بازگشت

چهل حديث گهربار منتخب


قالَ الاْ مامُ أبُوعَبْدِاللّهِ الْحُسَيْن، صَلَواتُاللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِ:

1 - إنَّ قَوْما عَبَدُواللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُالتُّجارِ، وَإنَّ قَوْما عَبَدُوااللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُالْعَبْيدِ، وَإنَّ قَوْما عَبَدُوااللّهَ شُكْرا فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَهِيَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ. [1] .

ترجمه:

فرمود: همانا، عدّه اي خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوي بهشت عبادت مي كنند كه آن يك معامله و تجارت خواهد بود.

و عدّه اي ديگر از روي ترس خداوند را عبادت و ستايش مي كنند كه همانند عبادت و اطاعت نوكر از ارباب باشد.

و طائفه اي هم به عنوان شكر و سپاس از روي معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستايش مي نمايند؛ و اين نوع، عبادت آزادگان است كه بهترين عبادات مي باشد.

2 - قالَ عليه السّلام: إِنَّ أجْوَدَالنّاسِ مَنْ أعْطي مَنْ لا يَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَي النّاسِ مَنْ عَفي عَنْ قُدْرَةٍ، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ. [2] .

ترجمه:

فرمود: همانا سخاوتمندترين مردم آن كسي است كه كمك نمايد به كسي كه اميدي به وي نداشته است.

و بخشنده ترين افراد آن شخصي است كه - نسبت به ظلم ديگري با آن كه توان انتقام دارد - گذشت نمايد.

صله رحم كننده ترين مردم و ديد و بازديد كننده نسبت به خويشان، آن كسي ست كه صله رحم نمايد با كسي كه با او قطع رابطه كرده است.

3 - قيلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ عَلَيْهِ السَّلامَ: مُلْكُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْ حْسانِ، قيلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّكَلُّفُ لِما لا يُعنيكَ. [3] .

ترجمه:

از حضرت سؤال شد كرامت و فضيلت در چيست؟ در پاسخ فرمود: كنترل و در اختيار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چيست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه كه مفيد و سودمند نباشد.

4 - قالَ عليه السّلام: النّاسُ عَبيدُالدُّنْيا، وَالدّينُ لَعِبٌ عَلي ألْسِنَتِهِمْ، يَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّيّانُونَ. [4] .

ترجمه:

فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنيا هستند و مذهب، بازيچه زبانشان گرديده است و براي إمرار معاش خود، دين را محور قرار داده اند - و سنگ اسلام را به سينه مي زنند -.

پس اگر بلائي همانند خطر - مقام و رياست، جان، مال، فرزند و موقعيّت،... - انسان را تهديد كند، خواهي ديد كه دين داران واقعي كمياب خواهند شد.

5 - قالَ عليه السّلام: إنَّ الْمُؤْمِنَ لايُسي ءُ وَلايَعْتَذِرُ، وَالْمُنافِقُ كُلَّ يَوْمٍ يُسي ءُ وَيَعْتَذِرُ. [5] .

ترجمه:

ضمن فرمايشي فرمود: همانا شخص مؤمن خلاف و كار زشت انجام نمي دهد و عذرخواهي هم نمي كند.

ولي فرد منافق هر روز مرتكب خلاف و كارهاي زشت مي گردد و هميشه عذرخواهي مي نمايد.

6 - قالَ عليه السّلام: إعْمَلْ عَمَلَ رَجُلٍ يَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالْأجْرامِ، مُجْزيٍ بِالْإحْسانِ. [6] .

ترجمه:

فرمود: كارها و امور خود را همانند كسي تنظيم كن و انجام ده كه مي داند و مطمئن است كه در صورت خلاف تحت تعقيب قرار مي گيرد و مجازات خواهد شد.

و در صورتي كه كارهايش صحيح باشد پاداش خواهد گرفت.

7 - قالَ عليه السّلام: عِباداللّهِ لاتَشْتَغِلُوا بِالدُّنْيا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَيْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَلاتَغْعُلُوا. [7] .

