بازگشت

آخرت گرايي امام علي


حضرت اباعبدالله عليه السلام در معرّفي و شناسائي حالات معنوي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام، بخصوص نسبت به قيامت نقل كرد كه:

حديث 54

قال الامام الحسين عليه السلام: ما دَخَلْتُ عَلي أَبي قَطُّ إِلاَّ وَجَدْتُهُ باكياً، و قال: إنَّ النَّبيّ صلي الله عليه وآله بَكي حينَ وَصَلَ في قَرائِتهِ «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهيداً» [1] .

فَانْظُرُوا إِلَي الشَّاهِدِ كَيْفَ يَبْكِي وَ الْمَشْهُودِ عَلَيْهِمْ يَضْحَكُونَ، وَاللهِ لَوْلا الْجَهْلُ ما ضَحِكَتْ سِنٌّ، فَكَيْفَ يَضْحَكُ مَنْ يُصْبِحُ وَ يُمْسِي وَ لا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ، وَ لا يُدْرِي ما يُحْدِثُ عَلَيْهِ مِنْ سَلْبِ نِعْمَةٍ أَوْ نُزُولِ نِقْمَةٍ أَوْ مُفاجَأَةِ مَيْتَةٍ وَ أَمامَهُ يَوْمٌ يَجْعَلُ الْوِلْدانُ شَيْباً، يُشِيبُ الصِّغارُ، وَ يُسْكِرُ الْكِبارُ، وَ تُوضَعُ ذَواتُ الأَْحْمالِ، وَ مِقْدارُهُ فِي عِظَمِ هَوْلِهِ خَمْسُونَ اَلْفَ سَنَةٍ.

«فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعوُنَ». أَللَّهُمَّ اَعِنَّا عَلي هَوْلِهِ، وَ ارْحَمْنا فِيْهِ وَ تَغَمَّدْنا بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ، وَ لا تُؤْيِسْنا مِنْ رُوحِكَ، وَ لا تَحِلُّ عَلَيْنا غَضَبَكَ وَاحْشُرْنا فِي زُمْرَةِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.

امام حسين عليه السلام فرمود: (هر بار كه خدمت پدرم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي رسيديم او را گريان مي يافتيم. روزي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام براي ما توضيح داد و فرمود:

وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در قرائت قرآن به آيه 41 نساء مي رسيد كه خدا فرمود «چگونه خواهيد بود آنگاه كه از هر امّتي گواهي گرد مي آوريم، و تو را اي رسول خدا گواه اين امّت قرار مي دهيم؟» پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم گريه مي كرد. پسران من نگاه كنيد به گواه اعمال اين امّت كه چگونه اشك مي ريخت، امّا امّت را بنگريد كه مي خندند! سوگند بخدا! اگر ناآگاه نبودند نمي خنديدند، چگونه كسي بيهوده مي خندد در حاليكه شب و روز را پشت سر مي گذارد و اختياري بر خود ندارد، و نمي داند چه بر سر او آمده است؟ از نعمتي كه از او گرفته شد يا بلائي كه نازل گرديد، يا مرگ ناگهاني كه در كمين است؟ و در پيش روي او روزي قرار دارد كه كودكان پير مي شوند، و پيران در هم كوبيده مي شوند، و زنان باردار فرزند سقط مي كنند كه مدّت آن روز در پرتو ترس عظيم آن، پنجاه هزار سال است. «پس همه از خدائيم و بسوي او باز مي گرديم». خدايا ما را در ترس روز قيامت ياري رسان، و به ما در آن روز رحمت آور، ما را به رحمتي بپوشان كه همه چيز را در برگرفته است، ما را از لطف و رحمت خود نااميد نفرما، و خشم خود را بر ما روا مدار، ما را با پيامبرت محمّد و اهل بيت پاكش كه درود تو بر او و بر آنان باد محشور گردان). [2] .


پاورقي

[1] سوره نساء آيه 41.

[2] ارشاد شيخ مفيد القلوب ص97، مستدرک الوسائل ج11 ص245 حديث 13884.