بازگشت

خصوصيات حسين در آنچه به بيت الله مربوط مي شود


اين عنوان درباره خصوصيات حسين عليه السلام در رابطه با خانه خدا است كه شامل چندين مطلب است:

مطلب اول

حسين عليه السلام بيت الله حقيقي است. بايد دانست كه خداوند منزه از مكان و زمان و فرود آمدن و مسكن گزيدن است، اما انتساب بعضي از مكان ها به خاطر شرافت خاصي است كه براي آن مكان قائل شده اند. مثلا ممكن است آن مكان محل عبادت خدا قرار داده شده باشد، يا اينكه در آنجا عبادت بيشتري انجام مي شود و يا خداوند دستور داده باشد كه به هنگام عبادت رو به سوي آن كنند، يا به خاطر نزول فيض خاصي باشد و يا به خاطر دشواري منازل است كه موجب خالص شدن قصد به سوي خدا مي شود. كما اينكه همه اين معاني درباره مكه معظمه و بعضي از اين موارد درباره مساجد و درباره خانه هايي كه خداوند، اجازه داده كه رفعت يابند و در آن ذكر خدا شود [1] صادق است.

همه اينها بيت الله ظاهري هستند، اما حقيقت بيت الله آن چيزي است كه در حديث قدسي آمده است، خداوند فرمود زمين من و آسمان من، هيچكدام گنجايش مرا ندارد، اما قلب بنده مؤمن به من، گنجايش مرا دارد.

همچنين خداوند به داود عليه السلام وحي فرمود: خانه اي را خالي كن كه در آن ساكن شوم. داود عرض كرد: اي خدا! تو بزرگتر از آن هستي كه در جايي ساكن شوي، آنگاه خطاب به او وحي شد كه قلبت را براي من خالي كن.

بنابراين هر قلبي كه فقط محبت خدا در آن باشد خانه واقعي خداست و قلب مؤمن كامل، حقيقتا بيت الله است، زيرا چنين قلبي از تعلق به غير خدا خالي است و در آن هيچ فكر، ذكر و همي جز خدا نيست و سرانجام كار به آنجا ختم مي شود كه او جز خدا نمي بيند و جز خدا نمي شنود، و اين يكي از معاني فرمايش خداوند در آن حديث قدسي است كه فرمود: حتي من گوش او مي شوم كه با او مي شنود و چشم او كه با او مي بيند. در صورتي كه اين مسائل تحقق يابد و تو خوب تأمل و انديشه كني، برايت آشكار مي شود كه بيت الله واقعي و بزرگتر، همان قلب حسين عليه السلام است؛ چرا كه آن حضرت قلب خود را حقيقتا براي خدا خالي كرد، تا جايي كه در آن جز علاقه به خدا باقي نماند و حتي از علايقي كه با علاقه به خدا منافاتي ندارد نيز خالي شد.

از جانب ديگر قطع علاقه به شي ء به خاطر خدا بويژه با شدت علقه به آن، دليل بر شديدتر بودن علقه به خدا است و قطع علاقه از همه چيز به خاطر خدا دليل بر انحصار قلب به علاقه به خداست و شرايع مبتني بر همين مسائل است و تدين به دين، به مقدار قطع علاقه از غيرخدا به خاطر خدا است و درجات مختلف نيز بستگي به شدت و ضعف علايق و ميزات ترك آن از نظر زمان و كيفيت اطاعت از امر خدا دارد.

پس بدان كه، وقتي در صحيفه الهي اين خطاب متوجه حسين عليه السلام شد كه جان خود را به خدا بفروش؛ از همان ابتداي هجرتش از مدينه به مكه و سپس به كربلا، قصدش امتثال اين امر الهي بود، با اين نيت كه آنچه بر او واقع مي شود - قبل از وقوع آنها - قربة الي الله است. از اين رو آنچه براي آن حضرت مقدر شده بود، حتي قطعه قطعه شدن اجزاي بدنش را پذيرفت و بر خود هموار ساخت و در حالي كه هنوز در مكه بود تمام مصيبت ها و ذبح اولاد و اصحابش را پذيرفت و تحمل كرد.

حتي صورت واقعه و محل وقوع آن را به ام سلمه نشان داد. آن حضرت قلب خود را از تعلق به وطن و جميع ديار و مسكن هاي روي زمين و از تعلق به اموال، حتي لباس و سلطنت، راحتي و رياست، از تعلق به عيال، اطفال، فرزندان، برادران، عشيره و اصحاب خالي كرد و آنها را تقديم كرد تا در مقابلش ذبح شوند و يا به اسارت در آيند. حتي آب و قطره اي از آن براي محتضر و از تعلق به بدن و اجزاي بدن، استخوان و گوشت و پوست و خون آن و به هم پيوستن آنها، باقي ماندن آنها به همان صورت و تركيب و هياءتشان، خالي كرد. حتي علاقه قلب خود را با قلب ظاهري كه در سينه هاست و با مهجه قلب كه همان خون قلب باشد، قطع كرد؛ لذا تير مسموم سه شعبه اي قلب آن حضرت را شكافت و خون آن را به بيرون جاري ساخت و حضرت آن خون را با دست مباركش گرفت و سر و محاسن خود را با آن خضاب نمود، كما اينكه در زيارت آن حضرت آمده است كه خون قلب خود را در راه تو بخشيد.

بنابراين وقتي حسين عليه السلام قلب ظاهري و خون قلب خود را در راه خدا بذل كرد، و قلب معنوي آن حضرت براي خدا خالص گرديد و از غير خدا خالي و از جميع ما سوي الله فارغ شد، بيت الله حقيقي و واقعي گرديد كه جز خدا در آن نيست. پس ولله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا [2] و بر مردم حج و زيارت آن خانه واجب است، بر هر كسي كه توانايي يافته و بر آن راه يابد.

از اينجا معناي اين فرمايش مشخص مي شود كه هر كس حسين را زيارت كند مانند كسي است كه خدا را در عرش زيارت كرده باشد.

مطلب دوم

حسين عليه السلام اين خانه واقعي خداوند، براي كعبه احترام ويژه اي قايل شد، از اين رو خداوند خصايص كعبه را به آن حضرت اختصاص داد؛ كه شرح مطلب چنين است: امام حسين عليه السلام روز جمعه سه روز گذشته از ماه شعبان وارد مكه شد و در آنجا تا موسم حج باقي ماند و براي حج يا عمره تمتع بنا بر اختلاف روايات، محرم شد، و چون به آن حضرت خبر رسيد كه يزيد سه نفر از شياطين بني اميه را فرستاده تا او را ترور كنند و لشكري را با عمربن سعيدبن عاص براي دستگيري اش روانه كرده است، احرام خود را به عمره مفرده بدل كرد و روز ترويه يا روز عرفه تصميم به خروج از مكه گرفت. در آن شب محمد بن حنفيه نزد امام آمد و به او گفت: اي برادر! تو از بي وفايي اهل كوفه به پدر و برادرت آگاه هستي، من خوف آن دارم كه با تو هم، مانند آنها رفتار كنند، پس اگر صلاح مي داني كه بماني، عزيزترين شخصيت در حرم هستي. امام حسين عليه السلام با گفته او مخالفت كرد و فرمود: برادر! نگران آن هستم كه يزيدبن معاويه مرا در حرم ترور كند و من كسي باشم كه حرمت اين خانه به واسطه من مباح شود. محمد حنفيه گفت: اگر خوف آن را داري به يمن يا يكي از نواحي صحرا برو، در اين صورت در دسترس يزيد نيستي و كسي نمي تواند به تو دست يابد. امام حسين در جواب فرمود: درباره گفته هاي تو فكري مي كنم. چون هنگام سحر شد، امام عازم سفر شد، خبر به محمد حنفيه رسيد، نزد امام آمد و زمام مركبي را كه امام بر آن سوار بود، گرفت و گفت: برادر! مگر وعده ندادي تا درباره پيشنهاد من فكر كني؟ امام حسين فرمود: چرا؟ محمد پرسيد: پس چه چيزي تو را به خروج سريع از مكه واداشت؟ فرمود: بعد از آنكه از تو جدا شدم، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله تشريف آوردند و فرمودند: خارج شو كه خداوند خواسته است تو را كشته ببيند. محمد حنفيه گفت: انا لله و انا اليه راجعون بردن اين زنان با خود چه مفهومي دارد، در حالي كه تو با اين شرايط عازم هستي؟ امام فرمود: خداوند خواسته است آنها را اسير ببيند. همچنين به برادرش محمد گفت: اي برادر! اگر در لانه حشره اي از حشرات زمين باشم، مرا از آن بيرون مي آورند تا به شهادت برسانند.