ترجمه:

فرمود: اي بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنيا - و تجمّلات آن - قرار ندهيد كه همانا قبر، خانه اي است كه تنها عمل - صالح - در آن مفيد و نجات بخش مي باشد، پس مواظب باشيد كه غفلت نكنيد.

8 - قالَ عليه السّلام: لاتَقُولَنَّ في أخيكَ الْمُؤمِنِ إذا تَواري عَنْكَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ يَقُولَ فيكَ إذا تَوارَيْتَ عَنْهُ. [8] .

ترجمه:

فرمود: سخني - كه ناراحت كننده باشد - پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن كه دوست داشته باشي كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.

9 - قالَ عليه السّلام:يا بُنَيَّ إيّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عَلَيْكَ ناصِرا إلاّ اللّهَ. [9] .

ترجمه:

فرمود: بپرهيز از ظلم و آزار رساندن نسبت به كسي كه ياوري غير از خداوند متعال نمي يابد.

10 - قالَ عليه السّلام: إنّي لاأري الْمَوْتَ إلاّ سَعادَة، وَلاَالْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَما. [10] .

ترجمه:

فرمود: به درستي كه من از مرگ نمي هراسم و آن را جز سعادت نمي بينم.

و همچنين زندگي با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مي شناسم.

11 - قالَ عليه السّلام: مَنْ لَبِسَ ثَوْبا يُشْهِرُهُ كَساهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَوْبا مِنَ النّارِ. [11] .

ترجمه:

در احاديث امام حسن عليه السّلام هم آمده است.

فرمود: هركس لباس شهرت و انگشت نما بپوشد، خداوند او را در روز قيامت لباسي از آتش خواهد پوشانيد.

12 - قالَ عليه السّلام: أنَا قَتيلُ الْعَبَرَةِ [12] ، لايَذْكُرُني مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ. [13] .

ترجمه:

فرمود: من كشته گريه ها و اشك ها هستم، هيچ مؤمني مرا ياد نمي كند مگر آن كه عبرت گرفته و اشك هايش جاري خواهد شد.

13 - قالَ عليه السّلام: لَوْ شَتَمَني رَجُلٌ في هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمي إلي الْيُمْني، وَاعْتَذَرَ لي في الْأُخْري لَقَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ، وَ ذلِكَ أَنَّ أَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِالسّلام حَدَّثَني أَنَّهُ سَمِعَ جَدّي رَسُولَ اللّهِ صلّي اللّه عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: لايَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِلٍ. [14] .

ترجمه:

فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم كه شخصي مرا دشنام مي دهد و سپس معذرت خواهي او را بفهمم، از او مي پذيرم و گذشت مي نمايم، چون كه پدرم اميرالمؤمنين عليّ عليه السّلام از جدّم رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله روايت نمود:

كسي كه پوزش و عذرخواهي ديگران را نپذيرد، بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.

14 - قيلَ لِلْحُسَيْنِ بن عليّ عليه السّلام: مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْرا؟

قالَ: مَنْ لَمْ يُبالِ الدُّنْيا في يَدَيْ مَنْ كانَتْ. [15] .

ترجمه:

از حضرت سؤال شد: با شخصيّت ترين افراد چه كسي است؟

در جواب فرمود: آن كسي است كه اهميّت ندهد كه دنيا در دست چه كسي مي باشد.

15 - قالَ عليه السّلام: مَنْ عَبَدَاللّهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللّهُ فَوْقَ أمانيهِ وَكِفايَتِهِ. [16] .

ترجمه:

فرمود: هركس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نمايد؛ خداي متعال او را به بهترين آرزوهايش مي رساند و امور زندگيش را تامين مي نمايد.

َعليه السّلام: احْذَرُوا كَثْرَةَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ يَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَلٍ أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَةٍ يَجِدُها في نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلي الضَّراعَةِ إلي تَصْديقِ النّاسِ إيّاهُ. وَ إمّا لِعَيٍّ في الْمَنْطِقِ، فَيَتَّخِذُ الاْ يْمانَ حَشْوا وَصِلَةً لِكَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَةٍ عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَيَري أَنَّهُمْ لايَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْيَمينِ. وَ إمّا لاِ رْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَيْرِ تَثْبيتٍ. [17] .

