بازگشت

مجالسي كه بعد از شهادت امام حسين برپا شد


مجلس اول؛ مجلس رسول خدا صلي الله عليه و آله در مدينه است كه آن حضرت به شيوه خاصي مرثيه خوان بودند و شنونده ام سلمه بود. اين مطلب در روايتي از ابن عباس آمده است. ابن عباس گفته است: من در خانه ام در حال استراحت بودم كه صداي ناله و فرياد بلندي را از خانه ام سلمه همسر پيامبر صلي الله عليه و آله شنيدم. خارج شدم و كسي مرا به خانه او راهنمايي كرد. مرد و زن اهل مدينه هم رو به سوي آن خانه آوردند. وقتي به آنجا رسيدم، گفتم: با ام المؤمنين! چه شده است، چرا ناله و استغاثه مي كني؟ جواب مرا نداد. به طرف زنان بني هاشم رفت و گفت: اي دختران عبدالمطلب! جمع شويد به همراه من گريه كنيد. به خدا سوگند سيد و سرور شما و سيد جوانان اهل بهشت كشته شد. به خدا سوگند سبط پيامبر خدا و ريحانه او، حسين عليه السلام كشته شد.

گفتم: يا ام المؤمنين! از كجا دانستي؟ گفت: همين الان پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را در خواب ديدم و سر مباركشان خاك آلود مي باشد. در اين باره از او سؤال كردم. فرمود: فرزندم حسين و اهل بيت او امروز كشته شدند و من آنها را دفن كردم و همين الان از اين كار فارغ شدم.

در روايت ديگري آمده است كه ام سلمه گفت: پيامبر خدا را ديدم كه اثر خاك بر سر و محاسنش وجود داشت. پرسيدم، چه شده است؟ فرمود: مردم بر فرزندم هجوم بردند و او را كشتند. من خودم او را ديدم كه كشته شد. ام سلمه گفت: بدنم به لرزه افتاد، برخاستم و به داخل آن خانه رفتم، نمي توانستم فكر كنم. چشمم به تربت حسين عليه السلام افتاد كه جبرئيل عليه السلام آن را از كربلا آورد و گفت: وقتي اين تربت به خون تبديل شد، فرزند تو كشته است و پيامبر آن را به من داد و فرمود اين تربت را در يك شيشه قرار بده و پيش خودت نگه دار و چون به خون تبديل شد، حسين كشته شده است. الان آن شيشه را ديدم كه به خون تبديل شده و مي جوشد. ابن عباس گفت: ام سلمه از آن خون برداشت و بر صورتش ماليد و آن روز را روز نوحه سرايي و سوگواري براي حسين عليه السلام قرار داد. سپس سوار خبر آن حضرت را آوردند كه وي در آن روز كشته شد.

مجلس دوم؛ مجلسي عمومي است كه شامل همه عالم است. يعني همه چيز و همه مخلوقات در جميع مكان ها و خود مكان، اهل زمان و خود زمان، هر آنچه ديده مي شود و يا ديده نمي شود را در بر مي گيرد. و آن مجلسي است از ما سوي الله كه شامل انواع مخلوقات از آنچه در حجاب ها و ساكنان آن است و عرش عظيم و حاملان عرش، آسمان هاي هفتگانه، ملائكه آسماني، ستارگان، سيارات و هر آنچه در آنها، ميان آنها و در تحت آنهاست، عناصر، زمين ها و آنچه از آن مي رويد، بهشت، رضوان و ساكنان آن، حورها و قصرها و درختان و رودها و ميوه هاي آن، جهنم، مالك و خزانه داران آن و هر آنكه منقلب در آتش است، مي باشد و ايجاد تأثير در هر چيزي بستگي به حال و شرايط آن دارد. مثلا از چشم ها اشك مي بارد، آسمان به موج مي افتد و خون گريه مي كند و سرخ مي شود. خورشيد مي گيرد و تيره مي شود. ملائكه صفوفشان به هم مي ريزد و از عبادت باز مي مانند، از درختان خون مي جهد، هوا تاريك مي شود؛ زمين به لرزه مي افتد، كوه ها به حركت در مي آيند و مضطرب مي شوند، پرندگان سقوط مي كنند، ماهيان از آب بيرون مي افتند، درياها مي شكافند و در هم فرو مي روند، جن نوحه سرايي مي كند، انس احوالش مضطرب مي گردد.

چنين مجلسي هم عام و هم خاص است. چنين مجلسي در زمان خاصي منعقد شده است، كما اينكه امام صادق عليه السلام از آن چنين تعبير كرده اند كه آن زماني بود كه حسين عليه السلام ضربت شمشير خورد و قاتل به سوي ايشان آمد تا سر مباركشان را از بدن جدا كند.