سپس عبدالله بن زبير و عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر آمدند و امام را از اين كار بازداشتند. امام به پسر زبير جواب داد: من مايل نيستم حرمت خانه خدا توسط من هتك شود و به پسر عمر سخناني فرمود كه در طي آن پستي دنيا و كشته شدن يحياي پيامبر عليه السلام و كشته شدن روزانه هفتاد پيامبر توسط بني اسرائيل در ميان طلوع فجر تا طلوع خورشيد را متذكر شد؛ و به ابن عباس نيز فرمود كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به من دستوري داده است كه من در صدد اجراي آن هستم.

هر يك از اين سه تسليم شدند و با او خداحافظي كردند و گريستند و عبدالله عمر به امام گفت: جايي را كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مي بوسيد به من نشان بده، امام عليه السلام پيراهن خود را بالا زد و او پايين قلب مبارك امام را بوسيد و گريه كرد و با او خداحافظي نمود. آنگاه امام حسين عليه السلام به قصد عراق از مكه خارج شد.

اي انسان عارف بصير! در اقدام اين امام جليل القدر و اين فرموده او كه مي ترسم حرمت خانه خدا به واسطه من شكسته شود، بنگر كه چگونه جلال پروردگارش را پاس داشت و از خود ادب نشان داد، تا جايي كه راضي شد آن مصيبت ها بر خودش وارد شود، اما راضي نشد در كنار بيتي كه خداوند آن را عظيم داشته و او را محترم قرار داده، اين مسائل رخ بدهد تا مبادا احترام خانه خدا در انظار از بين برود، با اينكه آن حضرت از بيت عظيم تر، شريف تر و بالاتر است.

از اين رو خداوند تعالي در روز عرفه، قبل از اينكه به اهل عرفات بنگرد، به زائران آن حضرت مي نگرد و به خاطر اين احترام و تعظيم به خانه خدا، خداوند تمام فضايل و خصايصي را كه به كعبه اختصاص داده است، به حسين عليه السلام نيز عطا كرده است كه ما در اينجا به پنجاه خصلت اشاره مي كنيم و سپس موازنه و مطابقت ميان اين دو را به ياري خداوند توضيح مي دهيم:

- كعبه اولين خانه اي است كه براي مردم وضع شد و از آنجا كه حسين عليه السلام از پيامبر است و پيامبر از اوست، اولين خانه اي است كه براي مردم وضع شد، زيرا اولين مخلوق نور پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد و حسين عليه السلام با نور جد، پدر، مادر و برادرش مخلوق بوده است، قبل از آنكه آسمان ها و زمين خلق شوند، پس او اولين خانه اي است كه براي مردم، ملائكه و همه مخلوقات وضع شده است.

- خانه خدا در بكه كه شريفترين مكان ها است، قرار دارد؛ حسين عليه السلام نيز از نظر نسب و مدفن داراي شريفش مواضع و مكان ها است و از اين حديث كه فرمود؛ كعبه از كربلا است، علو رتبه اين مكان مشخص ‍ مي شود.

- خداوند به ابراهيم خليل عليه السلام دستور داد كه خانه كعبه را بسازد، حسين عليه السلام نيز، گوشت و خونش از گوشت و خون محمد، حبيب الله است، و رتبه حبيب (حضرت محمد صلي الله عليه و آله) از رتبه خليل (حضرت ابراهيم عليه السلام) برتر است.

- خداوند كعبه را براي زائران و مجاوران آن مبارك گردانيد، حسين عليه السلام نيز از جهت فيوضات وارده به مردم به سبب آن حضرت، صاحب بركت الهي است، زيرا تعدادي با شهادت در ركاب آن حضرت، گروهي با گريه بر او، تعدادي با برپا كردن عزاي آن حضرت، برخي با گرياندن ديگران براي آن حضرت، عده اي هم با تظاهر بر گريه بر او و بعضي هم با به ياد آوردن امام هنگام نوشيدن آب، عده اي هم با زيارت آن حضرت، تعدادي هم با كمك به زائران آن حضرت و... وارد بهشت شدند. علاوه بر اين، آن حضرت به وجوه مختلف موجب بركت براي مردم در رزق و روزي ها و موجب فيوضات وارده بر كساني است كه به خاطر مجاورت با آن حضرت و عزاداري براي ايشان و حضور در مجلس آن حضرت و مواردي از اين قبيل، نسبتي با ايشان پيدا مي كنند.

- آن طور كه در آيه شريفه آمده است، خداوند كعبه را مايه هدايت جهانيان قرار داد، حسين عليه السلام نيز براي جهانيان هدايت و سبب هدايت آنها است، چرا كه آن حضرت جان خود را فداي دين جدش كرد و به خاطر شهادت او مذهب شيعه ظهور يافت. از اين رو در زيارت اربعين به روايت امام صادق عليه السلام در حق آن حضرت وارد شده است كه: حسين خود را در راه تو بخشيد تا بندگانت را از جهالت و حيرت گمراهي نجات دهد.

- خداوند اطراف كعبه را حريم قرار داده و صيد كردن در آنجا و قطع شاخه درختان آنجا و... را حرام نموده است. همچنين خداوند براي مدفن حسين عليه السلام نيز حريم قايل شده است و تربت آن را محترم شمرده و خوردن مقداري از آن را براي شفاء حلال نموده و حرم او را يك فرسخ و در روايت ديگري چهار فرسخ و در روايت ديگري پنج فرسخ از اطراف قبر شريف قرار داده است.

- خداوند كعبه را محل امن قرار داده و هر كس به آن پناه ببرد، ريختن خونش حرام است. هر كس هم به حسين عليه السلام پناهنده شود ريختن خونش حلال نيست، اما از آنجا كه بني اميه حرمت خانه خدا را شكستند، حرمت كساني را هم كه به آن حضرت پناه آورده بودند، شكستند. آنها حتي حرمت آن دو كودك خردسال را هم نگه نداشتند و آن يكي را كه بر روي دستان حسين پناه آورده بود و از عطش پرپر مي زد با تير نشانه گرفتند و كودك ديگر را كه به سينه آن حضرت پناه برده بود، در حالي كه از عمويش ‍ كمك مي خواست، دستش را قطع كردند و با تير بر روي سينه آن حضرت به شهادت رساندند. آنها حتي پرندگان اين حرم را كه براي نوحه سرايي گرد حرم مي چرخيدند، از آنجا طرد كردند. سكينه را نيز زدند و او را كشيدند و از جسد پدر دور كردند. اهل بيت آن حضرت را هم از اين حرم بيرون كردند و آنها را به زنجير كشيدند و سوار بر جهاز شتران نمودند.

- خداوند كعبه را قبله حبيبش به هنگام نماز كه شريف ترين حالات و افضل عبادات آن حضرت بود، قرار داد و خطاب به آن حضرت وحي آمد فول وجهك شطر المسجد الحرام [3] به طرف مسجدالحرام رو كن. بنابراين كعبه قبله سيماي پيامبر صلي الله عليه و آله است، اما حسين عليه السلام، آن طور كه پيامبر خودش او را توصيف كرده، خون قلب پيامبر، ميوه دل و ريحانه اوست، بلكه حسين نفس پيامبر است. كما اينكه آن حضرت فرمود: حسين از من است و من از حسين هستم.

با اين وصف، حسين عليه السلام قبله سيماي قلب پيامبر است و هر گاه حسين نزد پيامبر مي رفت، پيامبر رو به سوي او مي كرد و به او چه در حال خطبه و چه در حال نماز توجه مي كرد و به هنگام نماز بر پشت سوار مي شد.

- خداوند طواف خانه خدا را ركني از اركان اسلام قرار داد و فرمود و لله علي الناس حج البيت [4] بر مردم حج و زيارت خانه واجب است. هر كس اين كار را انجام ندهد (در صورت واجد بودن شرايط) ركني از اركان اسلام را تقليل داده است. زيارت حسين عليه السلام نيز ركني از اركان ايمان است. در حديث آمده كه تارك زيارت آن حضرت ايمانش ‍ ناقص است و قاطع حرمت پيامبر خدا و رحم او است و عاق پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد. و در روايت ديگري آمده كه تارك زيارت آن حضرت، شيعه نيست. در روايت ديگري نيز آمده كه اگر آن شخص از اهل بهشت باشد، از مهمانان آن است؛ و در روايت ديگر آمده كه چنين شخصي تارك حقي از حقوق خدا است، اگر چه هزار حج به جا آورده باشد و در روايت ديگري وارد شده كه او از خير محروم است. در روايت ديگري آمده كه يكي از معصومين عليه السلام شنيد كه گروهي از شيعيان هستند كه يك سال يا دو سال مي گذرد، اما به زيارت حسين عليه السلام نمي آيند، آن حضرت فرمود كه آنها در حظ و بهره شان به خطا رفتند و از ثواب خداوند و جوار محمد صلي الله عليه و آله دور شدند.

