بازگشت

سخنراني اخلاقي، سياسي در مني


(در سال 55 هجري دو سال قبل از هلاكت معاويه در مراسم حج ايراد شد.)

حضرت اباعبدالله عليه السلام به ميزان تحرّكات سياسي بني اميّه و شخص معاويه، در روزهاي آخر زندگي، به تبليغات گسترده اي در مدينه، در سفر حج دست زد. در مني طرفداران و ياران را در خيمه اي جمع كرده و اين سخنراني را سامان داد.

حديث 176

قال الامام الحسين عليه السلام: اِعْتَبِرُوا أَيُّهَا النَّاسُ بِما وَعَظَ اللهُ بِهِ أَوْلِياءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنائِهِ عَلَي الأحْبارِ إِذْ يَقُولُ: «لَولا يَنْهيُهُمُ الرَّبَّانيُّونَ وَالأحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْاِثمَ» [1] .

وَ قالَ: «لُعِنَ الّذينَ كَفَرُوا مِنْ بَني إِسْرائِيلَ» [2] إلي قَوْلِهِ: «لَبئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ» [3] .

وإِنَّما عابَ اللهُ ذلِكَ عَلَيْهِمْلأنَّهُمْ كانُوا يَرَوْنَ (مِنَ) الظَّلَمَةِ الَّذينَ بَيْنَ أَظْهُرِهِمِ الْمُنْكَرَ وَالْفَسادَ فَلا ينَهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِكَ رَغْبَةً فيما كانُوا يَنالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمَّا يَحْذَرُونَ، وَاللهُ يَقُولُ: «فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ» [4] .

وَقالَ: «اَلْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتِ بَعْضُهُمْ أَوْلياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَونَ عَنِ الْمُنْكَرِ» [5] فَبَدَأَ اللهُ بِالأمْر بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَريضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّها إِذا اُدِّيَتْ وَاُقيمَتْ اِسْتَقامَتْ الفَرائِضُ كُلُّها هَيِّنُها وَصَعْبُها، وَذلِكَ أَنَّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوف وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعاءٌ إِلَي الْاِسْلامِ مَعَ رَدِّ الْمَظالِمِ وَمُخالَفَةِ الظَّالِمِ، وقِسْمَةِ الْفَيي ء وَالْغَنائِمِ وَأَخْذِ الصَّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها، وَوَضْعِها في حَقِّها.

ثُمَّ أنْتُمْ أَيُّها الْعِصابَةُ عِصابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ، وَبالْخَيْرِ مَذْكُورَةٌ، وَبالنَّصيحَةِ مَعْرُوفَةٌ، وَ بِاللهِ في أَنْفُسِ النَّاسِ مَهابَةٌ يَهابُكُمُ الشَّريفُ، وَ يُكْرِمُكُمُ الضَّعيفُ، وَ يُؤْثِرُكُمْ مَنْ لافَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَلايَدَلَكُمْ عِنْدَهُ، تَشْفَعُونَ فِي الْحَوائِجِ إِذا اِمْتَنَعَتْ مِنْ طُلاَّبِها، وَتَمْشُونَ فيِ الطَّريقِ بِهَيْئَةِ الْمُلُوكِ وَكَرامَةِ الأكابِرِ. أَلَيْسَ كُلُّ ذلِكَ إِنَّما نِلْتُمُوهُ بِما يُرْجي عِنْدَكُمْ مِنَ الْقيامِ بِحَقِّ اللهِ، وَ إنْ كُنْتُمْ عَنْ أَكْثَرِ حَقِّهِ تَقْصُرُونَ، فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأئِمَةِ، فَأَمَّا حَقُّ الضُّعَفاء فَضَيَّعْتُمْ، وَأَمّا حَقُّكُمْ بِزَعْمِكُمْ فَطَلَبْتُمْ، فَلامالاً بَذَلُْتمُوهُ، وَلا نَفْساً خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذي خَلَقَها، وَلا عَشيرَةً عادَيْتُمُوها في ذاتِ اللهِ، أَنْتُمْ تَتَمَنَّونَ عَلَي اللهِ جَنَّتَهُ وَمُجاوَرَةَ رُسُلِهِ وَ أَمانَاً مِنْ عَذابِهِ.