شرح مطالب چنين است كه امام حسين عليه السلام در سه حالت مورد اصابت شمشير قرار گرفت. وقتي سوار بر ذوالجناح بود، يك ضربت شمشير به ايشان زدند، وقتي نشسته بود مورد اصابت ضربه هاي فراوان شمشير قرار گرفت و هنگامي كه بر روي زمين افتاد با يك شمشير بارها بر گلوي آن حضرت زدند، سپس در صدد برآمدند كه سر مبارك امام را از تن جدا كنند كه نداهايي برخاست و صيحه هايي در هم آميخت. امام حسين عليه السلام نيز ندا داد كه آيا مرا تشنه لب مي كشيد در حالي كه جد من پيامبر خدا محمد مصطفي است؟! در آن حال ملكي در بطن عرش به امر خدا ندا داد: اي امت متحير گمراه! شما موفق به عيد فطر و قربان نمي شويد. ملكي از ملائكه فردوس اعلي در حالي كه بال هاي خود را بر درياها گسترده بود، فرياد زد: اي اهل درياها! لباس ماتم بر تن كنيد كه فرزند رسول خدا را سر بريدند. جبرئيل عليه السلام فرياد زد حسين در كربلا كشته شد و ملائكه به يكباره گريه و زاري سر دادند كه اي خدا و اي مولاي ما! با حسين صفي تو و فرزند پيامبر تو اين چنين كردند. زينب سلام الله عليها از خيمه ها رو به سوي قتلگاه آورد و فرياد يا اخا يا سيدا سر داد: ذوالجناح از مقتل به سوي خيمه ها رفت و فرياد مصيبتا از ظلم امتي سر داد كه فرزند دختر پيامبرشان را كشتند. هنگام برخاستن اين فريادها و در هم آميختن آنها در جهان انقلاب صورت گرفت و در تمام اجزاي موجودات تأثير گذاشت. آيا احوال شما، هنگام بيان اين موضوع دچار نوعي انقلاب و دگرگوني نمي شود؟

ابوذر پس از بيان گوشه هايي از اين مطالب گفت: اگر بدانيد كه چه بر اهل عالم وارد مي شود، در اين صورت آنقدر گريه مي كنيد تا جان به جان آفرين تسليم كنيد.

پس اگر روح از بدن جدا نمي شود و فرياد و ضجه اي هم در كار نيست؟ آيا اشكي در چشم جمع نمي شود، آيا قلبي متأثر نمي شود، آيا آنكه سنگ دل شده است، حالت تباكي برايش حاصل نمي شود؟! خدايا! از قلبي كه خاشع نمي شود و از چشمي كه در اين مجالس عام و خاص نمي گريد، به تو پناه مي بريم.

مجلس سوم، مجلسي است كه در قتلگاه برپا شد، در اين مجلس مرثيه خوان زينب دختر علي عليه السلام بود و گريه كنندگان اهل بيت، سپاه و سربازان.

مجلس چهارم، مجلس پرندگان كه در آن، مرثيه خوان پرنده سفيد رنگي بود.

مجلس پنجم، مجلس وحوش در شب يازدهم. در اين مجلس آنها گردن هاي خود را به طرف جسد آن حضرت دراز كردند و تا صبح براي او مرثيه سرايي نمودند.

مجلس ششم، مجلس اجنه در گرد جسد شريف امام عليه السلام.

مجلس هفتم، مجلس زنان اجنه پيرامون جسد مبارك امام عليه السلام.

مجلس هشتم، مجلس يك جن در اطراف قريه شاهي كه شنونده آن پنج تن از اهل كوفه بودند كه براي ياري امام حسين عليه السلام آمده بودند، اما به ايشان ملحق نشدند.

مجلس نهم، مجلس تمام جنيان در هر مكاني و در همه اماكن كه مرثيه مخصوصي مي خواندند كه تفصيل هر يك از آنها در جاي خود مي آيد.

مجلس دهم، مجلس محله كوفه در اطراف سرهاي بريده شده و اسيران، در اين مجلس ذاكران مصيبت وارده، چهار تن، يعني زينب، ام كلثوم، فاطمه صغري و امام سجاد عليهم السلام بودند و گريه كنندگان همه اهل كوفه، شامل زن و مرد. كوفيان ناله و فرياد سر دادند، بر سر و سينه مي زدند و خاك بر سر مي پاشيدند و زنان آنها موي خود را مي كندند. گفته شده است هرگز ديده نشده بود اين همه مرد و زن براي حسين عليه السلام گريه كنند. آيا قلب متأثر نمي شود، آيا آنكه قسي القلب است حالت تباكي برايش حاصل نمي شود؟ خدايا از قلبي كه خاشع نمي شود و از چشمي كه در اين مجالس ‍ عام و خاص نمي گريد، به تو پناه مي بريم.

مجلس يازدهم، مجلس همه اهل بيت حسين عليه السلام، در هر زماني و در همه اماكن؛ از كربلا تا شام و از آنجا تا كربلا و از كربلا تا مدينه و در مدينه در تمام دوران حياتشان؛ و همچنين امام سجاد عليه السلام در طول چهل سال. امام در طي اين مدت هميشه گريان بود و اشك مي ريخت. هر گاه غذايي تناول مي كرد، مي فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه كشته شد و هر گاه آبي مي نوشيد؛ مي گفت: پسر پيامبر خدا تشنه به شهادت رسيد.

مجلس دوازدهم، مجلس يزيد براي رثاي حسين عليه السلام؛ در اين مجلس مرثيه سرا خود آن ملعون بود و شنونده همه فرماندهان لشكر. او به همسرش هند گفت: اي هند! براي حسين فرزند فاطمه گريه و زاري كن كه حسين فريادرس قريش است؛ ابن زياد در كشتن او شتاب كرد؛ خدا او را لعنت كند.