- خداوند كعبه را مغناطيس دل ها قرار داده و دل ها به سوي او از نقاط دور دست جذب مي شوند. و قلب ها مشتاق زيارت خانه خدا و اهل آن ديار است. چنان كه در قرآن آمده است فاجعل افئدة من الناس تهوي اليهم [5] خدايا تو دل هاي مردم را به سوي آنها مايل گردان.

حسين عليه السلام نيز مغناطيس قلوب شيعيان است؛ از اين رو ملاحظه مي شود كه دل آنها ميل مخصوصي به آن حضرت دارد، ميلي كه از محبت به ائمه ديگر متمايز است و اين يك امر وجداني است و من به روايتي دست يافتم كه علت آن را آشكار مي سازد. در بحارالانوار و كتب ديگر از مقداد بن اسود كندي روايت شده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله در پي حسن و حسين عليهماالسلام خارج شد، آن دو از خانه بيرون رفته بودند، من به همراه پيامبر بودم. مار بزرگي را ديديم.

وقتي صداي پاي پيامبر را شنيد ايستاد و نگاه كرد. بزرگ و ضخيم بود، از دهانش آتش بيرون مي آمد؛ مرا دچار و وحشت كرد. وقتي پيامبر خدا را ديد به باريكي نخي شد، آنگاه به حضرت رسول نگاه كرد. پيامبر فرمود: مي داني چه مي گويد؟ گفتم خدا و پيامبرش آگاه تر هستند. پيامبر فرمود: مي گويد حمد و سپاس خداي را كه مرا نكشت تا اينكه نگهبان فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله قرار داد. آنگاه در رمل فرو رفت. بعد درختي را ديدم كه قبلا آن را نديده بودم و بعد از آن روز هم آن را نديدم؛ اين درخت بر آن دو سايه افكنده بود. پيامبر ميان حسنين نشست، ابتدا از حسن عليه السلام شروع كرد، سر او را بر زانو گذاشت، سپس سر حسين را بر زانوي چپ نهاد و بعد به آرامي زبان خود را در دهان حسين قرار داد. حسين بيدار شد و گفت: پدر! و دوباره به خواب رفت. حسن بيدار شد و گفت پدر! او هم به خواب رفت.

گفتم: مثل اينكه حسن بزرگتر است؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: در باطن مؤمنان آنچنان معرفتي نسبت به حسين نهفته است كه در اين باره از امتش سؤال كن. و چون آن دو بيدار شدند، پيامبر آنها را بر دوش خود گرفت و با خود برد. البته حديث طولاني است.

- در خانه مقام ابراهيم خليل عليه السلام، يعني جاي پاي آن حضرت وجود دارد كه در صخره اثر كرده است. در حسين عليه السلام نيز دهان حبيب خدا صلي الله عليه و آله اثر گذاشته است. همچنين پيشاني و گلوي حسين به دليل اينكه پيامبر صلي الله عليه و آله آنجا را بسيار مي بوسيد، نورافشاني مي كردند، كه اين مطلب در روايات بسياري آمده است. از سوي ديگر اگر مقام بدن ابراهيم خليل عليه السلام در كنار خانه خدا قرار دارد، مقام حسين عليه السلام شانه پيامبر، سينه و پشت آن حضرت مي باشد. بنابراين بدن مبارك پيامبر صلي الله عليه و آله مقام حسين عليه السلام است. هر كس اين روايت ها را پي گيري كند كه چگونه حضرت رسول صلي الله عليه و آله، حسين عليه السلام را بر دوش مي گرفت و به راه مي افتاد و يا او را بر سينه خود مي خوابانيد و يا در حالي كه پيامبر در سجده بود حسين بر پشت او سوار مي شد و آن حضرت سجده را به همين خاطر طولاني مي كرد و يا اينكه حسين را بر پشت خود سوار مي كرد و چهار دست و پا راه مي رفت، به محبت عجيب و علاقه شگفت انگيزي پي مي برد كه هيچ كس به ديگري راه ندارد.

- خداوند براي كعبه كرامت ظاهري و آيه بينه اي قرار داده كه پرندگان بر فراز آن پرواز نمي كنند و بر اطراف آن نمي نشينند. براي حسين عليه السلام نيز كرامت ظاهري قايل شد، به نحوي كه آب در قبر آن حضرت فرو نرفت و گاو به سمت قبر آن حضرت زماني كه خواستند آنجا را شخم بزنند تا اثر او را محو نمايند، حركت نكرد. متوكل - كه لعنت خدا بر او باد - مدت بيست سال تلاش كرد اثر قبر آن حضرت را محو كند و دستور داد آنجا را شخم بزنند، زراعت بكارند و آب بر آن جاري سازند. يك بار هم قبر شريف آن حضرت را نبش كردند و ديدند كه گويي بدن مطهر آن حضرت را همين الان دفن كرده اند، از اين رو به آن دست نزدند؛ سپس جريان آب را بيشتر نمودند، قبر بالا آمد و آب به آن نرسيد. آنگاه خواستند آنجا را با گاو شخم بزنند، اما هر چه گاو را زدند، حركت نكرد. حتي گاهي اوقات مي ديدند كه گروهي آنها را با تير مي زنند و چون اينها هم تير به سمت آن جماعت مي انداختند، تير به سمت تيرانداز بر مي گشت. البته پرندگان بر روي بدن شريف آن حضرت فرود آمدند كه بنا به آنچه كه روايت شده، تفصيل آن چنين است: وقتي حسين عليه السلام به شهادت رسيد و پيكر مطهرش را در بيابان انداختند، پرنده سفيدي آمد و بال و پر خود را بر بدن شريف ماليد و در حالي كه خون از او مي چكيد پرواز كرد و رفت. آنگاه به پرندگاني برخورد كه در زير شاخه درختان و بر شاخه ها نشسته بودند؛ به آنها گفت: اي پرندگان! شما مي خوريد و نغمه سر مي دهيد، در حالي كه بدن حسين در سرزمين كربلا، در اين گرماي سوزان، افتاده، گلويش را بريده اند، سرش را از بدن جدا نموده و بالاي نيزه كرده و زنانش را سر و پا برهنه به اسارت برده اند. آنگاه آن پرندگان به طرف كربلا به پرواز درآمدند و چون به آنجا رسيدند، ديدند كه بدن مطهر حسين بي سر و بي غسل و كفن بر زمين افتاده، در هم كوبيده شده، گرد و خاك آن را فرا گرفته، حيوانات صحرا به زيارتش آمده و اجنه بر او گريه مي كنند و نوحه مي خوانند و خاك تيره و فضا از انوار مطهر آن حضرت نوراني شده است؛ در نتيجه پرندگان نيز شيون و زاري كردند و خود را بر روي بدن آن حضرت افكندند و خون آلود شدند و هر يك به سمتي به پرواز درآمد. يكي از اين پرندگان به قصد مدينه منوره به پرواز درآمد، وقتي به حرم حضرت رسول رسيد، در حالي كه همچنان در حال پرواز بود، خون از بال و پر او بر گرد قبر پيامبر صلي الله عليه و آله مي چكيد و به زبان خود مي گفت: بدانيد و آگاه باشيد كه حسين در كربلا به شهادت رسيد، آگاه باشيد كه حسين را در كربلا سر بريدند. آنگاه پرندگان ديگر گرد او جمع شدند.

- خداوند كعبه را محل طواف مردم قرار داد و به نسبت قدم هائي كه در اطراف آن بر مي دارند، براي اين طواف ثواب زيادي را قايل گرديده است؛ همان طور كه در عنوان مربوط به زيارت حسين عليه السلام بيان شد، فضيلت زيارت آن حضرت، نسبت به آن، چندين برابر است.

- خداوند كعبه را محل طواف ملائكه قرار داد. در اين باره روايت شده است كه، وقتي جبرئيل عليه السلام به امر خدا كعبه را ساخت، هفتاد هزار ملك گرد آن طواف كردند، اين تعداد ملائكه از خيمه اي حراست مي كردند كه از بهشت فرستاده شده بود و بر پايه هاي خانه اي نهاده شده بود كه آن خانه را ملائكه قبل از خلق آدم عليه السلام بنا كرده و پايه هاي آن خانه را به ازاي الضراح و بيت المعمور و عرش بالا برده بودند؛ و چون آن خيمه كنار زده شد و جبرئيل بناي دوم را ساخت و ملائكه بر گرد آن طواف كردند، آدم و حوا به آنها نگاه كردند و به راه افتادند و هفتاد مرتبه طواف كردند.

حسين عليه السلام نيز، زماني كه نوري از انوار اطراف عرش بود، محل طواف ملائكه و شفيع آنها نيز بود؛ آن طور كه در حديث صلصائيل و دردائيل آمده، پيامبر صلي الله عليه و آله در حالي براي او دعا كرد كه حسين را بر روي دست خود بلند كرد. فطرس ملك نيز خود را به آن حضرت و يا گهواره او ماليد. حسين عليه السلام مخدوم بزرگترين چون جبرئيل و ميكائيل است، آنها در گهواره با حسين عليه السلام صحبت مي كردند.

