بازگشت

پنج درس ارزنده و آموزنده


1 - روز عاشوراء بين دو لشكر حقّ و باطل، آتش جنگ با شدّت تمام شعله ور بود.

در وسطهاي روز، يكي از ياران امام حسين صلوات اللّه عليه جلو آمد و به آن حضرت عرضه داشت: هنگام نماز فرا رسيده است؛ و اكنون كه به ملاقات خداوند متعال مي روم، دوست دارم آخرين نماز را خوانده باشم.

حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام نگاهي به سمت آسمان كرد و فرمود: يادي از نماز كردي، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد؛ بلي، وقت نماز فرا رسيده است، از دشمن بخواهيد تا مهلت دهند و نمازمان را بخوانيم.

ولي دشمن نپذيرفت، به همين جهت امام عليه السّلام به زهير بن قين و سعيد بن عبداللّه دستور داد تا جلوي نمازگزاران بايستند و خود را سپر قرار دهند، تا آن كه حضرت به همراه ديگران نماز را اقامه نمايد.

آن دو نفر با چند تن ديگر از ياران جلوي حضرت ايستادند و بقيّه اصحاب پشت سر آن حضرت قرار گرفتند و نماز را به جماعت به عنوان نماز خوف اقامه نمودند [1] .

2 - روزي عدي فرزند حاتم طائي به همراه عُبِيْده، فرزند عمر به محضر مبارك امام حسين صلوات اللّه عليه آمدند و در حالي كه تپش قلبش بسيار شديد بود گفت:

اي ابا عبداللّه! ذّلت را با عزّت - در صلح امام حسن عليه السّلام با معاويه - مبادله كرديد؛ و متاعي قليل پذيرفتيد و عظمت خود را از دست داديد، همه ما، به وسيله شما مطيع شديم و يك عُمْر بايد مخالف باشيم.

اكنون برادرت حسن و جريان صلح را رها كن و نيروها و شيعيانت را از كوفه و ديگر شهرها جمع نما.

امام حسين عليه السّلام فرمود: ما معاهده بسته ايم و راهي بر شكست آن نيست، چون عهدشكني شيوه ما نمي باشد. [2] .

3 - هنگامي كه امام حسين عليه السّلام به سرزمين كربلا وارد شد، نامه اي از سوي عبيداللّه ملعون براي آن حضرت ارسال شد.

همين كه نامه به دست امام عليه السّلام رسيد، و آن را خواند؛ پاره نمود و روي زمين ريخت و فرمود: مردمي كه خوشنودي مخلوق را بر رضايت خالق مقدّم بدارند، هرگز رستگار و موفّق نخواهند شد [3] .

4 - روزي فَرَزْدقِ شاعر، به محضر و مجلس امام حسين صلوات اللّه عليه وارد شد، و پس از خواندن اشعاري در مدح اهل بيت رسالت صلوات اللّه عليهم، حضرت چهارصد دينار به او هديه داد.

شخصي كه شاهد جريان بود اعتراض كرد و گفت: او شاعري فاسق و هتّاك است؟!

حضرت فرمود: بهترين مال و ثروت آن است كه آبروي شخص را حفظ كند، و رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله با كعب بن زهير شاعر چنين كرد و نيز درباره عبّاس ‍ فرزند مرداس فرمود: زبانش را از من قطع كنيد (كنايه از اين كه به او كمكي شود تا...). [4] .

5 - امام حسين صلوات اللّه و سلامه عليه در ضمن يكي از سخنانش قرآن را به چهار بخش تقسيم نمود:

عبارات و الفاظ، اشارات و كنايات، لطيفه ها و داستان ها، حقايق و واقعيّات.

عبارت ها و الفاظ براي مردم عادي، و اشارات براي اهل اطلاّع، و لطايف براي اولياء، و حقايق براي انبياء و اوصياء مي باشد. [5] .


پاورقي

[1] المفيد: ص 95، تاريخ طبري: ج 4، ص 334، مقتل خوارزمي: ج 1، ص 17.

[2] حياة الامام الحسين عليه السّلام: ج 2، ص 116.

[3] بحارالا نوار: ج 44، ص 383، مقتل خوارزمي: ج 1، ص 239.

[4] بحارالانوار: ج 44، ص 189.

[5] الحکم الزاهرة: ج 1، ص 127.