مجلس سيزدهم، مجلسي در مسجد اموي در شام كه مرثيه سرا حضرت سيدالساجدين عليه السلام بود. در اين مجلس كه يزيد و همه سران بني اميه و اهل شام حضور داشتند، امام سجاد عليه السلام اجازه گرفت و بر بالاي منبر رفت و طي سخناني ابتدا حمد و ستايش خدا را گفت، سپس از پيامبر صلي الله عليه و آله ياد كرد و آن حضرت را توصيف نمود و بر او حمد و ثنا فرستاد. بعد به ذكر فضايل جدش علي بن ابي طالب عليه السلام پرداخت، آنگاه شروع كرد به مرثيه سرايي براي پدر مظلومش و بيان آنچه بر آن حضرت گذشت، و وقتي امام سجاد گفت كه من فرزند كسي هستم كه سرش را از قفا بريدند و عمامه و رداء را از تنش بيرون آوردند، همه اهل شام و بني اميه ضجه زدند، تا اينكه به دستور يزيد مؤ ذن با اذان آنها را از گريه بازداشت.

وقتي اهل شام مي شنوند كه حسين عليه السلام را از قفا سر بريدند و عمامه را از سرش و رداء را از پيكرش ربودند، ضجه مي زنند، بنابراين شايسته است شيعيان آن حضرت هر گاه اين مصائب را شنيدند و يا تصور نمودند كه چگونه عمامه را از سر آن حضرت ربودند، در هر حالت و در هر زماني ضجه بزنند و فرياد و ناله سر كنند.

مجلس چهاردهم، مجلس زنان در خانه يزيد؛ بعد از آنكه يزيد اجازه داد؛ مرثيه سرايان و نوحه خوانان اين مجلس، زينب، ام كلثوم و دختران امام حسين عليه السلام و گريه و زاري كنندگان، همسر يزيد، دختران او و دختران بني اميه بودند. چنين مجلس سوگواري مدت هفت روز برپا بود.

مجلس پانزدهم،مجلسي در بيابان نزديك مدينه در چادري كه براي امام سجاد عليه السلام برپا شده بود. امام سجاد عليه السلام بر روي صندلي نشسته و اشك هايشان جاري بود و با پارچه اي كه در دست داشت آنها را پاك مي كرد، ايشان جلودار اشك هايشان نبود. اهالي مدينه از زن و مرد كه براي استقبال به بيرون از مدينه آمده بودند، وقتي امام را ديدند، به يكباره ضجه كشيدند، گويي كه نگاه به امام، خودش مرثيه بود. مردم در هر جايي به هم تعزيت مي گفتند.

تمام مردم در آن نقطه بشدت گريه مي كردند. امام عليه السلام اشاره كرد كه ساكت بشوند. فورا ساكت شدند. امام گفت: الحمدالله رب العالمين مالك يوم الدين، خدايي كه خالق همه مخلوقات است، خدايي كه مقامش در آسمان ها رفيع است، اما در عين حال نزديك است كه شاهد و گواه سري ترين سخنان و نجواهاست. خدا را بر امور عظيم و فجايع زمانه و بزرگي مصيبت حمد و سپاس مي گوييم. اي مردم! خداوند - كه حمد و سپاس مخصوص اوست - ما را به مصيبت هاي بزرگي امتحان كرد. شهادت ابا عبدالله و عترت او و اسارت زنان و دخترانش و چرخاندن سر او در شهرها، در حالي كه بر بالاي نيزه هاست، شكاف بزرگي امتحان كرد. شهادت ابا عبدالله و عترت او و اسارت زنان و دخترانش و چرخاندن سر او در شهرها، در حالي كه بر بالاي نيزه هاست، شكاف بزرگي در اسلام است و مصيبتي است كه نمونه اي ندارد.

اي مردم! بعد از شهادت آن حضرت كدام يك از شما خوشحال هستيد، يا كدام چشم از گريه كردن خودداري مي كند، در حالي كه آسمان ها با اركانشان، درياها با امواجشان، زمين با اطراف خود و درختان با شاخه هايشان، ماهيان و عمق درياها، ملائكه مقرب و اهل آسمان ها و همه و همه بر اين مصيبت گريانند.

اي مردم! كدام قلب به خاطر شهادت او شكافته نمي شود و كدام دل است كه براي او نمي سوزد، و يا كدام گوش است كه صداي اين شكاف را كه در اسلام ايجاد شد، نشنود.

اي مردم! ما را بدون اينكه جرمي مرتكب شده باشيم يا كار ناپسندي از ما سرزده باشد يا نقصي به اسلام وارد كرده باشيم، از شهرها و بلاد راندند و آواره و در به در نمودند. ما نشنيديم كه با پدرمان چنين كرده باشند. چنين رفتاري ساختگي و جعلي است. به خدا سوگند كه اگر پيامبر صلي الله عليه و آله - همچنان كه سفارش ما را به آنها فرمود - به آنها توصيه مي كرد كه با ما بجنگد، بيش از اين، اين كاري نمي كردند.

انا الله و انا اليه راجعون از مصيبتي كه چه بزرگ، دردناك، فجيع، شاق، تلخ و جانكاه است!!

ما اين مصيبت را و آنچه بر سر ما پيش خدا مي بريم، همانا كه او عزيز و صاحب انتقام است.

مجلس شانزدهم،مجلسي نزديك مدينه، وقتي سياهي شهر از دور براي ام كلثوم پيدا شد. در اين مجلس ام كلثوم به نظم مرثيه خواند و شنونده اين مجلس ‍ امام سجاد سلام الله عليه و بقيه اهل بيت و كودكان بودند. ام كلثوم در اين مرثيه ابتدا اهل مدينه، بعد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، سپس زهراء سلام الله عليها و بعد امام حسن مجتبي عليه السلام را مخاطب قرار داد؛ كه شرح آن بعدا خواهد آمد.