فطرس ملك نيز متقابلا - آن طور كه در حديث آمده - هر كس آن حضرت را زيارت كند، و سلامي بر او بفرستد و نمازي بر او بخواند، اين مسأله را به پيشگاه حضرت ابلاغ مي كند.

با اين همه، قبر حسين عليه السلام محل طواف ملائكه و زيارتگاه آنها است؛ آنها چندين دسته و گروه هستند، تعداد چهار هزار فرشته، وظيفه شان گريه بر آن حضرت است و نسبت به اين كار خسته نمي شوند، آنها از زائر آن حضرت استقبال مي كنند و اگر بيمار شود، به عيادت او مي آيند و چون بميرد در تشييع جنازه او شركت مي كنند. اين فرشتگان، روز عاشورا براي رساندن به حسين عليه السلام فرستاده شدند، اما ديدند آن حضرت به شهادت رسيده، آنگاه به آنها وحي شد، به خاطر اينكه فرصت ياري او را از دست داديد، بر او گريه كنيد و هنگام خروج او براي رجعت، ياري اش ‍ نماييد. نام رئيس اين فرشتگان منصور است.

همچنين خداوند هفتاد هزار ملك را مأموريت داده كه در كنار قبر حسين عليه السلام هر روز، - از روزي كه به شهادت رسيد تا قيام قائم آل محمد عجل الله فرجه - بر او درود و صلوات بفرستند.

چهار هزار فرشته ديگر از طلوع سپيده تا زوال خورشيد بر آن حضرت گريه مي كنند، و چون خورشيد غروب نمايد، چهار هزار فرشته ديگر نازل مي شوند و آن چهار هزار به بالا مي روند، و آنها تا طلوع فجر همچنان مشغول به اين كار هستند.

ملائكه شب و روز و ملائكه نگهبان نيز در كربلا حاضر مي شوند و با ديگر ملائكه حاضر در آنجا مصافحه مي كنند و به دستور پيامبر و علي و فاطمه و حسن به آنها تبريك مي گويند.

از امام صادق عليه السلام نيز نقل است كه به هنگام شهادت حسين عليه السلام پنجاه هزار فرشته بر آن حضرت گذشتند و به آسمان عروج نمودند، آنگاه خداوند خطاب به آنها وحي فرستاد كه از كنار فرزند حبيبم گذشتيد، در حالي كه به شهادت مي رسيد، اما او را ياري نكرديد؟! پس به زمين فرود آييد و در كنار قبر خاك آلود او تا روز قيامت ساكن شويد.

- در حديث نبوي هم به روايت از حضرت زينب از حضرت زينب به نقل از ام ايمن و از پدرش علي عليه السلام نقل است كه در هر شبانه روز از هر آسمان صدهزار فرشته گرد قبر آن حضرت حلقه مي زنند و بر او صلوات مي فرستند و حمد و ستايش خدا را مي كنند و براي زائران آن حضرت طلب آمرزش مي نمايند و نام كساني را كه به نيت تقرب به درگاه خداوند و پيامبرش به زيارت آن حضرت آمده اند و همچنين نام پدران، عشاير و مناطق آنها را ثبت مي كنند و با نور عرش خدا اين مهر را بر چهره آنان مي زنند كه اين زائر قبر بهترين شهيدان و فرزند بهترين پيامبران است، و چون قيامت برپا شود، در اثر آن مهر، نوري از چهره هاي آنها مي درخشد كه چشم ها را خيره مي كند و اين نور دليل آنها و باعث شناسايي شان مي شود.

- كعبه از آسمان نازل شده است. امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند بيت را از آسمان نازل فرمود و داراي چهار در است كه بر هر در آن قنديلي از طلا آويخته شده است. اگر چه كعبه اين شرافت را دارد كه از آسمان نازل شده است، حسين عليه السلام ضمن اينكه قبل از خلق آسمان، نوري بوده است - بلكه در حديث نبوي آمده كه لوح و كرسي از نور آن حضرت خلق شده اند و حسين عليه السلام از اين دو برتر است - هنگام شهادت، جسم آغشته به خونش به آسمان برده شد و با صورت علي عليه السلام كه بر آن، اثر ضربت ابن ملجم وجود دارد، در آسمان پنجم نگه داشته شد و ملائكه از فراز و زير آن نازل شده و به آن مي نگرند؛ و در روايت ديگري آمده است كه حسين عليه السلام از يمين عرش قتلگاه، مدفن و زائران خود و كساني كه بر او گريانند، مي نگرد. (كه ما اين حديث را در عنوان مربوط به خواص گريه ذكر كرديم).

- خداوند كعبه را در دوران جاهليت و اسلام، بلكه از دوران آدم تا به حال معظم و مجلل قرار داده و اهل همه اديان، حتي كفر و شركت نيز كعبه را بزرگ مي شمردند و قصد آن را مي كردند و به زيارت آن مي آمدند. حسين عليه السلام نيز، حتي نزد دشمنان و اشقياء، معظم و با جلال و عظمت است. در روايتي آمده است كه محبت حسن و حسين عليهماالسلام در دل هاي منافقان و كافران (هم) افكنده شده است.

- كعبه تا زماني كه آسمان ها و زمين پابرجاست، باقي و برجاست و از نشانه ها و اعلام دين است. قبر حسين عليه السلام نيز آن طوري كه در روايت زينب از ام ايمن و از پدرش آمده و ما آن را در همين عنوان ذكر كرديم، اينگونه است.

- در اطراف مسجدالحرام، بنابر قول قوي تر و مشهورتر، مسافر مي تواند نماز را كامل بخواند و همچنين مي توان نوافلي را كه اداي آن به هنگام مسافرت از انسان ساقط است، به جا آورد، كه اين امر به خاطر شرافت كعبه است. همچنين بنابر قول قوي تر، نماز مسافر در حرم امام حسين عليه السلام كامل است و نوافلي را كه اداي آن به هنگام سفر از انسان ساقط مي شود، مي توان در آنجا به جا آورد.

- بنابر روايات متواتر فراوان، همه پيامبران از آدم تا خاتم عليهم السلام كعبه را زيارت كرده و به دور آن طواف كرده اند. چنين مسئله اي براي امام حسين عليه السلام، در رابطه با پيكر مطهر آن حضرت، سر مباركشان و قبر شريفشان نيز ثابت است. حتي وارد شده است كه هر كس در شب نيمه شعبان آن حضرت را زيارت كند، 124 هزار پيامبر با او مصافحه مي كنند. و از كعب الاحبار نقل است كه تمام پيامبران سرزمين كربلا را زيارت كرده و گفته اند در تو ماه تابان دفن مي شود.

- خداوند كعبه را به حجرالاسود كه ياقوتي از ياقوت هاي بهشت است، مزين كرده است. حسين عليه السلام نيز زينت بهشت و حتي برتر از بهشت، يعني زينت عرش است. در حديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله آمده است كه بهشت از درگاه الهي تقاضا كرد كه او را زينت ببخشد، خداوند به آن وحي كرد كه اركان تو را به حسن و حسين مزين كردم، آنگاه بهشت از خوشحالي چون عروسان به خود باليد.

در حديث ديگري آمده است كه شادي و سرور بهشت افزون شد.

در خبر ديگري از پيامبر صلي الله عليه و آله كه چون روز قيامت شود، عرش ‍ خداوند رحمان مزين به هر زينتي مي شود، سپس دو منبر از نور آورده مي شود؛ يكي از آنها در سمت راست عرش و ديگري در جانب چپ عرش ‍ قرار داده مي شود، آنگاه حسن و حسين عليهماالسلام را مي آورند در حالي كه خداوند تبارك و تعالي با آنها عرش خود را مزين مي كند، آنچنان كه زنان، خود را به گوشواره مزين مي كنند.

- در قرآن كريم خداوند فرموده است و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي [6] و مقام ابراهيم را جايگاه پرستش قرار دهيد. بنابراين واجب است كه در مقام ابراهيم خليل عليه السلام به احترام كعبه، دو ركعت نماز خواند. حبيب خدا حضرت محمد مصطفي نيز هنگام ولادت حسين عليه السلام پس از مغرب دو ركعت نماز شكر به جا آورد. آن حضرت هنگام تولد امام حسن عليه السلام نيز چنين كاري را انجام داده بود و اين امر نافله نماز مغرب و سنتي شد تا روز قيامت. پس همه مردم اين دو ركعت نماز را به شكرانه وجود آن حضرت و احترام به او مي خوانند.