ترجمه:

فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانيد كه همانا انسان به جهت يكي از چهار علّت سوگند ياد مي كند:

در خود احساس سستي و كمبود دارد، به طوري كه مردم به او بي اعتماد شده اند، پس براي جلب توجّه مردم كه او را تصديق و تاييد كنند، سوگند مي خورد.

و يا آن كه گفتارش معيوب و به دور از حقيقت است، و مي خواهد با سوگند، سخن خود را تقويت و جبران كند.

و يا در بين مردم متّهم است - به دروغ و بي اعتمادي - پس مي خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نمايد.

و يا آن كه سخنان و گفتارش متزلزل است - هر زمان به نوعي سخن مي گويد - و زبانش به سوگند عادت كرده است.

17 - قالَ عليه السّلام: أيُّما إثْنَيْنِ جَري بَيْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَي الاَّْخَرِ،كانَ سابِقَهُ إليَ الْجَنّةِ. [18] .

ترجمه:

فرمود: چنانچه دو نفر با يكديگر نزاع و اختلاف نمايند و يكي از آن دو نفر، در صلح و آشتي پيشقدم شود، همان شخص سبقت گيرنده، جلوتر از ديگري به بهشت وارد مي شود.

18 - قالَ عليه السّلام: وَاعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللّه عَلَيْكُمْ، فَلا تَميلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِما. [19] .

ترجمه:

فرمود: توجّه داشته باشيد كه احتياج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاي الهي است، پس نسبت به نعمت ها روي، بر نگردانيد؛ وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهد شد.

19 - قالَ عليه السّلام: يَابْنَ آدَم، اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ وَ مَضْجَعَكَ بَيْنَ يَدَي اللّهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُكَ عَلَيْكَ يَوْمَ تَزِلُّ فيهِ الْأقْدام. [20] .

ترجمه:

فرمود: اي فرزند آدم، بياد آور لحظات مرگ و خواب گاه خود را در قبر، همچنين بياد آور كه درپيشگاه خداوند قرار خواهي گرفت و اعضاء و جوارحت بر عليه تو شهادت خواهند داد، در آن روزي كه قدم ها لرزان و لغزان مي باشد.

20 - قالَ عليه السّلام: مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرُّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ريبَةٌ. [21] .

ترجمه:

فرمود: همنشيني با اشخاص پست و رذل سبب شرّ خواهد گشت، و همنشيني و مجالست با معصيت كاران موجب شكّ و بدبيني خواهد شد.

21 - قالَ عليه السّلام: إنَّ اللّهَ خَلَقَ الدُّنْيا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ أهْلَها لِلْفَناءِ. [22] .

ترجمه:

فرمود: به درستي كه خداوند متعال دنيا - و اموال آن - را براي آزمايش افراد آفريده است.

و همچنين موجودات دنيا را جهت فناء - و انتقال از اين دنيا به جهاني ديگر - آفريده است.

22 - قالَ عليه السّلام: لايَأمَنُ يوم الْقِيامَةِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللّهَ في الدُّنْيا. [23] .

ترجمه:

فرمود: كسي در روز قيامت از شدائد و احوال آن در امان نمي باشد، مگر آن كه در دنيا از خداوند متعال ترس داشته باشد - و اهل گناه و معصيت نگردد -.

23 - قالَ عليه السّلام: لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الا سْتِغْفارِ. [24] .

ترجمه:

فرمود: براي هر غم و دردي درمان و دوائي است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مي باشد.

24 - قالَ عليه السّلام: مَنْ قَرَءَ آيَةً مِنْ كِتابِ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ في صَلاتِهِ قائِما، يُكْتَبُ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِأةُ حَسَنَة. [25] .

ترجمه:

فرمود: هركس آيه اي از قرآن را در نمازش تلاوت نمايد، خداوند متعال در مقابل هر حرفي از آن يكصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مي نمايد.

25 - قالَ عليه السّلام: سَبْعَةُ أشْياءٍ لَمْ تُخْلَقْ في رَحِمٍ:

فَأوّلُها آدَمُ(عليه السّلام)، ثُمَّ حَوّاء، وَالْغُرابُ، وَ كَبْشُ إبْراهيم (عليه السّلام)، وَناقَةُاللّهِ، وَعَصا مُوسي (عليه السّلام)، وَالطَّيْرُالَّذي خَلَقَهُ عيسيَ بْنُ مَرْيَم (عليهماالسّلام). [26] .