مجلس هفدهم،مجلس ملائكه در كنار قبر آن حضرت كه هر روز تا قيامت برپا مي شود. كيفيت اين مجالس در عنوان مربوط به ملائكه خواهد آمد.

مجلس هيجدهم،مجلس فاطمه زهراء سلام الله عليها در آسمان ها كه هر روز تا قيامت برپاست. در اين مجلس، مرثيه سرايي، گريه، ناله و فرياد برپاست. از اين مجلس استنباط مي شود كه هر روز ايام سال براي برپايي مجلس عزاي حسين عليه السلام مناسب است و در اين ميان عيد و مناسبت هاي ديگر مطرح نيست.

كيفيت اين مجلس اجمالا اين گونه است، كه آن حضرت هر روز به قتلگاه حسين عليه السلام مي نگرد و آنچنان فريادي مي كشد كه اركان موجودات آسمان ها و زمين و درياها و ملائكه مضطرب مي شوند، تا اينكه پيامبر صلي الله عليه و آله مي آيند و ايشان را ساكت مي كنند، و بعد از آن زائران فرزندش را دعا مي كند.

مجلس نوزدهم،مجالس ائمه عليه السلام كه تعداد آنها بسيار است. از جمله اين مجالس، مجالسي است كه امام صادق عليه السلام برپا مي كرد. در يكي از اين مجالس، مرثيه سرا جعفر بن عفان بود كه به نظم مرثيه خواند و طي ابياتي گفت: بر آن كسي كه براي اسلام گريان است لبيك، احكام آن را ضايع كردند و حرامش را حلال نمودند. سر حسين بر نيزه ها مصيبت بزرگي است، شمشيرها از خون او سيراب شدند. در مجلس ديگري كه امام صادق عليه السلام برپا نمود، نوحه سراي آن عبدالله بن غالب بود كه در قسمتي از ابياتش گفت: باد بر جسد مبارك آن حضرت گرد و غبار مي پاشد. در مجلس ‍ ديگري ابو هارون مكفوف مرثيه سرا بود.

امام صادق عليه السلام به او فرمود: مرثيه بخوان. او ابياتي خواند. امام به گريه افتاد و ابو هارون ساكت شد. امام فرمود: تكرار كن. دوباره خواند. امام فرمود: بيشتر بخوان. آنگاه ابو هارون طي قصيده اي گفت: يا مريم برخيز و براي مولايت گريه و زاري كن؛ با گريه بر حسين توفيق يار تو باشد. آنگاه امام صادق عليه السلام گريه كرد و حرم آن حضرت مضطرب شد و فرياد يا ابتا سر دادند.

مجلس ديگر، مجلس امام رضا عليه السلام مي باشد كه مرثيه سرا و قصيده گوي او دعبل خزاعي است. امام رضا عليه السلام اين مجلس را خودشان ترتيب دادند.

ايشان از جايشان برخاستند و پرده اي كشيدند و به زنان فرمودند، پشت پرده بنشينند و به دعبل فرمود كه مرثيه بخواند. امام رضا عليه السلام خودشان فضيلت اين كار را تبيين فرمودند و گفتند: هر كس بر مصيبت هاي جدم گريه كند، خداوند او را در روز قيامت با ما و در زمره ما محشور مي كند. وقتي دعبل در رثاي حسين قصيده اش را مي خواند امام رضا عليه السلام گريه مي كرد و صداي زنان به گريه و زاري بلند بود.

مجلس بيستم،مجلس ملائكه، كه هر روز به شيوه خاصي برپا مي شود و در عنوان مربوط به ملائكه خواهد آمد.

مجلس بيست ويكم،مجالس شيعيان آن حضرت كه براي عزاداري او برپا مي شود. چنين مجالسي تا روز قيامت هميشه برپاست و از خصوصيات اين مجالس ‍ آن است كه خستگي و ملال در آنها نيست و هر سال بر تعداد اين گونه مجالس افزوده مي شود و عزت و ارزش آنها بيشتر مي شود و اين از عجايب است كه حتي هيچ سرزميني از سرزمين هاي نفاق، كفر و مخالفين اسلام يافت نمي شود، مگر اينكه در آنها مجلس عزاي حسين عليه السلام برپا مي شود. حتي در طي سال هاي اخير برپايي اين گونه مجالس در بغداد، قسطنطنيه، مصر و شام به طور آشكار، رواج پيدا كرده است.

نوع پنجم

مجلس اهل محشر در روز قيامت، كه حضرت زهراء سلام الله عليها پيراهن حسين عليه السلام را در دست دارند و مرثيه سرايي مي كنند و پيامبر خدا و همه ملائكه، پيامبران، و همه مؤمنان از اول تا آخر، گريه و زاري مي كنند. تفصيل اين مطلب بعدا خواهد آمد.

مقصد پنجم

اين مقصد درباره صحيفه هاي رثاء و كتاب هايي است كه در آنها رثاي حسين عليه السلام، قبل از شهادت و هنگام شهادت آن حضرت، به رشته تحرير در آمده است و تعداد آنها ده عدد مي باشد كه عبارتند از:

1 - لوح محفوظ. هنگامي كه قلم به حكم خداوند جبار بر آن رفت و آنچه براي حسين عليه السلام مقدر بود، بر اين لوح ثبت شد - آن طور كه در روايت آمده - قلم قبل از آنكه اذن پيدا كند، به لعن قاتلان آن حضرت جاري شد.