در كافي به اسناد معتبر از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله عروج كردند، با ده ركعت نماز - به صورت دو ركعتي - نازل شدند و چون حسن و حسين عليهماالسلام متولد شدند پيامبر خدا به خاطر شكر به درگاه الهي هفت ركعت بر آن افزود و خداوند نيز اين اجازه را به ايشان داد.

- آن طور كه در روايت عيسي بن عبدالله هاشمي از پدرش به نقل از امام صادق عليه السلام آمده، خانه كعبه مانند ماه و خورشيد، نوراني بود تا اينكه يكي از فرزندان آدم برادر خود را به قتل رساند، آنگاه سياه شد. در روايت (ديگري) آمده است كه موضع كعبه مانند ياقوت سرخ رنگي بود كه نور و روشنائي اش به موضع اعلام و نشانه ها مي رسيد و اعلام با نور كعبه شناخته مي شدند، آنگاه خداوند آنجا را حرم قرار داد.

من معتقدم كه اگر كعبه نوراني بود و نورش از ميان رفت، حسين عليه السلام هم نوراني بود و نور سيما و پيشاني او مي درخشيد و هيچ چيز نتوانست در درخشش آن نور تأثيري بگذارد. هلال بن نافع گفته است: در ميان سپاه عمربن سعد بودم كه يك نفر فرياد زد و گفت: اي امير! تو را بشارت باد كه شمر حسين را كشت. آنگاه ميان دو صف ظاهر شدم، حسين در حال جان دادن بود. به خدا سوگند هيچ كشته به خون آغشته اي را نديدم كه سيمايش ‍ نوراني تر از او باشد. نور چهره او مرا از تفكر درباره قتلش بازداشت، آن حضرت در آن حالت آب مي خواست.

اگر نور و روشنايي كعبه از نور ياقوت بود و نور آن به اعلام مي رسيد، دشت كربلا از نور تجلي در شجره مباركه روشن شد، چرا كه كربلا وادي ايمن و بقعه مباركي است كه موسي عليه السلام در آنجا نوري را ديد و روشنايي آن آفاق آسمان و تمام جهان را روشنايي بخشيد. همچنين پيكر پاك آن حضرت - آن طور كه در روايت آن شخص اسدي آمده است - در شب چون خورشيد مي درخشيد، حتي در اطراف او جوانمرداني بودند كه از گلوهايشان خون مي آمد و مانند چراغ هايي، تاريكي را پر از نور كرده بودند.

- مكه، ام القري است، در حالي كه حسين عليه السلام پدر ائمه بزرگوار مي باشد، و آن طور كه در روايات فراوان آمده است، خداوند اين امتياز را در عوض آن شهادت به حسين عليه السلام در كنار خصايص و امتيازات ديگري كه به ايشان عنايت فرمود، داده است.

- كعبه سرور و سالار همه خانه ها است، حسين عليه السلام نيز سيد و سرور و سالار جوانان اهل بهشت است، ضمن اينكه همه اهل بهشت جوان هستند. اين حديث را عامه و خاصه، حتي عمربن خطاب، از پيامبر صلي الله عليه و آله به طور متواتر نقل كرده اند.

- با اينكه كعبه در سرزمين غيرقابل زراعت قرار دارد، به بركت دعاي ابراهيم عليه السلام، تمام نعمت ها در آنجا جمع مي شود، حسين عليه السلام نيز موجب فراهم شدن اعظم ثمرات، يعني ثمرات بهشت است. اين مطلب در روايت هاي فراواني آمده كه از جمله آن روايتي است كه در بحار به نقل از ابن شاذان از قول سلمان (ره) آمده است. سلمان گفته است: به خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله رسيدم، و بر او سلام كردم، سپس ‍ نزد فاطمه عليهاالسلام رفتم. آن حضرت به من گفت: حسن و حسين گرسنه اند و گريه مي كنند، دست آنها را بگير و نزد جدشان ببر.

دست آنها را گرفتم و با خود نزد پيامبر صلي الله عليه و آله بردم. آن حضرت پرسيد چه شده است حسنين من؟ گفتند: اي پيامبر خدا! غذا احتياج داريم. پيامبر صلي الله عليه و آله تا سه مرتبه گفت: خدايا! آنها را اطعام كن. نگاه كردم ديدم در دست پيامبر يك گلابي شبيه كوزه است كه سفيدتر از برف است. پيامبر آن را دو نيمه كرد، نصفي را به حسن و نصف ديگر را به حسين عليهماالسلام داد. من به آن دو نصف نگاه مي كردم و ميل داشتم از آن بخورم. پيامبر فرمود: سلمان! گويا ميل داري از آن بخوري. گفتم: بله! فرمود: اين از طعام بهشت است، هر كس از آن بخورد از حساب روز رستاخيز نجات پيدا مي كند.

يكي ديگر از احاديث، حديث خرمايي است كه حسين عليه السلام ميلش ‍ كشيد، آنگاه براي آن حضرت آن را در طبقي از بلور كه در پارچه اي از سندش سبز پوشيده شده بود، آوردند. اين حديث طولاني و مشهوري است كه در بحار و الجلاء آورده شده است.

در بحار حديث ديگري است كه از حسن بصري و ام سلمه نقل شده كه حسن و حسين عليهماالسلام نزد پيامبر خدا رفتند، جبرئيل در حضور پيامبر بود، آنها شروع كردند به دور او چرخيدن، جبرئيل مانند كسي كه چيزي را مي گيرد، شروع كرد با دست خود اشاره كردن. ناگهان در دست او يك سيب و گلابي و اناري ديده شد.

حسنين آنها را گرفتند و شادي در چهره شان پيدا شد و نزد جدشان دويدند، پيامبر آن ميوه ها در ايام حيات فاطمه دختر پيامبر خدا دچار تغيير و نقصان نشدند، اما وقتي ايشان از دنيا رفتند، انار را از دست داديم، هنگامي كه اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت رسيد، گلابي مفقود شد و تنها سيب به همان شكل براي حسن باقي ماند و سيب تا هنگامي كه من از رسيدن به آب منع شدم و در محاصره قرار گرفتم، باقي بود. هر گاه تشنه مي شدم آن را مي بوئيدم و آتش عطشم آرام مي شد و چون تشنگي ام شدت يافت، آن را دندان زدم و يقين كردم كه كشته مي شوم. علي بن الحسين عليهماالسلام گفته است: من اين مطالب را يك ساعت قبل از شهادت آن حضرت از ايشان شنيدم؛ و چون به شهادت رسيد، بوي آن سيب در قتلگاه وجود داشت و چون تفحيص كردم، اثري از آن ديده نشد، اما بوي آن پس از شهادت حسين عليه السلام همچنان باقي بود. قبر آن حضرت را زيارت كردم، ملاحظه نمودم كه آن رايحه از قبرش استشمام مي شود. پس شيعيان ما كه به زيارت قبر حسين مي آيند، اگر بخواهند آن رايحه را استشمام كنند، بايد هنگام سحر آن را بيابند، و اگر مخلص باشند، آن را استشمام خواهند كرد.

- از احترامات بزرگ بيت و حرمت آن اين است كه خداوند اسماعيل فرزند ابراهيم عليهماالسلام را مأمور كرد بيت را بپوشاند و آن را مزين كند. اعراب (پوشش را) اهداء مي كردند و مادر و همسر حضرت اسماعيل آن را مي دوختند و آن حضرت بيت را با آن مي پوشاند. سپس سليمان و بعد از آن پادشاهان و ملوك در هر زماني آن را پوشاندند.

در اين مرتبه خاص نيز حرمت حسين عليه السلام آنچنان والا است كه خداوند تعالي براي او لباس را اهداء فرمود و پيامبر صلي الله عليه و آله، آن را بر حسين عليه السلام مي پوشاند. اين مطلب در روايت ام سلمه آمده است كه او گفت: ديدم پيامبر صلي الله عليه و آله لباسي بر حسين مي پوشاند كه از نوع لباس اين دنيا نبود.

در اين باره از او سؤال كردم، فرمود: اين هديه اي است كه از جانب پروردگار براي حسين است و تار و پودش از پرهاي جبرئيل مي باشد.

يك بار شب عيد، امام حسين عليه السلام براي زينت، لباس نوري تقاضا كرد؛ رضوان، آن را هديه نمود و حضرت فاطمه سلام الله عليها آن را در شب عيد بر او و برادرش پوشانيد. يك بار ديگر آن حضرت روز عيد درخواست (لباس) كرد كه خداوند اهداء فرمود و جبرئيل عليه السلام آن را در تشتي به رنگ قرمز كرد و پيامبر صلي الله عليه و آله آن را بر حسين عليه السلام پوشانيد و آنگاه جبرئيل گريه كرد.