لَقَدْ خَشيتُ عَلَيْكُمْ أَيُّها الْمُتَمَنُّونَ عَلَي اللهِ أَنْ تَحُلَّ بِكُمْ نِقْمَةٌ مِنْ نَقِماتِهِ،لأنَّكُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرامَةِ اللهِ مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِها وَ مَنْ يُعْرَفْ بِاللهِ لاتُكْرِمُونَ وَ أَنْتُمْ بِاللهِ في عِبادِهِ تُكْرَمُونَ، وَقَدْتَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَقْرَعُونَ، وَأَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِكُمِ تَقْرَعُونَ وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه وآله مَخْفُورَةٌ، وَالْعُمْيُ وَالْبُكْمُ والزَّمِنَ فِي الْمَدائِنِ مُهْمَلَةٌ لاتَرْحَمُونَ، وَلا في مَنْزِلَتِكُمْ تَعْلَمُونَ، وَلا مَنْ عَمِلَ فيها تَعْنُونَ، وَ بِالْاِدّهانِ وَ الْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلمَةِ تَأْمَنُونَ، كُلُّ ذلِكَ مِمَّا أمَرَكُمُ اللهُ بِهِ مِنَ النّهْي وَالتَناهِي وَأَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ، وَأنْتُم أَعْظَمُ النَّاسِ مُصيبَةً لِما غُلِبْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ مَنازِلِ الْعُلَماءِ لَوْ كُنْتُمْ تَسْعُونَ. ذلِكَ بَأَنَّ مَجارِي الْاُمُورِ وَالأحْكامِ عَلي أَيْدِي الْعُلَماءِ بِاللهِ، اَلْاُمَناءِ عَلي حَلالِهِ وحَرامِهِ، فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْكَ الْمَنْزِلَةَ، وَما سُلِبْتُمْ ذلِكَ إلاَّ بِتَفَرُّقِكُمْ عَنِ الْحَقِّ وَاخْتِلافِكُمْ فِي الْسُّنَّةِ بَعْدَ الْبَيِّنَةِ الْواضِحَةِ، وَلَوْ صَبَرْتُمْ عَلَي الْأذي وَتَحَمَّلْتُمْ الْمَؤُونَةَ في ذاتِ اللهِ كانَتْ اُمُورُ اللهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ، وَعَنْكُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ.

وَلكِنَّكُمْ مَكَّنْتُمْ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ، وَ أَسْلَمْتُمْ اُمُورَ اللهِ في أَيْديهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُبَهاتِ، وَ يَسيرُونَ فِي الشَّهَواتِ، سَلَّطَهُمْ عَلي ذلِكَ فِرارُكُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إعْجابُكُمْ بِالْحَياةِ الّتي هِيَ مُفارِقَتُكُمْ، فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفاءَ في أَيْديهمْ، فَمِنْ بَيْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَيْنَ مُسْتَضْعَفٍ عَلي مَعيشَتِهِ مَغْلُوبٍ. يَتَقَلَّبُون فِي الْمُلْكِ بِآرائِهِمْ وَيَسْتَشْعِرُونَ الْخِزْيَ بِأَهْوائِهِمْ، اِقْتِداءً بِالأشْرارِ، وَجُرْأَةً عَلَي الْجَبَّارِ، في كُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلي مِنْبَرِهِ خَطيبٌ مُصْقَعٌ، فَالأرْضُ لَهُمْ شاغِرَةٌ وَأَيْديهِمْ فيها مَبْسُوطَةٌ، وَالنَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لا يَدْفَعُونَ يَدَلامِسٍ، فَمِنْ بَيْنِ جَبَّارٍ عَنيدٍ، وَذي سَطْوَةٍ عَلَي الضَّعَفَةِ شَديدٍ، مُطاعٍ لايَعْرِفُ الْمُبْدِي ءَ الْمُعيدَ.

فَيا عَجَباً وَمالي لا أَعْجَبُ!! وَ الأرْضُ مِنْ غاشٍّ غَشُومٍ و مُتَصَدِّقٍ ظَلُومٍ، وَ عامِلٍ عَلَي الْمؤْمِنينَ بِهِمْ غَيْرِ رَحيمٍ، فَاللهُ الْحاكِمُ فيما فيهِ تَنازَعْنا، وَالْقاضِي بِحُكْمِهِ فيما شَجَرَ بَيْنَنا. اَللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ ما كانَ مِنَّا تَنافُساً في سُلْطانٍ، وَلا اِلِْتماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَلكِنْ لِنُرِيَ الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ، وَنُظْهِرَ الْاِصْلاحَ في بِلادِكَ، وَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ، وَيُعْمَلَ بِفَرائِضِكَ وُسُنَنِكَ وَ أَحْكامِكَ، فَاِنَّكُم اِنْ لَمْ تَنْصُرُونا وَتَنْصِفُونا قَوَيَ الظَّلَمَةُ عَلَيْكُمْ، وَ عَمِلُوا في إطْفاء نُورِ نَبيِّكُمْ، وَحَسْبُنا اللهُ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا وَإلَيْهِ أَنَبْنَا وَإِلَيْهِ الْمصيرُ. [6] .