ترجمه:

ضمن جواب سؤال هاي پادشاه روم، فرمود: آن هفت موجودي كه بدون خلقت در رحم مادر، آفريده شده اند، عبارتند از:

حضرت آدم عليه السّلام و همسرش حوّاء.

و كلاغي كه براي راهنمائي دفن هابيل آمد.

و گوسفندي كه براي قرباني، به جاي حضرت اسماعيل عليه السّلام آمد.

و شتري كه خداوند براي پيامبرش، حضرت صالح فرستاد.

و عصاي حضرت موسي عليه السّلام.

و هفتمين موجود آن پرنده اي بود كه توسّط حضرت عيسي عليه السّلام آفريده شد.

26 - قالَ عليه السّلام: إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّةِ ما مِنْ صَباحٍ إلاّ و تُعْرَضُ عَلَي اللّهِ تَعالي. [27] .

ترجمه:

فرمود: همانا - نامه كردار و - اعمال اين امّت، در هر صبحگاه بر خداوند متعال عرضه مي گردد.

27 - قالَ عليه السّلام: إجْتَنِبُواالْغِشْيانَ في اللَّيْلَةِالَّتي تُريدُون فيها السَّفَرَ، فإنَّ مَنْ فَعَلَ ذلِكَ، ثُمَّ رُزِقَ وَلَدٌ كانَ جَوّالَةً. [28] .

ترجمه:

فرمود: در آن شبي كه قصد مسافرت داريد، با همسر خود زناشوئي نكنيد، كه چنانچه عمل زناشوئي انجام گردد و در آن زمان فرزندي منعقد شود، بسيار متحرّك و افكارش مغشوش ‍ مي باشد.

28 - قالَ عليه السّلام: الرّكْنُ الْيَماني بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّةِ، لَمْ يَمْنَعْهُ مُنْذُ فَتَحَهُ، وَإنَّ ما بَيْنَ الرُّكْنَيْنِ - الا سْوَد وَالْيَماني - مَلَكٌ يُدْعي هُجَيْرٌ، يُؤَمِّنُ عَلي دُع أِالْمُؤْمِنينَ. [29] .

ترجمه:

فرمود: رُكن يَمانيِ كعبه الهي، دربي از درب هاي بهشت است و مابين ركن يماني و حجرالا سود ملك و فرشته اي است كه براي استجابت دعاي مؤمنين آمّين مي گويد.

29 - قالَ عليه السّلام: إنَّ الْغِني وَاْلِعزَّ خَرَجا يَجُولانِ، فَلَقيا التَّوَكُلَّ فَاسْتَوْطَنا. [30] .

ترجمه:

فرمود: عزّت و بي نيازي - هر دو - شتاب زده به دنبال پناهگاهي مي دويدند، چون به توكّل برخورد كردند، آرامش پيدا نموده و آن را پناهگاه خود قرار دادند.

30 - قالَ عليه السّلام: مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ، فَرَّجَ اللّهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْيا والْآخِرَةِ. [31] .

ترجمه:

فرمود: هركس گره اي از مشكلات مؤمني باز كند و مشكلش را برطرف نمايد، خداوند متعال مشكلات دنيا و آخرت او را اصلاح مي نمايد.

31 - قالَ عليه السّلام: مَنْ والانا فَلِجَدّي صلّي اللّه عليه و آله والي، وَمَنْ عادانا فَلِجَدّي صلّي اللّه عليه و آله عادي. [32] .

ترجمه:

فرمود: هر كه ما را دوست بدارد و پيرو ما باشد، پس دوستي و محبّتش به جهت جدّم رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله مي باشد.

و هركس با ما دشمن و كينه توز باشد، پس دشمني و مخالفت او به جهت جدّم رسول خدا خواهد بود.