همچنين حسين عليه السلام يك بار ديگر از خواهرش زينب سلام الله عليها در روز عاشورا خواست برايش پيراهني بياورد، البته نه براي زينت و نه براي عيد، بلكه كهنه پيراهني خواست تا بدن مباركش را با آن بپوشاند. زينب آن را آورد و امام پوشيد، و خون مطهرش آن را به همان رنگي كرد كه جبرئيل با آن، پيراهن حسين را رنگين نمود و خاك كربلا بر آن نشست و نيزه ها و تيرها و شمشيرها آن را سوراخ سوراخ نمود و اسحاق بن خويه آن را از تن حضرت بيرون آورد و پيكر مطهرش در بيابان عريان افتاد و بعد از آن خواهرش زينب او را ديد و فرياد زد: اين حسين است كه به خون آغشته است؟!

- الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل [7] آيا نديدي كه پروردگار تو با اصحاب فيل چه كرد؛ آن زماني كه در صدد برآمدند خانه خدا را خراب كنند. الم يجعل كيدهم في تضليل و ارسل عليهم طيرا ابابيل ترميهم بحجارة من سجيل [8] آيا تدبيري را كه براي خرابي كعبه انديشيدند، تباه نكرد و بر هلاك آنان پرندگان ابابيل را فرستاد تا آن سپاه را به سنگ هاي سجيل سنگباران كنند. سنگ هايي كه از جهنم آوردند و هر كدام به اندازه عدسي بيش نبود كه به مغز آنها اصابت مي كرد و از پائين شان بيرون مي آمد. فجعلهم كعصف ماءكول [9] و تنشان را چون علفي زير دندان حيوان خرد گردانيد. وقتي اصحاب سگ و خوك در صدد تخريب بيت رسول خدا، با به شهادت رساندن حسين عليه السلام بر آمدند، هر چند خدا به خاطر مسائل عديده اي به آنها اندكي مهلت داد، اما پس از مدتي كيدشان را تباه كرد و در همين دنيا كسي را در پي آنها فرستاد كه به تعقبيشان پرداختند و به شديدترين وجه به قتل رسيدند و بدين صورت مثله شدند و بسياري از آنها را در آتشي كه به دستور مختار برافروخته شد و روغن داغ سوزاندند، كما اينكه جسد ابن زياد و اخنس بن زيد چنين معامله اي شد و گاهي ابن زياد به آتش عطش مي سوخت، چنانكه به نقل از دربان او حكايت شده كه گاهي اوقات چهره اش آتش مي گرفت و بعد آن را خاموش مي كرد.

يزيد نيز در حال مستي مرد و جنازه اش چون مردار بود، مانند كسي كه به مدفوع آلوده شده باشد.

- نگاه كرن به كعبه براي كساني كه عارف به حق ائمه هستند، موجب آمرزش همه گناهان مي شود و هم دنيا و آخرت را نيز كفايت مي كند. نگاه به حسين عليه السلام نيز بزرگترين عبادت است. چرا كه پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت به اين كار تعهد داشت، حتي بعضي اوقات چون گرسنه مي شد مي فرمود مي روم و به حسن و حسين نگاه مي كنم و گرسنگي ام برطرف مي شود. همچنين پدرش نيز نسبت به نگاه به حسين عليه السلام توجه داشت، اما به مجرد نگاه به حسين گريه و رقت بر او غلبه مي كرد. نگاه به قبر آن حضرت نيز عبادت است و كسي كه به قبرش ‍ مي نگرد، به ويژه وقتي نگاه به قبر فرزندش در پايين پايش بيفتد، تحت تأثير قرار مي گيرد و رقت بر او غلبه مي كند. كما اينكه همه اين موارد در روايت آمده است.

- در حج وارد شده است كه هر كس يك درهم در اين راه هزينه كند، هزار درهم براي او به حساب مي آيد. ابن سنان از امام صادق عليه السلام پرسيد: هر درهمي كه در حج هزينه شود، هزار درهم به حساب مي آيد، درباره آنچه در راه قبر پدرت حسين عليه السلام هزينه مي شود، چه حكمي وجود دارد؟ امام فرمود: اي پسر سنان به ازاي هر درهم براي او هزار هزار - و شمرد تا به عدد ده رسيد - درهم به حساب مي آيد و به همان تعداد، درجات او افزايش پيدا مي كند و رضايت خداوند براي او بهترين است.

- خداوند ملائكه را خلق نمود و قبل از بسط زمين به عنوان حرم برگزيد، اما از علي بن الحسين عليه السلام درباره كربلا وارد شده است كه فرمود: خداوند 24 هزار سال قبل از آنكه سرزمين كعبه را خلق كند و آن را به عنوان حرم برگزيند، سرزمين كربلا را به عنوان حرم امن و مبارك برگزيده بود، و چون خداوند تبارك تعالي زمين را به لرزه درآورد و سير دهد، سرزمين كربلا با تربت نوراني و پاكش همچنان مرتفع بماند و در بهترين روضه از روضه هاي جنت قرار داده شود و به عنوان بهترين مسكن در بهشت كه تنها پيامبران اولوالعزم و فرستادگان خدا در آن ساكن شوند، قرار داده مي شود. همچنين يكي از پيامبران گفته است كه سرزمين كربلا، ميان روضه هاي بهشت مي درخشد، چنانكه ستاره زهره در ميان ديگر ستارگان مي درخشد، و نور آن ديدگان اهل بهشت را خيره مي كند و ندا مي دهد كه من سرزمين مقدس طيب و مبارك خداوندم كه پيكر سيدالشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در بر گرفته ام.

- مكه به سخن درآمد و به لطف و كرامتي كه خداوند به او نموده، افتخار كرد و گفت: مثل من كجا پيدا مي شود، خانه خدا بر روي من بنا نهاده شده و مردم از راه هاي دور به سوي من مي آيند اما كربلا برتر است؛ زيرا وقتي مكه به خود باليد، خداوند خطاب به او وحي فرمود، كافي است، متواضع باش، فضيلت تو در مقابل آنچه به سرزمين كربلا دادم، مانند سر سوزني است كه در دريا فرو رود و از آب دريا (قطره اي) بردارد؛ و اگر تربت كربلا نبود، به تو فضيلت نمي دادم و اگر آن كسي را كه سرزمين كربلا او را در بر گرفته، وجود نداشت، تو را و آن خانه اي را كه به او افتخار مي كني، نمي آفريدم، پس مطيع و آرام و متواضع و ذليل و پست باش و در مقابل سرزمين كربلا متكبر و مغرور نباش وگرنه مورد خشم من قرار مي گيري و تو را در آتش جهنم مي اندازم.

ولي كربلا در همين دنيا، سخن و تفاخري دارد كه خداوند نسبت به آن راضي است و آن را رد نكرده است. همچنين پس از قيامت نيز در بهشت اين سرزمين بر خود مي بالد.

اما افتخار كربلا در اين عالم؛ وقتي خداوند به او فرمود كه درباره فضيلتي كه خداوند به تو داده است، سخن بگو؛ كربلا گفت: من سرزمين مبارك، طيب و مقدس خداوندم كه تربت و آبم؛ شفا است و هيچ فخر و افتخاري نمي كنم، بلكه در مقابل آن كسي كه چنين فضيلتي به من داده، خاضع و ذليلم و من بر هيچ كسي فخر نمي فروشم، بلكه خدا را شكر مي كنم. در نتيجه خداوند اين سرزمين را به خاطر تواضع و شكرش به درگاه الهي توسط حسين عليه السلام و اصحاب آن حضرت مورد اكرام قرار داد و بر فضيلتش افزود. امام صادق عليه السلام فرموده اند: هر كس به خاطر خدا تواضع كند، خداوند او را بالا مي برد و هر كس تكبر كند، خداوند او را خوار نمايد.

و اما تفاخر سرزمين كربلا در بهشت؛ بعد از آنكه به عنوان برترين، عالي ترين و درخشان ترين روضه در بهشت برگزيده مي شود، ندا مي دهد كه من سرزمين مقدس، طيب و مبارك خداوند هستم كه پيكر سيدالشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را بر دارم.

كعبه، بيت العتيق است، يعني از طوفان (نوح) سالم مانده است يا اينكه از زمان هاي سابق، مردم گرد آن طواف مي كرده اند. حسين عليه السلام نيز بيت العتيقي است كه قتلگاهش از طوفان و جريان آبي كه بر آن بستند سالم ماند، ضمن اينكه از زمان قديم، قبل از آفرينش آسمان ها و زمين مورد احترام بوده و از آتش آزاد شده است.

- خانه خدا داراي حطيمي است كه به واسطه آن گناهان بندگان از بين مي رود؛ به واسطه حسين عليه السلام هم گناهان گذشته و آينده آمرزيده مي شود و انسان مانند روزي مي شود كه از مادرش متولد شده است.

