بازگشت

علي بيعت نكرد


پيرامون مبارزات امام علي عليه السلام و اينكه آنحضرت با آن سه نفر بيعت كرد يا نه، متفاوت نوشتند، آنچه كه يك حقيقت مسلّم تاريخي است آن است كه امام هرگز بيعت نكرد، گرچه ظواهر را در روابط اجتماعي حفظ مي كرد و در اجتماعات آنها شركت مي كرد و در نماز جماعت حاضر مي شد و در جلسات مشورتي نظر مي داد، ولي داغ آرزوي بيعت را بر دل هايشان نهاد. اين حقيقت را حضرت اباعبدالله عليه السلام نيز آورده است.

حديث 109

قال الامام الحسين عليه السلام: لَمَّا اَتي اَبوُبَكْرٍ وَعُمَرُ اِلي مَنْزِلِ أَميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام وَخاطَباهُ فِي الْبَيْعَةِ وَخَرَجا مِنْ عِنْدِهِ، خَرَجَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام اِليَ الْمَسْجِدِ فَحَمِدَاللهَ وَ اَثْني عَلَيْهِ بِما اصْطَنَعَ عِنْدَهُمْ اَهْلُ الْبَيْتِ، اِذْبَعَثَ فيِهمْ رَسوُلاً مِنْهُمْ وَاَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهيراً. إنّ فلاناً وفلاناً أتياني وطالباني بالبيعة لمن سبيله أن يبايعني، أنا ابن عمّ النّبي وأبوا بنيه، والصدّيق الاكبر، وأخو رسول الله صلي الله عليه وآله، لايقولها أحد غيري إلاّ كاذب، و أسلمت وصلّيت قبل كل أحدٍ، وأنا وصيّه وزوج ابنته سيّدةنساء العالمين فاطمة بنت محمّدعليها السلام و أبو حسن و حسين سبطي رسول الله صلي الله عليه وآله، ونحن أهل بيت الرّحمة، بناهداكم الله، وبنا استنقذكم من الضّلالة، وأنا صاحب يوم الدّوح، وفيّ نزلت سورة من القرآن، وأنا الوصيّ علي الأموات من أهل بيته صلي الله عليه وآله، وأنا بقيّته علي الأحياء من اُمّته، فاتقوا الله يثبّت أقدامكم ويتمّ نعمته عليكم. ثُمَّ رَجَعَ اِلي بَيْتِهِ. [1] .

امام حسين عليه السلام فرمود: (وقتي ابابكر و عمر به منزل اميرالمؤمنين عليه السلام هجوم آوردند، و با صداي بلند آن حضرت را به بيعت كردن فراخواندند، و كساني كه در منزل بودند را خارج كردند، اميرالمؤمنين عليه السلام وارد مسجد مدينه شد، و در حاليكه اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم او را در ميان داشتند براي سخنراني بپاخاست، حمد و سپاس الهي بجا آورد و در فضيلت اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مفهوم آيه تطهير را خواند [2] كه: «همانا خدا در اهل بيت عليهم السلام پيامبري برگزيد و پليدي ها را از ميانشان دور كرد و آنان را پاك كرد، پاك كردني سزاوار».

سپس ادامه داد: «اي مردم فلان و فلان بخانه من آمدند و مرا براي بيعت كردن دعوت كردند. مردم من پسر عموي پيامبر و پدر دو فرزندش، و راستگوي بزرگ، و برادر رسول خدا هستم، هركس اين ادّعا را جز من داشته باشد، دورغگوست. پيش از همه اسلام آوردم و نماز خواندم و من وصيّ و جانشين پيامبرم، و شوهر دختر او مي باشم كه بزرگ زن جهانيان فاطمه، دختر محمّد مي باشد.

و پدر حسن و حسين دو فرزند پيامبرم و مائيم اهل بيت رحمت، بوسيله ما خدا شما را هدايت كرد و بوسيله ما خدا شما را از گمراهي نجات داد، و من صاحب روز غديرخم مي باشم و درباره من سوره اي از قرآن نازل شد. من جانشين رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از اهل بيت آنحضرت بر اين مردگان بوده، و من جانشين پيامبر در ميان زندگان از امّت او مي باشم. پس مردم از خدا بترسيد كه قدم هاي شما را در ايمان استوار نگهدارد و نعمت خود را بر شما تمام كند» سپس پدرم به خانه بازگشت.)


پاورقي

[1] امالي شيخ طوسي ص568 حديث 1175، تفسير برهان ج3 ص319، بحارالانوار ج28 ص248.

[2] سوره احزاب آيه 33.