2 - قرآن مجيد. در قرآن در اين باره آياتي است كه در عنوان قرآن ذكر خواهد شد.

3 - تورات. در يكي از اسفار آن مطالبي در اين باره وجود دارد.

4 - كتاب ارميا. در اين كتاب آمده است كي ذبح لدوناي الوهيم صواووث بارض صافون ال نهرپرات يعني در قسمت شمال زمين، در كنار شط فرات شخص جليل القدري براي خداي رب العالمين قرباني مي شود.

5 - كتاب لخمان.

6 - مصحف شيث؛ در اين دو كتاب اشاراتي به واقعه كربلا شده است.

7 - صحيفه اي كه مخصوص او نوشته شده است و در آن آمده: اي حسين! جان خود را براي خدا بفروش و با گروهي كه تنها در كنار تو شهادت نصيبشان مي شود خارج شو، و بجنگ تا كشته شوي.

8 - كنيسه نصاري، در اين كيسه نوشته اي وجود دارد كه تاريخ آن به سيصد سال قبل از بعثت بر مي گردد و در آن آمده است: آيا امتي كه حسين را كشتند، اميد به شفاعت جدش در روز حساب دارند؟ هرگز، به خدا سوگند كه آنها شفيعي ندارند و در روز قيامت معذب هستند. همچنين، بر ديواري ديري در راه شام هنگامي كه رأس را نصب كردند و دور آن جمع شدند، چنان نوشته شد.

9- دارالنثار، كه در مسجد كوفه پيدا شد و در آن نوشته شده است: من دري از آسمان هستم كه در روز ازدواج پدر سبطين مرا نثار كردند. از نظر سفيدي، سفيدتر و مصفي تر از كف دهن شتر بودم، خون گلوي حسين مرا رنگين كرد. همچنين ريگ هايي در نقاط مختلف وجود دارد كه در آنها، در رثاي حسين عليه السلام رنگ، چون خون يافت شده است.

10 - قلب عاشقان آن حضرت و شيعيان خالص او؛ زيرا همان طور كه در قلب هاي آنها ايمان ثبت شده است، غم و اندوه نيز ثبت شده و گويي كه عمق قلب لوحي است كه در آن مصائب و قضاياي حسين عليه السلام نقش ‍ بسته شده است، به همين خاطر است كه به محض ذكر نام آن حضرت و يا شنيدن نام او دل ها غمگين مي شود.

مقصد ششم

اين مقصد درباره خواص مجالس مرثيه خواني و گريه بر حسين عليه السلام است كه در اين باره هشت مطلب وجود دارد:

آن حضرت فرموده است هر كس در مجلسي بنشيند كه در آن امر ما احياء مي شود، در روزي كه قلب ها مي ميرند، قلب او نمي ميرد.

چنين مجلسي محل صعود حمد و ثناي خداست، چرا كه نفس هاي كسي كه براي او مغموم است، تسبيح است.

چنين مجالسي مورد علاقه و عنايت امام صادق عليه السلام است. آن حضرت فرموده است كه چنين مجالسي را دوست دارم و اين مجالس مورد علاقه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و بالاتر از اينها مورد پسند خداوند است.

چنين مجلسي مورد عنايت حسين عليه السلام است، چرا كه آن حضرت از يمين عرش به سه چيز مي نگرد، اردوگاهش و كساني كه در آنجا به شهادت رسيدند، زائرانش و آنان كه بر او گريه مي كنند.

چنين مجالسي مشهد ملائكه مقرب درگاه خداست. چنانچه روايت شده است كه جعفربن عفان بر امام صادق عليه السلام وارد شد، امام او را به خود نزديك گردانيد و نزد خود نشاند. سپس گفت: اي جعفر! جعفر گفت: بله، خدا مرا فداي تو گرداند. امام فرمود: تو درباره حسين عليه السلام به زيبايي قصيده مي سرايي. جعفر گفت: بله؛ خدا مرا فداي شما گرداند. امام فرمود: بگو، آنگاه جعفر اشعارش را خواند. امام صادق عليه السلام و اطرافيانش گريه كردند، به نحوي كه اشك بر چهره آن حضرت جاري شد. سپس امام فرمود: اي جعفر! به خدا سوگند، ملائكه مقرب درگاه خداوند در اينجا حاضر شدند، آنها هم سخنان تو درباره حسين عليه السلام را مي شنيدند و همانند ما يا بيشتر از ما گريه كردند. جعفر گفت: آنگاه امام فرمود: هر كس درباره حسين عليه السلام مطلبي بگويد و گريه كند يا بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب مي كند و او را مي آمرزد.

مجلس عزاي حسين، بارگاه حسين است. زيرا كه بارگاه حسين عليه السلام، مختص به بناي خاصي نيست، بلكه بارگاه او همان خضوع و خشوع است. بنابراين هر مجلس خضوعي، بويژه كه براي ذكر حسين عليه السلام باشد، بارگاه آن حضرت است. لذا يكي از عرفا گفته است: در هر سرزميني قبر او ديده مي شود و كربلا در هر مكاني است كه ديده شود، پس در آن تأثير بارگاه حسين عليه السلام در اجابت دعا وجود دارد.

