جهاد
و آن گاه كه اندرزهايت بر ديواره سنگي قلب هايشان اثري نينداخت ، رجز خوانان به صفوفشان تاختي .
الموت أولي من ركوب العار
والعار أولي من دخول النار
و در دل آن گرد و غبار، مردانه مي رزميدي و ناملايمات را به جان مي خريدي . آن چنان كه فرشتگان از صبر تو به شگفت در آمدند: «وأنت مقدم في الهبوات . و محتمل للاذيات ، قد عجبت من صبرك ملائكة السموات .»
و در آخرين رمق ، حقاً كه عالمي از آن مناجات به عجب آمد: «صبراً علي قضائك ، يا رب ّ لا اله سواك ، يا غياث المستغيثين ما لي رب ّ سواك ولا معبود غيرك ، صبراً علي حكمك ».
وصد لعن ونفرين بر آنان باد كه اسلام زنده را سر بريدند و مجسمه نماز و روزه و تنديس راهنما به سوي سنت ها واحكام را بر خاك افكندند: «فالويل للعصاة الفساق قدقتلوا بقتلك الإسلام ، و عطلوا الصلوة و الصيام ، ونقضوا السنن والاحكام .»