32 - قالَ عليه السّلام: يَابْنَ آدَمَ، أُذْكُرْ مَصارِعَ آبائِكَ وَ أبْنائِكَ، كَيْفَ كانُوا، وَ حَيْثُ حَلّوُا، وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَليلٍ قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ. [33] .

ترجمه:

فرمود: اي فرزند آدم، بياد آور آن لحظاتي را كه پدران و فرزندان - و دوستان - تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعيّت و موقعيّتي بودند و سرانجام به كجا منتهي شدند و كجا رفتند.

و بينديش كه تو نيز همانند آن ها به ايشان خواهي پيوست - پس مواظب اعمال و رفتار خود باش -.

33 - قالَ عليه السّلام: يَاابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أيّامٌ، كُلَّما مَضي يَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُكَ. [34] .

ترجمه:

فرمود: اي فرزند آدم، بدرستي كه تو مجموعه اي از زمان ها و روزگار هستي، هر آنچه از آن بگذرد، زماني از تو فاني و سپري گشته است - بنابراين لحظات عمرت را غنيمت شمار كه جبران ناپذير است -.

34 - قالَ عليه السّلام: مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِيَةِ اللّهِ كانَ أفْوَتُ لِما يَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجيي ءِ ما يَحْذَرُ.زيرنويس=اصول كافي: ج 2، ص 373، ح 3، بحارالا نوار: ج 75، ص 120، س 6، وسائل الشّيعة: ج 16،ص 153، ح 3.@.

ترجمه:

فرمود: هركس از روي نافرماني و معصيتِ خداوند، كاري را انجام دهد، آنچه را آرزو دارد سريع تر از دست مي دهد و به آنچه هراسناك و بيمناك مي باشد مبتلا مي گردد.

35 - قالَ عليه السّلام: الْبُكاءُ مِنْ خَشْيَةِاللّه نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُكاءُالْعُيُونِ، وَ خَشْيَةُالْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِاللّهِ. [35] .

ترجمه:

فرمود: گريان بودن به جهت ترس از - عذاب - خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ خواهد بود؛ و فرمود: گريان بودن چشم و خشيت داشتن دل ها يكي از نشانه هاي رحمت الهي - براي بنده - است.

36 - قالَ عليه السّلام: لايَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ. [36] .

ترجمه:

فرمود: بينش و عقل و درك انسان تكميل نمي گردد مگر آن كه - اهل حقّ و صداقت باشد و - از حقايق، تبعيّت و پيروي كند.

37 - قالَ عليه السّلام: أَهْلَكَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ. [37] .

ترجمه:

فرمود: دو چيز مردم را هلاك و بيچاره گردانده است:

يكي ترس از اين كه مبادا در آينده فقير و نيازمند ديگران گردند.

و ديگري فخر كردن - در مسائل مختلف - و مباهات بر ديگران است.

38 - قالَ عليه السّلام: مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَيْهِ الاْ فْضَلَيْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَليٍّ، وَ أطاعَهُما، قيلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ في أيِّ الْجِنانِ شِئْتَ. [38] .

ترجمه:

فرمود: هر شخصي كه حقّ والدينش محمّد صلّي اللّه عليه و آله، و عليّ عليه السّلام را كه با شرافت و با فضيلت ترين انسان ها هستند، بشناسد و - در تمام امور زندگي - از ايشان تبعيّت و اطاعت كند؛ در قيامت به او خطاب مي شود:

هر قسمتي از بهشت را كه خواستار باشي، مي تواني انتخاب كني و در آن وارد شوي.

39 - قالَ عليه السّلام: مَنْ طَلَبَ رِضَي اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ اللّه اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَي النّاسِ بِسَخَطِاللّهِ وَ كَّلَهُ اللّهُ إلَي النّاسِ. [39] .

ترجمه:

فرمود: هركس رضايت و خوشنودي خداوند را - در امور زندگي - طلب نمايد گرچه همه افراد از او رنجيده شوند، خداوند مهمّات و مشكلات او را كفايت خواهد نمود.

و كسي كه رضايت و خوشنودي مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند امور اين شخص را به مردم واگذار مي كند.

40 - قالَ عليه السّلام: إنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَل. [40] .