امام حسين عليه السلام فرمود: علل سقوط يهوديان

(هان اي مردم! عبرت بگيريد و پند بياموزيد از آنچه خدا دوستان خود را با سرزنش كردن علماء «يهود» پند داده است، آنجا كه مي فرمايد: «چرا خداشناسان و بزرگان آنها را از ناسزا گفتن و حرام خوردنشان منع نمي كنند؟» و فرمود: «لعنت شده اند از بني اسرائيل آنانكه بكفر گرائيدند.» تا آنجا كه فرمود، «و چه بد بود اعمالي كه انجام ميدادند» چرا خدا آنان را سرزنش مي كند؟ براي اينكه آنان ستمگران را مي ديدند كه ستم روامي دارند، و فساد بر مي انگيزند، ولي آنان را نهي نميكردند، تا توسّط ستمگران به نوائي برسند و از گزند آنان درامان باشند، در حاليكه خداوند ميفرمايد: «از مردم نهراسيد و فقط از من بيمناك باشيد» و مي فرمايد: «مردان و زنان مؤمن دوستداران يكديگرند به معروف امر مي كنند و از منكر بازمي دارند».

اهميّت امر بمعروف

خداوند در اين آيه «امر به معروف و نهي از منكر» را اوّلين فريضه قرار داد زيرا اگر به انجام اين فريضه اقدام گردد تمام فرائض چه آسان وچه دشوار عملي ميشود، علاوه بر اين امر به معروف و نهي از منكر، دعوت كردن به اسلام است، همگامي در طرد ستمگري ها و مخالفت با ستمگران، و دعوت كردن به تقسيم عادلانه بيت المال و غنائم، و گرفتن ماليات از چيزهائي كه در اسلام مشخّص گرديده، و مصرف آن در جايگاه اصلي خويش است.

مسئوليّت خواصّ و بزرگان جامعه

شما اي بزرگان كه در علم و دانش پر آوازه ايد، و در خير و نيكي زبانزد ديگرانيد، و در نصيحت و پنددادن شهرت داريد، و بخاطر خدا در دل مردم عظمت و شكوه داريد، كه افراد نيرومند شما را به حساب مي آورند، و ناتوان شما را گرامي و محترم مي شمارند، كسان خود را بر شما ايثار مي كنند كه هيچ برتري بر آنها نداريد، و آنگاه كه خواسته هايشان برآورده نمي شود از شما شفاعت مي جويند، و شما با شكوه پادشاهان و عظمت بزرگان در ميان آنان راه مي رويد. آيا اينهمه احترام و كرنش براي اين نيست كه مردم اميد دارند تا شما به احياء حقوق خداوند قيام كنيد؟ ليكن شما در بيشترين موارد از اداء حق الهي كوتاهي كرديد، و حقوق ائمّه را سبك شمرديد، حق ضعيفان و بينوايان را پايمال نموديد، شما آنچه حق خود تصوّر ميكرديد به ناروا گرفتيد، ولي در راه خدا نه مالي بخشش كرديد، ونه جانتان را به مخاطره انداختيد، و نه از اقوام وخويشانتان براي رضاي خدا بريديد. آيا با اين اعمال زشت بهشت خدا و همجواري پيامبران او را آرزو داريد؟ و ميخواهيد از عذاب الهي در أمان باشيد؟ اي كسانيكه چنين آرزويي را از خدا داريد مي ترسم بر شما عذابي از عذابهاي خدا نازل گردد، زيرا شما در پرتو عنايت خدا بمقامي رسيديد كه بر ديگران برتري پيدا كرديد، چه بسيارند كساني كه مورد احترام مردم نيستند، ولي شما بخاطر خدا در ميان بندگانشان احترام داريد.