مجلس حسين معراج گريه كننده است. چنين مجلسي محل نزول صلوات و رحمت خاص خداوند است و موجب بخشش گناهان و ارتقاي درجات است.

حتي اگر اين مسأله براي يك نفر از اهل مجلس كه به گريه مي اندازد، يا گريه مي كند يا تباكي مي كند، محقق شود، اميد سرايت آن را به ديگران هم داريم، از آنجا كه با اهل مجلس به يك نوع معامله مي شود.

فرمود: اين نوع مجالس، مجالس شريفي است كه هيچ مجلسي مقدم تر، پرافتخارتر و عزيزتر، عظيم تر و اخص از آن وجود ندارد.

مقصد هفتم

اين مقصد درباره خواص گريه از باب صفات است كه در اين باره هشت نكته وجود دارد:

1 - گريه بر حسين عليه السلام، صله رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد.

2 - گريه بر آن حضرت موجب خرسندي زهراء سلام الله عليها مي شود، چرا كه آن حضرت، هر روز بر حسين عليه السلام گريان است. امام صادق عليه السلام فرمود: آيا دوست نداري از كساني باشي كه فاطمه عليهاالسلام را خرسند مي سازند.

3 - اين كار اداي حق پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام است. زيرا در روايت آمده است كه گريه كننده حق ما را ادا كرده است.

4 - اين عمل، ياري و نصرت حسين عليه السلام است، چرا كه ياري كردن در هر زماني بر حسب آن زمان مي باشد.

5 - گريه بر حسين عليه السلام پيروي از اسوه حسنه اي است كه از پيامبران عليهم السلام، ملائكه و همه بندگان مخلص خداوند بر جاي مانده است.

6 - اين كار اجر و مزد رسالت است و از جمله مودت درباره نزديكان است.

7 - ترك اين كار جفا به حسين عليه السلام است.

8 - گريه بر حسين، تسلي بخش گريه بر هر نوع مصيبتي است كه بر هر كسي وارد شده باشد. امام رضا عليه السلام فرمود: اي پسر شبيب اگر به خاطر چيزي گريان شدي، براي حسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام گريه كن، چرا كه او را چون گوسفند سر بريدند و به همراهش 18 تن از اهل بيتش ‍ را كه در روي زمين مانندي ندارند، كشتند. در اين حديث آنجا كه حضرت، از امام به ذبح و از اهل بيتش به قتل تعبير كرده است نكته اي وجود دارد و آن نكته اين است كه آنها به واسطه زخمي شدن و وارد آمدن ضربات به شهادت رسيدند و پس از افتادن بر زمين به سبب زخم هايي كه برداشتند، جان سپردند. امام حسين عليه السلام نيز زخم هايي برداشت و بر زمين افتاد و همين زخم ها به اندازه اي كاري بود كه آن حضرت جانش را فدا كند، اما دشمن به اين مقدار بسنده نكرد، بلكه او را چون گوسفند سر بريد.

مقصد هشتم

اين مقصد درباره فضايل گريه بر حسين عليه السلام است كه در آن پنج نكته وجود دارد:

1 - مي توان به كسي كه بر حسين عليه السلام گريه مي كند؛ گفت: صلوات و سلام خداوند بر تو. چون در روايت نبوي آمده است كه فرمود: درود و سلام خداوند بر كساني باد كه از روي ترحم و شفقت بر حسين گريانند. اين عبارت مي تواند هم مفهوم دعا داشته باشد و هم خبر باشد، كه در هر صورت، مطلوب ثابت است.

2 - فضيلت اين كار ممكن است در حد فضيلت دشوارترين و تلخ ترين اعمال باشد كه همان ذبح كردن فرزند به عنوان قرباني خداوند تعالي مي باشد. اين نكته از روايت منقول از امام رضا عليه السلام استنباط مي شود. از آن حضرت نقل شده است: وقتي ابراهيم عليه السلام گوسفند را به عنوان هديه قرباني كرد، آرزو نمود كه اي كاش فرزدش را ذبح مي كرد تا به عالي ترين درجات نائل شود. آنگاه واقعه حسين در كربلا به او وحي شد و ابراهيم عليه السلام شروع به گريه و زاري كرد.

سپس خداوند تعالي به ابراهيم وحي كرد كه گريه و زاري تو بر حسين و قتل او را فداي گريه و زاري تو بر فرزندت اسماعيل - در صورتي كه آن را ذبح مي كردي - نموديم و براي تو عالي ترين درجات اهل ثواب بر مصيبت ها را مقرر نموديم.

مفهوم اين عبارت كه ممكن است در حد فضيلت... برسد به خاطر اين است كه هر كسي به اين طريق، به اين مقام و مرتبه عظيم نمي رسد، بلكه كسي به اين منزلت مي رسد كه حسين عليه السلام آنچنان برايش عزيز باشد كه براي ابراهيم عليه السلام عزيز بود.

علت وجود اين قيد آن است كه در همين روايت آمده است: بعد از آنكه ابراهيم عليه السلام آن آرزو را مطرح كرد، خداوند به او وحي نمود كه اي ابراهيم! كدام مخلوق نزد تو محبوب تر است؟ گفت: اي خدا! مخلوقي محبوب تر براي من از حبيب محمد مصطفي صلي الله عليه و آله نيافريدي. خداوند وحي فرمود: اي ابراهيم! او را بيشتر دوست داري يا خودت را؟ عرض كرد: او را از خودم بيشتر دوست دارم.