- خانه خدا پناهگاه است و ترسان از عذاب به آن پناه مي برد. حسين عليه السلام هم از روزي كه متولد شد پناهگاه ملائكه و سپس مردم تا روز قيامت شد.

- حجر اسماعيل ذبيح متصل به خانه خداست و آن طور كه در روايات آمده است خداوند آن را از بينات قرار داده است. همچنين قبر او و دخترانش در آنجا واقع شده است. و در طرف ديگر، يعني ميان ركن و مقام، قبر هفتاد پيغمبر قرار دارد كه طبق روايات، همگي از گرسنگي و آسيب از دنيا رفتند. قبر علي اكبر - ذبيح دوم بدون فدايي - نيز مانند اتصال حجر اسماعيل به بيت، به قبر حسين عليه السلام متصل است، و قبر هفتاد و دو صديق در طرف قبر آن حضرت - در پايين پاي ايشان - قرار دارد كه با تن مجروح و لب تشنه به شهادت رسيدند و همگي در يك قبر دفن شدند و حائر، محيط به آنها است. با اين همه، آن طور كه در روايت صحيح آمده، تعداد دويست پيامبر و دويست وصي در آنجا مدفون است.

- در اطراف خانه خدا، مكان هاي معظمي چون منا، مشعر، عرفات، صفا و مروه قرار دارد، در اطراف قبر حسين عليه السلام نيز مكان هاي مشرف و معظمي قرار دارد؛ چرا كه شرافت منا به اين واسطه است كه آنجا مكان تل اسماعيل است، در حالي كه مقتل، مكان به شهادت رسيدن شخصيتي چون حسين عليه السلام، علي، عبدالله، عباس و قاسم است، و ديگر اينكه شرافت منا به واسطه اين است كه محل ذبح قرباني است، اما مقتل، محل ذبح شهدايي است كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در حقشان فرموده است كه آنها سادات شهداي امت من هستند. شرف مشعرالحرام نيز به خاطر آن است كه ابراهيم عليه السلام در آنجا ديد كه مأمور به ذبح فرزندش ‍ است؛ اما مكاني را كه خواب مي بيند فرزندش در آنجا ذبح شده است، برتر است.

- خداوند تعالي به خليل خود ابراهيم عليه السلام مأموريت داد كه اعلام نمايد مردم به سوي كعبه بيايند و به او فرمود و اذن الناس بالحج ياءتوك رجالا و علي كل ضامر ياءتين من كل فج عميق [10] و مردم را به اداي مناسك حج اعلام كن تا مردم پياده و سواره از هر راه دور به سوي تو جمع آيند. آنگاه ابراهيم عليه السلام به بالاي مقام رفت و خطاب كرد به حج بياييد. خداوند حبيبش محمد صلي الله عليه و آله را مأموريت داد كه اعلام حج نمايد: لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي [11] بگو من از شما اجر رسالت جز اين نخواهم كه مودت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد. و همچنين آن حضرت فرمود؛ اي عترتم! من در ميان شما دو چيز گرانبها، يكي كتاب خدا و ديگري عترتم را به جاي مي گذارم و نيز بارها فرمود كه حسين را نزدش بياورند و به مردم اعلام كرد كه او را ياري كنيد. در روايتي از حذيقة بن اليمان آمده است كه او گفت: شيدم در حالي كه پيامبر خدا دست حسين را گرفته بود، مي فرمود: اي مردم! اين حسين بن علي است، پس او را بشناسيد؛ به همان خدايي كه جان من در دست اوست، همانا كه جايگاه او و محبانش و دوستداران دوستان او در بهشت است.

سپس حسين عليه السلام در حج در ميان مردم اعلام كرد كه براي ياري و نصرتش نزد او بيايند و در مدينه و مكه و در ميان راه و در كربلا خطبه خواند و طلب ياري و استغاثه نمود. آنگاه مردماني از هر صنف و گروه نزد آن حضرت آمدند و همچنين برخي از افرادي كه آن حضرت را در دوران حياتش درك نكردند امام را ياري كردند كه اينها همان شيعيان آن حضرت مي باشند كه آرزوي شهادت در ركاب آن حضرت را دارند و برخي از زائران آن حضرت و بعضي از گريه كنندگان بر او مي باشند.

- خداوند در آيه شريفه فرموده است هديا بالغ الكعبة [12] به عنوان هديه به كعبه برساند. كه اين به خاطر بزرگداشت كعبه و شرافت آن از جانب خداوند تعالي است. در حالي كه خداوند با احترام و تعظيم بيش از اين، بر حسين منت نهاده است به نحوي كه به آهويي امر كرد كه بچه خود را به حسين عليه السلام، قبل از آنكه گريه كند، اهدا نمايد؛ و آن زماني بود كه يك عرب باديه نشين نزد حضرت رسول آمد و عرض كرد: يا رسول الله! من بچه آهويي شكار كرده ام و آن را براي شما آورده ام تا به فرزندانتان حسن و حسين اهدا شود. پيامبر صلي الله عليه و آله آن را پذيرفت و برايش دعا كرد. حسن عليه السلام كنار جدش ايستاده بود و از آن بچه آهو خوشش آمد، پيامبر آن را به حسن داد. ساعتي نگذشته بود كه حسين عليه السلام آمد و ديد برادرش بچه آهويي دارد كه با آن بازي مي كند. گفت: پدربزرگ! به برادرم بچه آهويي دادي، و به من مثل آن را نداده اي، حسين عليه السلام چند بار اين جمله را تكرار كرد و پيامبر صلي الله عليه و آله ساكت بودند و با كلامي او را تسلي خاطر و مورد لطف و مرحمت قرار مي دادند، تا كار حسين عليه السلام به آنجا كشيد كه نزديك بود گريه سر دهد. در چنين حالتي، ناگهان ما متوجه صدايي شديم كه دم در مسجد بلند شد. نگاه كرديم، يك آهو به همراه بچه اش بود كه گرگي از پشت سر آنها را به طرف حضرت رسول صلي الله عليه و آله هدايت مي كرد تا نزد آن حضرت آورد. سپس آهو با زبانش به نطق درآمد و گفت: اي پيامبر خدا! من دو بچه داشتم يكي از آنها را صيادي شكار كرد و نزد شما آورد، و براي من اين يكي باقي ماند و من به وجود او مسرور بودم و الان او را شير مي دهم؛ اما شنيدم صدايي خطاب به من مي گويد، اي آهو! به همراه بچه ات با سرعت نزد پيامبر صلي الله عليه و آله برو؛ زيرا حسين مقابل جدش ايستاده و مي خواهد گريه كند و تمام ملائكه سر خود را از محل هاي عبادتشان برداشته اند. اگر حسين عليه السلام گريه كند ملائكه مقرب به خاطر گريه او، گريان مي شوند. همچنين شنيدم صدايي مي گويد: اي آهو! قبل از آنكه اشك هاي حسين بر گونه اش جاري شود، هر چه زودتر برو؛ و اگر چنين نكني اين گرگ بر تو مسلط مي شود و خودت و بچه ات را مي خورد. اي پيامبر خدا! من بچه ام را نزد تو آورده ام و مسافت طولاني را طي كرده ام، و براي اينكه هر چه سريع تر نزد شما بيايم زمين برايم طي شد. پروردگارم را شكر و سپاس ‍ مي گويم كه قبل از جاري شدن اشك هاي حسين بر گونه اش خدمت شما رسيدم. صداي تكبير و تهليل اصحاب بلند شد و پيامبر صلي الله عليه و آله براي آن آهو دعاي خير و بركت كرد و حسين عليه السلام بچه آهو را گرفت و نزد مادرش زهراء سلام الله عليها رفت و مادر به اين واسطه شديدا مسرور گرديد.

- خداوند تعالي براي انجام مناسك حج با فضيلت ترين ماه هاي حرام را برگزيد و اين ماه را اختصاص به حج داد؛ و غير از اين ماه، حج را در تمام ايام سال مقرر فرمود. خداوند تعالي براي زيارت حسين عليه السلام نيز همان زمان را معين كرد و حتي در عرفه، قبل از آنكه اهل عرفات بنگرد، به زائران حسين نظر لطف مي كند. به جز اين ماه، اوقات شريف ديگري است كه همه به زيارت آن حضرت اختصاص دارند.

- نماز در مسجدالحرام - طبق روايات - معادل صدهزار نماز است. در حديث وارد شده كه نماز در مسجدالنبي معادل هزار نماز و در مسجدالحرام معادل هزار نماز در مسجدالنبي است؛ بنابراين نماز در مسجدالحرام معادل هزار هزار نماز است. شعيب از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: اي شعيب! هر كس در كنار قبر حسين عليه السلام نماز بخواند، خداوند از او قبول مي كند و هر ركعت آن ثواب هزار حج و هزار عمره و آزاد كردن هزار اسير را دارد و مثل اين است كه هزار بار در ركاب پيامبر مرسلي در راه خدا ايستادگي كرده باشد.

