بازگشت

لباس روز عيد


در يك روز عيد امام حسن و امام حسين عليه السلام در حالي كه دوران كودكي را مي گذراندند خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمدند و اظهار داشتند:

حديث 120

قال الامام الحسين عليه السلام: يا جَدَّاهْ الْيَوْمُ يَوْمُ الْعيدِ وَ قَدْ تَزَيَّنَ اَوْلادُ الْعَرَبِ بِأَلْوانِ اللِّباسِ وَ لَبِسُوا جَديدَ الثِّيابِ وَ لَيْسَ لَنا ثَوْبٌ جَديدٌ وَ قَدْ تَوَجَّهْنا لِجَنابِكَ لِنَأْخُذَ عيدِيَّتَنا مِنْكَ، وَ لا نُريدُ سِوي ثِيابٍ نَلْبِسُها.

امام حسين عليه السلام فرمود: (اي جدّ بزرگوار! امروز روز عيد است و اطفال عرب جامه هاي نو و رنگارنگ پوشيده اند و ما جامه نو نداريم و براي آن خدمت شما آمده ايم.)

چون در منزل پيامبر لباسي متناسب آن دو بزرگوار نبود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به فكر فرو رفت كه تقاضايشان را چگونه پاسخ گويد؟. ناگاه حضرت جبرئيل نازل شد و گفت: اي رسول خدا، از فرزندانت بپرس چه رنگي را در لباس دوست دارند تا به اذن خدا فراهم شود.

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رو به حسن كرد و فرمود: چه رنگي را دوست داري؟.

امام حسن پاسخ داد: اُريدُها خَضْراء (من رنگ سبز را دوست دارم)

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رو به حسين عليه السلام كرد و فرمود: شما چه رنگي را دوست داري؟.

امام حسن عليه السلام جواب داد:

يا جدَّاهُ اُرِيدُها حَمْراءَ (من رنگ سرخ را دوست دارم.)

پس از درخواست و تعيين رنگ لباس، با دخالت جبرئيل و دعاي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم لباس ها فراهم شد. حسن عليه السلام لباس سبز و حسين عليه السلام لباس سرخ را پوشيد و سرگرم بازي كردن شدند.

جبرئيل كه به رنگ لباس آن عزيزان نگاه مي كرد گريست.

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پرسيد، برادرم جبرئيل! در روز عيد كه روز شادي است چرا گريه مي كني؟. جبرئيل پاسخ داد: به ياد سرانجام اين عزيزان افتادم، كه حسن را با زهر مسموم مي كنند و رنگ بدن او سبزگونه مي شود و امروز او رنگ سبز را برگزيد و حسين را با شمشير شهيد مي كنند كه در خون خود مي غلطد كه امروز رنگ سرخ را براي لباس خود انتخاب كرد.

با شنيدن اين خبر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز گريست.