خداوند فرمود: فرزند او را بيشتر دوست داري يا فرزند خودت را؟ عرض ‍ كرد: فرزند او را. خداوند گفت: بريدن سر فرزند او به طور ظالمانه به دست دشمنانش قلب تو را بيشتر به درد مي آورد يا ذبح فرزندت به دست خودت در راه اطاعت از من؟ ابراهيم گفت: ذبح مظلومانه فرزند او به دست دشمنانش قلب مرا بيشتر به درد مي آورد. آنگاه خداوند واقعه كربلا را به او وحي نمود و ابراهيم به اين خاطر گريه و زاري كرد. بعد از آن كه ميزان عزيز بودن حسين عليه السلام در نزد ابراهيم مشخص شد خداوند به او وحي فرمود كه گريه و زاري تو بر حسين و قتل او را، فداي گريه و زاري تو بر فرزندت اسماعيل نمودم.

پس، اي كساني كه حسين عليه السلام برايتان عزيزتر از فرزندانتان است و بريدن سر او دردآورتر ذبح عزيزترين فرزندانتان در راه خدا مي باشد!، بشارت باد شما را كه هر گاه براي حسين عليه السلام گريه و زاري مي كنيد، در هر نوبت، ثواب ذبح فرزندي در راه خدا را براي شما مي نويسند.

3 - گريه بر امام حسين عليه السلام از نظر اندك بودن، محدوديت ندارد، در حالي كه هر عملي حداقلي دارد كه بدون آن، عمل تحقق پيدا نمي كند و همچنين گريه بر امام از نظر كثرت حدي براي ثوابش متصور نيست.

4 - اين از شگفتي هاست كه گريه بر حسين عليه السلام اگر صورت ظاهر پيدا نكند و تشبه به آن حاصل شود، ثواب آن نصيب شخص مي گردد. يعني اگر گريه تحقق پيدا نكند و تباكي صورت گيرد، يعني شخص حالت خود را شبيه كسي كند كه گريه مي نمايد و سرش را پائين اندازد و صداي گريه در آورد و علايم رقت و تأثر در او ظاهر شود، ثواب گريه براي او مقدر مي گردد؛ به اين معنا كه براي خدا تباكي كند، نه براي تظاهر به مردم؛ زيرا تباكي عملي است كه اخلاص شرط آن مي باشد.

5 - گريه بر حسين عليه السلام بر همه اقسام ايمان و اعمال نيكو، بنا به دلايل عديده اي، برتري دارد.

مقصد نهم

اين مقصد درباره خواص گريه از نظر اجر و ثواب است كه انواعي دارد:

نوع اول؛ مربوط به نجات از عقاب و اهوال است. تفصيل اين مطلب در چند نكته نهفته است كه عبارتند از:

الف: خروج روح از بدن گرفتاري بزرگ، هول شديد و عذاب دردناكي است.

علي عليه السلام در اين باره فرموده است: مرگ، جان كندن سختي دارد كه وحشت انگيزتر از آن است كه توصيف شود و يا در انديشه هاي اهل اين دنيا درك بشود. در حالي كه گريه بر حسين عليه السلام، انسان را از آن نجات مي دهد. امام صادق عليه السلام به مسمع بن عبدالملك فرمود: اي مسمع! تو از اهالي عراق هستي، آيا قبر حسين عليه السلام را زيارت مي كني؟ گفت: نه، زيرا دشمنان ناصبي زيادي دارم، مي ترسم نزد والي سعايت مرا كنند و مجازات شوم. امام فرمود: آيا به گريه و زاري مي افتي؟ گفت: بله، به خدا گريه مي كنم و خانواده ام اثر آن را در من مي بينند و حتي از طعام امتناع مي كنم. امام صادق فرمود: هنگام مرگ خواهي ديد كه پدران من بر بالين تو حاضر مي شوند و به ملك الموت سفارش تو را مي كنند، به نحوي كه چشمت روشن مي شود.

ب: مشاهده ملك الموت، بخصوص براي اهل معصيت، هول شديد و گرفتاري عظيم و وحشت انگيز است؛ اما گريه بر حسين عليه السلام موجب نجات از اين امر مي شود. امام صادق عليه السلام پس از آن فرمايش، به مسمع گفت: ملك الموت به تو مهربان تر از مادر مهربان به فرزندش است. آيا ديدن مادر مهربان وحشتناك است؟

ج: فرود آمدن در قبر، عذاب دردناك و مصيبت بزرگ و گرفتاري هولناكي است، به همين خاطر مستحب است كه ميت در سه مرحله به قبر منتقل شود تا ترسش ريخته شود؛ اما گريه بر حسين عليه السلام موجب نجات از اين گرفتاري است. در روايت هاي زيادي وارد شده است، سروري كه خداوند آن را در قبر مؤمن وارد مي كند، از آن صورت نيكويي را خلق مي نمايد: تا قبل از شخص وارد قبر شود و شخص مؤمن را ملاقات كند و به او مي گويد: اي دوستدار خداوند! تو را بشارت به كرامت خداوند و رضوان او باد، و با او انس مي گيرد و به او اطمينان مي دهد تا وقتي كه حساب به پايان مي رسد. وقتي كه ما قلب پيامبر صلي الله عليه و آله، اميرالمؤمنين عليه السلام، قلب فاطمه زهراء سلام الله عليها و قلب حسن مجتبي و سيدالشهداء عليهماالسلام را با گريه بر حسين شاد كنيم، و به اين ترتيب آن بزرگواران را مسرور نماييم، آنها مي فرمايند كه آن كار صله و احساني از طرف شما براي ما است. پس چگونه خواهد بود زيبايي صورت مثالي كه از سرور آنها خلق مي شود و چگونه خواهد بود جمال صورتي كه از صفات آنها خلق شده است و هنگام ورود به قبر با ما ملاقات مي كند و با ما انس ‍ مي گيرد!!

