ابراهيم
آنگاه كه مي گويي السلام علي ابراهيم خليل الله مي تواني خليلي را قصد كني كه خود را تقديم خداوند كرد و يك فرسنگ آتش به او عرضه گرديد، با اين حال كمك و ياري ملائكه را نپذيرفت و حتي براي نجات از آتش، به درگاه پروردگارش دعا نكرد و گفت علم او به حال من، مرا از سؤال كردن كفايت مي كند. و اگر خواستي خليلي را قصد بنما كه جان خود را تقديم كرد و تا فرسنگ ها افراد مسلح با شمشير و نيزه راه را بر آن حضرت گرفتند، اما كمك و ياري ملائكه را رد كرد و آتش جهنم را براي مردم بسياري سرد و سلامت گردانيد.
(وقتي مي گويي السلام علي ابراهيم خليل الله) مي تواني، قصد خليلي را بنمايي كه فرزندش اسماعيل راتقديم كرد و اگر خواستي قصد خليل را كن كه فرزندش علي اكبر را تقديم نمود و او را در حالي كه پيكرش پاره پاره شده بود، بر روي زمين نهاد.
(و چون آن عبارت را گفتي) اگر مايل بودي، خليلي را قصد كن كه ساره (همسرش) از او مقداري آرد خواست و او خجالت كشيد و دست خالي برگردد، از اين رو كيسه اي را پر از ماسه نمود، اما خداوند آن ماسه ها را برايش تبديل به آرد كرد، و اگر خواستي خليلي را قصد كن كه سكينه از او آب خواست، آنگاه بيرون رفت و بدون آب بازگشت و تنها سخني كه به او گفت اين بود كه سكينه جان! براي من آه و ناله و تشنگي تو گران است.
(و چون گفتي السلام علي ابراهيم خليل الله)، اگر خواستي خليلي را قصد كن كه زن و فرزندش را در سرزمين غيرقابل زراعت ساكن نمود و فقط در كنارشان مشك آبي بود؛ و آنگاه بازگشت و در كعبه را گرفت و به درگاه الهي عرض كرد: خدايا! من ذريه ام را در وادي غيرقابل زراعت ساكن نمودم؛ و بعد براي آنها دعا نمود كه خداوندا! دلهاي مردم را متمايل به آنها كن و آنها را از ثمرات روزي بده؛ و اگر خواستي خليلي را قصد كن كه زن و فرزندش را تشنه و سرگردان در بياباني به جا گذاشت كه در آن نه آبي بود و نه غذايي و هنگام جدايي به آنها گفت: خود را براي اسارت آماده كنيد.
(وقتي آن عبارت را گفتي) اگر خواستي خليل صاحب ملت را قصد كن و يا خليل منبع رحمت را.
(و اگر آن عبارت را گفتي) اگر خواستي خليل دوستدار ميهمان را و يا خليل رؤ وف به اهل عصيان را قصد كن؛ چرا كه هر كس به آن حضرت متوسل شود، نااميد بر نمي گردد.