بازگشت

ايوب


خداوند درباره ايوب عليه السلام فرموده است: انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اءواب [1] ما او را صابر يافتيم. او خوب بنده اي است او بسيار رجوع كننده است.

خداوند تعالي حسين عليه السلام را صابر، بلكه شاكر و بلكه راضي يافت، لذا آن حضرت متصف به لنفس المطمئنه الراضيه شد و خداوند به اين اكتفا نفرمود كه او بنده خوبي است، همچنين آن حضرت را در زمره بندگان خاص خودش قرار داد. بالاتر از اين او را از آن بنده اي قرار داد كه در حق او فرمود: سبحان الذي اسري بعبده [2] پاك و منزه است خدايي كه در شبي بنده خود (محمد) را (از مسجدالحرام به مسجدالاقصي) سير داد. همچنين حسين عليه السلام حقيقتا اواب (رجوع كننده) به سوي خداوند است، زيرا هر گاه در انجام طاعتي امتثال امر مي كرد، با شوق و اشتياق بيشتري به انجام طاعت ديگري مي پرداخت كه از اولي دشوارتر بود، پس اواب واقعي همان ايوب كربلا است.

ايوب عليه السلام بر هر بلايي صبر و تحمل كرد، اما بلاي شماتت و بلاي برهنه شدن سرش را تحمل نكرد، در صورتي كه حسين عليه السلام در روز عاشورا نسبت به تمام مصيبت ها صبر و تحمل كرد، اما وقتي خواهرش ‍ زينب - آن هنگام كه خواستند امام را به شهادت برسانند - از خيمه بيرون آمد و امام او را ديد، هيچ مصيبتي مانند آن، براي امام نبود و عمده همت و تلاش ايشان اين بود كه خواهرش را به خيمه بازگرداند.


پاورقي

[1] ص، آيه 44.

[2] اسراء، آيه 1.