ اللهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ عَلِيّاً عليه السلام كانَ اَوَّلَهَمُ اِسْلاماً، وَ اَعْلَمَهُمْ عِلْماً، وَاَعْظَمُهَمْ حِلْماً، وَاَنَّهُ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ»؟. قالوا: اللهم نعم.

قال: فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمي وَأبي اَلذَّائِدُ عَنِ الْحَوْضِ، يَذُودُعَنْهُ رِجالاً كَما يُذادُ الْبَعيرُ الصَّادِرُ عَنِ الْماءِ، وَلِواءُ الْحَمْدِ في يَدِ اَبي يَوْمَ الْقِيامَةِ؟

قالوا: قد علمنا ذلك كلّه، ونحن غير تاركيك حتّي تذوق الموت عطشاً. [1] .

امام حسين عليه السلام فرمود: (شما را بخدا! آيا مرا مي شناسيد؟. گفتند: آري تو فرزند پيامبر خدا كه درود بر او باد هستي.

ويژگي هاي حضرت اباعبدالله عليه السلام

امام فرمود: شما را بخدا! آيا مي دانيد علي بن ابيطالب پدر من است؟. گفتند: آري، امام فرمود: شما را بخدا! آيا ميدانيد خديجه «دختر خويلد» نخستين زني كه اسلام را پذيرفت مادر بزرگ من است؟. گفتند: آري. امام فرمود: شما را بخدا! آيا ميدانيد «جعفر» كه در بهشت پرواز مي كند عموي من است؟. گفتند: آري.

امام فرمود: شما را بخدا! آيا ميدانيد اين شمشير كه اكنون بركمر بسته ام شمشير پيامبر خدا است؟. گفتند: آري. امام فرمود: شما را بخدا! آيا ميدانيد كه اين عمّامه را بر سر بسته ام عمّامه رسول الله است؟. گفتند: آري.

امام فرمود: شما را بخدا! آيا مي دانيد پدرم علي عليه السلام از ميان مسلمين اوّلين فردي بود كه اسلام را قبول كرد؟ و در علم از همه عالمتر و در صبر و شكيبائي از همه بردبارتر بود و او وليّ و پيشواي هر مرد و زن مؤمن مي باشد؟. گفتند: آري. امام فرمود: پس چگونه ريختن خونم را جايز مي شماريد؟ در حالي كه پدرم فرداي قيامت آب حوض كوثر را در اختيار دارد و گروهي را از نوشيدن آن محروم خواهد كرد آنچنانكه شتر تشنه را از آب باز دارند و در روز قيامت، پرچم سپاس و تقدير بدست اوست.) [2] .

پاسخ دادند: ما همه اينها را مي دانيم امّا تو را رها نمي كنيم تا كشته شوي!!

اينجا بود كه صداي گريه زنان و دختران بلند شد، امام حسين عليه السلام به حضرت عبّاس دستور داد تا آنها را به سكوت دعوت كند.


پاورقي

[1] کتاب لهوف ابن طاووس ص38.

[2] امالي شيخ صدوق ص135، أعيان الشيعة ج1 ص599، بحار الانوار ج44 ص318، عوالم بحراني ج17 ص167.