بازگشت

سزاواري اشك ها


وقتي امام حسين عليه السلام از كنار پيكر خونين حضرت عبّاس به سوي خيمه ها بازمي گشت حضرت سكينه پيش دويد و از عموي خود پرسيد، امام اظهار داشت.

يا بِنْتاهُ اِنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسَ قُتِلَ وَ بَلَغَتْ روُحُهُ الْجِنانِ

(اي دخترم همانا عموي تو عبّاس به شهادت رسيد و روحش به بهشت پركشيد.).

سپس در حالي كه مي گريست اين اشعار را سرود:

حديث 106



أحَقُّ النَّاسِ اَنْ يُبْكي عَلَيْهِ

فَتَيً اَبْكَي الْحُسَيْنَ بِكَرْبلاءِ



اَخُوهُ وَ ابْنُ والِدِهِ عَلِيٌّ

اَبُوالْفَضْلِ الْمُضَرَّجُ بِالدِّماءِ



وَمَنْ واساهُ لا يُثْنيهِ خَوْفٌ

وَجادَلَهُ عَلي عَطَشٍ بِماءٍ [1] .



- سزاوارترين مردم براي ريزش اشك ها در مصيبت او، جوانمردي است كه حسين را در كربلا به گريستن واداشت.

- آنكس برادرش و فرزند پدرش علي عليه السلام، ابوالفضل است كه در خون خود غلطيده است.

- هركس با او دوست باشد ترسي ندارد.

- همان كسي كه متجاوزان كوفه بر سر تشنگي و آب با او درگير شدند.


پاورقي

[1] ناسخ التواريخ ج2 ص347، معالي السبطين ج1 س448، اسرار الشهادة ص337.