علل نكوهش بزرگان امّت اسلامي

شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي در هم شكسته ميشود ولي هيچ دم نمي زنيد، و به هراس نمي افتيد، در حاليكه براي درهم شكستن بعضي از پيمانهاي پدرانتان ناله سر ميدهيد، شكسته شدن پيمانهاي رسول خدا را ناديده مي گيريد. كورها، لالها، و فلج ها در شهرها، بي سرپرست مانده اند و شما نه رحمي بر آنان مي كنيد، و عملي را كه درخور شأن خودتان باشد در مورد آنها انجام نميدهيد، و نه قصد انجام آنرا داريد، فقط با چاپلوسي و تملّق پيش ستمگران رفاه و آسايش خويش را مي جوييد، خدا دستور فرموده است از اين اعمال پليد جلوگيري شود، ولي شما از آن غافليد.

علل سقوط امّت اسلامي

شما مصيبت بارترين مردم هستيد، زيرا از مسئوليّتها، عالمانه و آگاهانه دست كشيديد و علّت همه گرفتاري ها آن است كه زمام امور و اجراي احكام بايد بدست علماي الهي باشد كه در رعايت حلال و حرام خدا امين هستند، ولي اين مقام و منزلت از شما سلب شده است چرا كه از محور حق پراكنده شديد، و با وجود دلائل روشن در سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اختلاف كرديد، اگر بر رنجها و آزارها شكيبايي داشتيد، و سختيهاي راه خدا را تحمّل مي كرديد، اجراء امور دين خدا بدست شما مي افتاد، و لكن شما ستمگران را در مقام و منزلت خود جايگزين ساختيد و امور دين خدا را بدست آنان سپرديد، و آنان به اشتباه عمل مي كنند، و در شهوات خود گام برميدارند، و بر شما مسلّط شدند.

علل حاكميّت فاسدان بني اميّه

چون شما از مرگ فرار كرديد، و عاشقانه به زندگي گذرا، دل نهاديد، و ضعيفان و بي نوايان را بدست ستمگران سپرديد تا برخي را برده و مقهور خود ساختند، و برخي را براي لقمه ناني بيچاره و ناتوان كردند. ستمگران در ملك خدا، طبق ميل و خواست خود گام برميدارند، و با تمايلات خود راه پستي و مذمّت را هموار مي سازند، از اشرار پست فطرت پيروي مي كنند، و جسورانه در مقابل خداي متعال مي ايستند، در هر شهري بر فراز منبر گوينده اي دارند كه فرياد ميزند، و با صداي بلند سخن ميگويد. زمين در تسلّط كامل آنان است، و دستشان از هر جهت باز و گشوده است، مردم بردگان آنانند آنگونه كه هر دستي بر سر آنان كوبيده شود قادر به دفاع نيستند.

افشاي حكومت ظالمانه معاويه

گروهي از اين جبّارن كينه توز، سخت بربينوايان چيزه گشته اند، و گروهي فرمانرواياني هستند كه نه خدا را مي شناسند، و نه روز معاد را باور دارند. در شگفتم!! و چرا در شگفت نباشم؟! كه زمين را مردي حيله گر و مكّار و فردي تيره روز، تصرّف كرده، و بار مسئوليّت مؤمنين را كسي بدوش كشيده كه هرگز به آنان رحم نميكند، خدا در اين نزاعي كه بين ما و او در گرفته، بهترين حاكم است، و در نبرد ما با او، قضاوت خواهد كرد.

فلسفه و اهداف حكومت اسلامي

خداوندا! تو خود ميداني عملكرد ما نه براي آن است كه به رياست و سلطنت دست يابيم، يا از روي دشمني و كينه توزي سخن بگوئيم، ليكن پيكار ما براي اين است كه پرچم آئين ترا بر افراشته، و بلاد بندگان ترا آباد سازيم، و به ستمديدگان از بندگان تو امنيّت بخشيم، و احكام و سنن و فرائض ترا پياده كنيم. و شما اي سردمداران! اگر ما را ياري و پشتيباني نكنيد، ستمگران بر شما چيزه ميشوند، و در خاموش كردن نور پيامبرانتان مي كوشند. ولي بدانيد خداوند ما را كفايت خواهد كرد، و توكّل ما بر اوست، و در مسير او گام برخواهيم داشت، و بسوي او بازخواهيم گشت). [7] .


پاورقي

[1] سوره مائده آيه 63.

[2] سوره مائده آيه 78.

[3] سوره مائده آيه78.

[4] سوره مائده آيه44.

[5] سوره توبه آيه 71.

[6] تحف العقول ص168، بحارالانوار ج100 ص79 حديث 37.

[7] تحف العقول ص168، بحارالانوار ج100 ص79 حديث 37، احتجاج ص296 طبرسي، بحارالانوار ج44 ص127، عوالم بحراني ج16 ص263، ولايت فقيه ص125 امام خميني‏قدس سره.