- كسي كه قصد زيارت خانه خدا را دارد واجب است كه محرم شود و مال و علايق به زنان را ترك نمايد و از استعمال بوي خوش، زينت، سرمه، پوشيدن لباس و در سايه قرار گرفتن خودداري كند. مستحب است كه زائر حسين عليه السلام نيز به نشانه حزن و اندوه به خاطر آن حضرت، گرسنه و تشنه و خاك آلود باشد و در سفر به كربلا با خود غذاهاي لذيذ به عنوان توشه نبرد.

- مكه زادگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام است، اما خداوند چنين مقرر فرمود كه مدفن حسين عليه السلام براي هميشه زيارتگاه پيامبر و اميرالمؤمنين در بيشتر اوقات سال باشد.

- كعبه مبداء ظهور اسلام و جدا شدن صف مشركان است. خداوند حسين عليه السلام را نيز به اين اختصاص داد كه كربلا مبداء ظهور ايمان و جدا شدن صف مخالفان باشد، به همين خاطر در بعضي از روايات قبة الاسلام ناميده شده است.

- آن طور كه در حديث آمده است، خداوند 120 هزار حكمت را در مكه فراهم آورده است، و در آنچه به حسين عليه السلام مربوط مي شود نيز بيش ‍ از 120 (هزار) رحمت خاص خود را فراهم نموده كه اين مطلب هنگام ذكر وسايل حسيني تشريح شد.

- پيامبر خدا صلي الله عليه و آله يك بار يا دو بار از مكه، از خانه ام هاني يا شعيب (ابوطالب) عروج كرد. مدفن حسين عليه السلام نيز معراج دوم پيامبر است؛ چرا كه آن حضرت فرمود: مرا به جايي سير دادند كه به آن كربلا گفته مي شود و در آنجا قتلگاه فرزندم حسين را ديدم. ضمن اينكه كربلا، در روز عاشورا معراج حسين عليه السلام بود، همچنين كربلا معراج ملائكه است.

- مكه محل اسكان ابراهيم خليل عليه السلام، فرزندان ايشان و خانواده اش ‍ است. به او دستور داده شده كه در كنار خانه خدا خانواده خود را بگذارد و خودش برود. حسين عليه السلام نيز مأموريت داشت كه اهل و عيالش را در كربلا در كنار مدفنش، حيران، تشنه و تنها و بي كس رها كند. اما ابراهيم خليل براي ذريه خود دعا كرد و به درگاه الهي عرض نمود: ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلوة فالجعل افئدة من الناس تهولي اليهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم يشكرون [13] پروردگار! من ذريه و فرزندان خود را به وادي بي كشت و زرعي نزد بيت الحرام تو براي به پا داشتن نماز مسكن دادم. بار خدايا! تو دل هاي مردم را به سوي آنها مايل گردان و به انواع ثمرات آنها را روزي بده كه شكر تو به جاي آورند. اما حسين عليه السلام اهل و عيالش را ترك كرد و به آنها فرمود: خود را براي اسارت آماده كنيد و نسبت به بلايا و مصيبت هايي كه متوجه شما است، صبر پيشه نماييد.

- خداوند به كسي كه برتر از مكه است، يعني به اشرف مخلوقاتش ‍ (محمد) صلي الله عليه و آله دستور داده كه اركان كعبه را لمس كند، و بويژه بعضي از قسمت هاي آن را ببوسد؛ كه اين فضيلت خاصي است كه فوق همه فضايل است.

نظير همين ويژگي هم براي سيد و سرور ما، مظلوم كربلا عليه السلام ثابت شده است، زيرا پيامبر صلي الله عليه و آله حسين را در آغوش مي كشيد، دست نوازش بر سرش مي كشيد و تمام اعضا بويژه، قلب، گلو، پيشاني و لب هاي آن حضرت را مي بوسيد و همان طور كه در لمس كردن اركان توسط پيامبر صلي الله عليه و آله، بويژه ركن عراقي و شامي، اسرار و حكمت هايي نهفته است، از جمله اينكه آنها از يمين عرش هستند، همچنين در نوازش ‍ كردن و بوسيدن جميع اعضاي بدن حسين توسط پيامبر و بيشتر بوسيدن جاهاي خاص، اسرار، معجزات و اخباري است. راز بوسيدن بيش از حد گلوي حسين توسط پيامبر معلوم و آشكار است. اما پيشاني، ممكن است گفته شود، به خاطر اين بوده است كه آنجا محل اصابت سنگي است كه سوي آن حضرت پرتاب شد و از آنجا خون بر چهره شان جاري شد، يا به خاطر تيري بوده است كه بر پيشاني اصابت كرد، و مي توان گفت به اين خاطر است كه پيشاني جاي سجده است. به همين خاطر و همان طور كه در روايت مربوط به بوسيدن پيشاني مؤمن آمده است، پيشاني موضع نور مؤمن است. در حالي كه حسين عليه السلام در اين امر از همه برتر است، زيرا آن حضرت داراي سجده مخصوصي است كه از ويژگي هاي منحصر به فرد ايشان مي باشد. توضيح مطلب اين است كه حالت سجده، خود به خود بهترين حالت هاي تقرب به درگاه الهي، از نظر ظاهري و معنوي، است. كما اينكه خداوند فرموده است سجده كن و به من نزديك شو همچنين فرموده است نزديكترين حالت هاي بنده به خداوند زماني است كه در حال سجده است. و امام حسين عليه السلام از هنگامي كه شروع كرد به طي ارتقاي درجات قرب به خداوند، از همان ابتداي خروج از وطن تا حالت سجودي كه پيشاني اش را به قصد سجده بر خاك گذاشت و آن را ديگر برنداشت [14] ، داراي سجده خاصي است. به همين خاطر بود كه پيامبر صلي الله عليه و آله بويژه صورت حسين عليه السلام را مي بوسيد.

اما علت اينكه حضرت پيامبر بالاي قلب حسين را زياد مي بوسيد، اين بود كه آنجا محل اصابت تير سه شعبه بود و احتمالا همين تير موجب شهادت ايشان شد.

يكي از رازهاي بوسيدن لب هاي حسين توسط پيامبر، در گفته زيد بن ارقم آشكار است. او به ابن زياد گفت: چوبت را از اين لب ها بردار، كه من خود ديده ام بارها پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آنجا را مي بوسيد.

كعبه هيچ گاه در طول شبانه روز بدون طواف كننده باقي نمي ماند. حسين عليه السلام نيز از روزي كه به شهادت رسيد تا به حال، طبق روايات، هيچ گاه بدون زائر نبوده است و زائران آن حضرت يا انسان ها بوده اند يا ملائكه، يا حيوانات بيابان ها، يا اهل جن از اين دنيا و يا عوالم ديگر.

- همان طور كه علي عليه السلام بيان داشته اند، خداوند، جهانيان را به واسطه اين خانه آزمايش كرد. جهانيان نيز به واسطه اين بيت حقيقي يعني حسين عليه السلام آزمايش شدند. آنگاه كه دشمن عرصه را بر آن حضرت تنگ كرده بود و در ميان شمشيرها، نيزه ها، تيرها و سنگ ها كه از هر سو پرتاب مي شد، قرار گرفته بود و اطرافيانش دچار ترس و وحشت شده، رنگ از چهره شان پريده بود و چشم هايشان از حدقه بيرون آمده ناله و شيونشان بلند بود و شهدا در خونشان غلطيده بودند، همه مردم مورد آزمايش قرار گرفتند و مأمور به نصرت و ياري امام و لبيك به آن حضرت شدند؛ كه ما كيفيت آن را در باب زيارت امام بيان كرديم.

- مكه ام القري است و حسين ابوالائمه طاهرين عليه السلام مي باشد.

كافر تعبير فرموده كه اين امر به خاطر مبالغه در عظمت مجازات ترك حج مي باشد، ضمن اينكه انجام حج واجب است. اما با اينكه زيارت حسين عليه السلام مستحب است، اگر كسي توانايي اين كار را داشته باشد، ولي آن را انجام ندهد، مؤمن و شيعه ائمه نيست، بلكه ايمانش ناقص و عاق پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد.


پاورقي

[1] ترجمه آيه 36 سوره نور.

[2] آل عمران، آيه 97.

[3] بقره، آيه 144.

[4] آل عمران، آيه 97.

[5] ابراهيم، آيه 37.

[6] بقره، آيه 125.

[7] فيل، آيه 1.

[8] فيل آيات 2 و 3 و 4.

[9] فيل، آيه 5.

[10] حج، آيه 37.

[11] شوري، آيه 23.

[12] مائده، آيه 5.

[13] ابراهيم، آيه 37.

[14] بريدن سر امام حسين عليه السلام از قفا دلالت بر اين مطلب دارد.