ترجمه:

فرمود: شيعيان و پيروان ما - اهل بيت رسالت - آن كساني هستند كه افكار و درون آن ها از هر گونه حيله و نيرنگ و عوام فريبي سلامت و تهي باشد.


پاورقي

[1] تحف عقول: ص 177، بحارالا نوار: ج 75، ص 117، ح 5.

[2] نهج الشّهادة: ص 39، بحارالا نوار: ج 75، ص 121، ح 4.

[3] مستدرک الوسائل: ج 9، ص 24، ح 10099 به نقل از مجموعه شهيد.

[4] محجّة البيضاء: ج 4، ص 228، بحارالا نوار: ج 75، ص 116، ح 2.

[5] تحف العقول: ص 179، بحارالا نوار: ج 75، ص 119، ح 2.

[6] بحارالا نوار: ج 2، ص 130، ح 15 و ج 75، ص 127، ح 10.

[7] نهج الشّهادة: ص 47.

[8] بحالا نوار: ج 75، ص 127، ح 10.

[9] وسائل الشّيعة: ج 11، ص 339، بحارالا نوار: ج 46، ص 153، ح 16.

[10] بحار الا نوار: ج 44، ص 192، ضمن ح 4، و ص 381، ضمن ح 2.

[11] وسائل الشّيعة: ج 5، ص 25، کافي: ج 6، ص 445، ح 4.

[12] عِبْرَة به معناي اعتبار و عبرت گرفتن است.

عَبْرَة به معناي گريان و جريان اشگ مي باشد. مجمع البحرين: ج 1، ص 111، (عبر).

[13] امالي شيخ صدوق: ص 118، بحارالا نوار: ج 44، ص 284، ح 19.

[14] إحقاق الحقّ: ج 11، ص 431.

[15] تنبيه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 348، س 11.

[16] تنبيه الخواطر: ص 427، س 14، بحارالا نوار: ج 68، ص 183، ح 44.

[17] تنبيه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 429، س 6.

[18] محجّة البيضاء: ج 4، ص 228.

[19] نهج الشّهادة: ص 38.

[20] نهج لشّهادة: ص 59.

[21] نهج الشّهادة: ص 47، بحارالا نوار: ج 78، ص 122، ح 5.

[22] نهج الشّهادة: ص 196.

[23] بلاغة الحسين عليه السّلام: ص 285، بحار الا نوار: ج 44، ص 192، ح 5.

[24] وسائل الشّيعة: ج 16، ص 65، ح 20993، کافي: ج 2، ص 439، ح 8.

[25] اصول کافي: ج 2، ص 611، بحارالا نوار: ج 89، ص 200، ح 17.

[26] تحف العقول: ص 174، و بحارالا نوار: ج 10، ص 137، ح 4.

[27] بحارالا نوار: ج 70، ص 353، ح 54، به نقل از عيون الا خبارالرّضا عليه السّلام.

[28] وسائل الشّيعة: ح 20، ج 3، ص 243، بحارالا نوار: ج 100، ص 292، ح 39.

[29] مستدرک الوسائل: ج 9، ص 391، ج 1، بحارالا نوار: ج 69، ص 354، ح 11.

[30] مستدرک الوسائل: ج 11، ص 218، ح 15، بحارالا نوار: ج 75، ص 257، ح 108.

[31] مستدرک الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالا نوار: ج 75، ص 121، ح 4.

[32] ينابيع المودّة: ج 2، ص 37، ح 58.

[33] نهج الشّهادة: ص 60.

[34] نهج الشّهادة: ص 346.

[35] نهج الشّهادة: ص 370، مستدرک الوسائل: ج 11، ص 245، ح 12881.

[36] نهج الشّهادة: ص 356، بحارالا نوار: ج 75، ص 127، ح 11.

[37] بحارالا نوار: ج 75، ص 54، ح 96.

[38] نهج الشّهادة: ص 293، تفسيرالامام العسکري عليه السّلام: ص 330، بحار: ج 23، ص 260، ح 8.

[39] امالي شيخ صدوق: ص 167، مستدرک الوسائل: ج 12، ص 209، ح 13902.

[40] تفسيرالا مام العسکري عليه السّلام: ص 309، ح 154، بحارالا نوار: ج 65، ص 156، ح 11.