بازگشت

ورود به كربلاي پربلا


بسياري از تاريخ نويسان آورده اند:

چون حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه عليه از مكّه معظّمه عازم شهر كوفه و سرزمين كربلاء گرديد.

به همين منظور به همراه اهل بيت و ديگر دوستان و ياران خود حركت كرد، در بين راه در محاصره شديد لشكر عبيداللّه بن زياد لعين به سركردگي حرّ بن يزيد رياحي قرار گرفتند.

و پس از صحبت ها و مجادله ها، سرانجام توافق شد كه حضرت به راه خود ادامه دهد تا از سوي عبيداللّه - والي كوفه - دستور بعدي بيايد.

لذا امام عليه السّلام با همراهان به مسير خود ادامه داد تا آن كه به محلّي به نام «عُذَيْبُ الهِجانات» رسيدند.

در اين هنگام از طرف والي كوفه - عبيداللّه - براي حرّ كه فرمانده لشكر بود، نامه اي به اين مضمون آمد كه بايستي از هر جهت بر حسين عليه السّلام و همچنين يارانش سخت گرفته شود.

حرّ، نامه عبيداللّه را براي امام حسين عليه السّلام قرائت كرد.

و چون اصحاب و ياران حضرت از پيام شوم عبيداللّه آگاه شدند، اظهار داشتند: يا ابن رسول اللّه! اجازه فرما تا با لشكر او مبارزه و قتال كنيم؟

حضرت پس از شنيدن سخنان اصحاب و ياران خود، فرمود: تا آنان جنگ را شروع نكنند، من هرگز اقدام نخواهم كرد.

آن گاه يكي از ياران به نام زُهير بن قين عرضه داشت: پس به سوي سرزمين كربلا كه در همين نزديكي قرار دارد، حركت كنيم.

همين كه امام حسين عليه السّلام نام كربلاء را شنيد، گريست گرفت و سپس اظهار نمود:

«اَللّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ كَرْبٍ وَبَلاء» يعني؛ خداوندا، از مشكلات و بلاهاي اين سرزمين - كربلا - به تو پناه مي برم.

و سپس مقداري به مسير خود ادامه داد و فرمود: در همين جا فرود آئيد و بارها را باز كنيد و بر زمين بگذاريد، كه اين جا وعده گاه جدّم رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله مي باشد.

و قبر و مقبره من در اين سرزمين خواهد بود. [1] .

بنابراين، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام در روز چهارشنبه و يا پنج شنبه، دوّم محرّم الحرام، سال 61 هجري قمري وارد سرزمين كربلاء شد. [2] .


پاورقي

[1] المفيد في ذکري السبط الشّهيد: ص 66.

[2] مقتل خوارزمي: ج 1، ص 237، تاريخ طبري: ج 4، ص 309.