بازگشت

امام حسين همراه جدش


از ولادت امام عليه السلام كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسولخداصلي الله عليه وآله كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي كه پيامبر درباره امام حسين عليه السلام ابراز مي داشت، به بزرگواري و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند.

وقتي امام حسين عليه السلام دو سال داشت براي پيامبر سفري پيش آمد. در بين راه ناگهان آن حضرت ايستاد و فرمود: إنّا لَلّهِ وَ إنَّا اِلَيْهِ راجِعُونَ اشك از چشمان مباركش جاري گشت. علتش را پرسيدند. فرمود: اينك جبرئيل به من خبر داد از زميني كه نزديك شط فرات است، و آن را كربلا مي گويند. فرزندم حسين عليه السلام را در آن سرزمين مي كشند.

گويا اكنون جايگاه كشته شدن و محل دفن حسين را مي بينم.

رسولخداصلي الله عليه وآله از آن سفر غمگين مراجعت فرمود، و بر فراز منبر آمد، خطبه اي خواند و مردم را موعظه نمود. سپس دست راست خويش را بر سر حسن و دست چپ خويش را بر سر حسين عليهما السلام نهادند، و سر به آسمان برداشت و گفت: خدايا محمد بنده و پيغمبر تو است و اين دو نفر پاكان اهل بيت من و برگزيدگان ذريه من هستند. آنان را در ميان امت خويش به جانشيني باقي مي گذارم. جبرئيل خبر شهادت آن را به من داد.

خدايا شهادت را بر او مبارك گردان، و او را از سادات شهيدان قرار ده، و براي كشندگان و خواركنندگان او مبارك مگردان.