بازگشت

صفات ملائكه است كه امام متصف به آن است


اين مقصد درباره صفات ملائكه است كه امام متصف به آن است و منظور اين نيست كه آن حضرت متصف به صفت يكي از آنها است، زيرا اين امر در رابطه با آن حضرت، فضيلت نيست؛ بلكه مقصود آن است كه اگر مجموع ملائكه اي كه تعدادشان بيش از همه مخلوقات (ديگر) است و مجموعه عبادت هاي مختلف آنها را كه غيرقابل شمارش است، از اول خلقتشان تا ابدالدهر در نظر بگيري، همه آن عبادت ها را حسين عليه السلام در يك روز فرآهم آورد، گويي كه آن حضرت مجموعه ملائكة الله است. پس گوش ‍ بسپار به برخي از صفات ملائكه، كه اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان انواع ملائكه آن صفات را تبيين فرموده است؛ آن حضرت مي فرمايند: برخي از آنها در سجده اند و هرگز ركوع ندارند، جمعي در ركوع اند و از ركوع بر نمي خيزند، بعضي هميشه به صف هستند و تسبيح مي گويند و خستگي در آنها راه ندارد، خواب، چشم آنها را فرا نمي گيرد و عقل آنها زايل نمي شود، بدن هايشان ضعيف نمي گردد و غفلت و فراموشي به آنها دست نمي دهد. برخي از اين ملائكه امناي وحي خدا و زبان او به سوي پيامبران هستند و در امر الهي و قضاي او مختلفند. برخي ديگر از فرشتگان حافظان بندگان خدا و نگهبانان درهاي بهشت اند. بعضي ديگر پاهايشان بر روي ارضين سفلي ثابت است و گردن هايشان بر آسمان عليا كشيده شده و اركانشان خارج از اقطار (عالم) و كتف هايشان مناسب ستون هاي عرش مي باشد.

بايد گفت: اگر حالت هاي سيد مظلوم را ملاحظه نمايي، در مي يابي كه آن حضرت عبادت جميع ملائكه را، هر يك داراي مقام معلومي در عبادت هستند، به جا آورد؛ زيرا حسين عليه السلام براي خدا به سجده اي رفت كه از آن برنخاست و براي خدا به ركوعي رفت كه براي هميشه بر همان حالت باقي ماند، و در شب عاشورا با همه مشكلات و دشواري ها، اقدام به انجام اعمال و افعال، اياب و ذهاب، جنگ و كر و فر، حملات، نداها، و اغاثه ها و استغاثه هايي نمود؛ و در اين كارها دچار ضعف بدن نگرديد، گويي اين بدن از عالم اين اجسام نبود.

و چون آن حضرت و اصحاب او و صف آنها در انجام طاعتشان - بر اساس ‍ آنچه در اشاره به سوره صافات ذكر كرديم - ملاحظه نمايي، در مي يابي كه حسين عليه السلام و اصحاب آن حضرت همان صف كشيدگان هميشگي هستند، كه اميرالمؤمنين عليه السلام در وصف آنها گفته است: آنها شيريني معرفت او را چشيده و جامي از محبت او نوشيده اند و پرواي از خدا بر اعماق قلبشان نفوذ كرده به واسطه طولاني شدن طاعت قامتشان خميده گرديده و طول ميل به عبادت، اصل و ماده تضرع آنها را نابود نكرده و راءفت عظيم او، بند خشوع آنها را نگشوده و دچار عجب و خودپسندي نشده، كه آنچه را كه از آنها سر زده بزرگ بشمارند...

من مي گويم: اگر با چشم حقيقت بين بنگري، در مي يابي شيريني معرفت همان است كه حسين عليه السلام آن را چشيد و جام محبت، همان جامي است كه آن حضرت نوشيد. حسين عليه السلام شيريني معرفتي را چشيد كه به همراه آن تلخي و مرارتي نبود، هر چند كه جميع مرارت هاي دنيايي از نظر قلبي، روحي و جسمي، باطني و ظاهري بر آن حضرت عارض شد. از اين رو آن حضرت فرمود: مرگ برايم مطبوع و دلپسند شد. همچنين آن حضرت جامي از محبت او نوشيد كه آن تشنگي كه بر لبان، زبان، كبد و نور ديدگان ايشان اثر گذاشت، در حب قلب او مؤثر واقع نشد و شايد آن جامي كه در دست پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در حالي كه منتظر حسين بود، قرار داشت، آبي از نوع اين جام محبت بوده است، يا آبي بوده كه همه (خواص) ظاهري و باطني آب را دارا بوده است.

و اگر با ديده بصيرت به اين گفته آن حضرت بنگري كه در وصف ملائكه فرمود: به واسطه طولاني شدن اطاعت، قامتشان خميده است. در مي يابي كه بارزترين افراد و شايسته ترين مصاديق آن، حسين عليه السلام است، چرا كه او همان كسي مي باشد كه به واسطه اطاعتي در طول يك ساعت، قامتش خميده شد. با تحمل تير سه شعبه اي كه بر قلب آن حضرت نشست و از پشتش خارج شد و خون از آن قواره زد، قامت آن حضرت خميده شد و قطعه قطعه شدن پيكر آن حضرت به خميده شدن قامت او در طاعتش افزود. و اگر بخوبي تدبر كني، در مي يابي كه بارزترين مصداق اين گفته امام كه فرمود طول ميل عبادت، اصل و ماده تضرع آنها را نابود نكرده است. همان حسين عليه السلام است؛ چرا كه معناي آن فرمايش اين است كه آنها چون ساير كساني كه خواسته اي دارند، ملاحظه نمي كنند كه به خواسته شان دست يافته اند تا ماده تضرعشان قطع شود؛ بلكه آنها تضرع را مي خواهند و آن را به خاطر خود تضرع تا زماني كه زنده هستند، دوست دارند. و حسين عليه السلام در اين صفت خاص، داراي خصوصيتي مي باشد كه برتر از ملائكه است؛ و آن اين است كه نه تنها تا زماني كه در قيد حيات اين دنيا بود، تضرعش قطع نشد، بلكه خداوند سبحان را به خاطر مصيبت هايي كه بعد از شهادتش بر پيكر مطهرش وارد مي شود، حمد و سپاس گفت و در همين دوران اين مسائل را نيت كرد و پايمال شدن جسد و بريدن دست ها و چوب خيزران زدن بر لبان و زبان و چرخاندن سرش را ملاحظه نمود و آن طور كه از سخنانش بر مي آيد، اين مسائل را جزء عبادتش قرار داد.