بازگشت

آغاز سخن


آن گاه كه خالق ، در «دشت آفرينش » گل آدم را با دست هاي تكوين سرشت ، نداداد: (اني جاعل في الارض خليفه ) به افقي سپيد چشم دو خته بود، به روزگاران «سپيدمحمدي » مي نگريست و در وسعتي سوزان «ثار الله» را مي ديد. آن جا بود كه نسيم (اني اعلم ما لا تعلمون ) از فراز عرش وزيدن گرفت و حجتي آشكار در دستان آدم قرار داد سجده ملائكه نه بر خاك بلكه بر افق روشن هستي بود. آن جا كه طليعه گاه علم الهي بود و مصداق «اسماء». امّا فراز و فرود آزمايشگاه دنيا بر سنّت (ليبلوكم ايكم احسن عملاً) قرار گرفته بود. سنتي كه بسان طوفان بر هر نهال و نهادي مي وزد تا عمق ريشه اش رابيازمايد.