4 - باقي ماندن در قبر و برزخ عذابي دردناك و مصيبت بزرگ و گرفتاري هولناكي است. آيا فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام را كه به زبان حال اهل قبور است شنيده اي؟ آنها هر آن پيام مي دهند كه تنگي قبر براي ما سخت و دشوار است،... و اقامتمان در منازل وحشت طولاني گرديد. در حالي كه گريه بر حسين عليه السلام در اين باره سودمند است؛ در حالي كه درباره گريه كننده بر حسين آمده است كه اين شخص به هنگام مرگ چنان شاد مي شود كه تا روز قيامت اين شادي در قلب او باقي مي ماند.

5 - خروج از قبر مصيبتي بزرگ و وحشتي عظيم و گرفتاري هولناكي است كه حضرت سجاد عليه السلام را به گريه واداشت. آن حضرت گريه مي كرد و مي فرمود: گريه من براي خارج شدنم از قبرم در حالي است كه عريان و ذليل هستم و بر پشت خود بارم را حمل مي كنم، يك بار به طرف راست و بار ديگر به سمت چپم مي نگرم و مي بينم كه خلايق هر يك به كاري غير از كار من مشغول هستند. در آن روز، چهره هايي فروزان و خندان و شادمان است و رخسارهايي غبارآلود است كه دود تاريكي آن را فراگرفته است. اما گريه بر حسين عليه السلام موجب عزت و پوشيده شدن گناهان و سبك شدن باري است كه بر پشت انسان است. بنابراين اگر اين خوف و ترس ‍ وجود دارد كه در آن روز چهره غبارآلود باشد و بر آن غبار تيرگي و ذلت نشسته باشد، اما درباره گريه كننده بر حسين عليه السلام آمده است كه او در حالي از قبرش بيرون مي آيد كه شادي بر چهره دارد و ملائكه با او ملاقات مي كنند و به او بشارت مي دهند كه خداوند براي او چه چيزهايي را تدارك ديده است.

6 - زلزله قيامت قضيه بزرگي است كه همان مصيبت اين زلزله داراي مواطن و مواقفي است و حالت ها و سختي هايي دارد؛ و بر حسب حالت هايي كه در آن وجود دارد، داراي اسامي متعددي است. مثلا به اعتبار حالتي، قيامت و به اعتبار حالت هاي ديگر غاشيه، ساعت، زلزله، حاقه، قارعة، يوم الفصل، يوم الدين، يوم الفزع الاكبر، يوم العرض الاكبر، يوم الحساب، الطامة الكبري، الصاخة، الواقعة، يوم الفرار، يوم البكاء، يوم التناد، يوم التغابن، يوم الازفة، يوم يكون الناس كالفراش المبثوث و يوم لا يسئل حميم حميما، ناميده شده است.

نجات يافتن از هر موطن و موقف اين زلزله، نياز به اعمال، صفات، احوال، اخلاق، مجاهدت هاي دشوار، بذل جان و اموال، شب زنده داري ها، عبادت ها، ترك راحتي ها و دوري جستن از دنيا دارد؛ اما گريه بر حسين عليه السلام به جاي همه اينها مي آيد، چرا كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به فاطمه سلام الله عليها - وقتي از پدرش سؤال كرد كه چه كسي عزاي فرزندم حسين را برپا مي دارد - فرمود: وقتي روز قيامت برپا شود، هر كس ‍ بر مصيبت هاي حسين گريه كرده باشد، ما دست او را مي گيريم و وارد بهشت مي گردانيم.

رسول خدا صلي الله عليه و آله دست هر كس را بگيرد، القارعة او را در هم نمي كوبد و مصيبت عظيمي او را در بر نمي گيرد و هيچ يك از آن صفات بر او جاري نمي شود، بلكه خندان است و روز قيامت برايش روز گريه نيست. همچنين روز قيامت روز غم و اندوه او نيست، چون او راحت است. روز تغابن هم براي او نيست، چرا كه او در مجمع حسين عليه السلام است و حسين از حال او مي پرسد و اين حامي مهربان است كه احوال گريه كنندگان بر خود را جويا مي شود.

7 - موقع حسابرسي و خواندن نامه عمل، انسان هول عظيمي دارد؛ چرا كه امام متقيان و سرور صديقان، هنگام تصور چنين حالتي گريه مي كرد. آن حضرت نيمه هاي شب به بيابان مي رفت و به اين خاطر نوحه سر مي داد و مي گفت: آه از آن زماني كه در نامه اعمالم گناهاني را مي بينم كه من آنها را فراموش كرده بودم، اما تو آنها را نوشته بودي، پس مي گويي بگيريد او را. واي بر حال اين گرفتار كه عشيره اش نمي تواند او را نجات دهد. آنگاه آن حضرت گريه مي كرد و مانند مار گزيده بر خود مي پيچيد تا اينكه غش ‍ مي كرد و مانند چوب خشك مي شد. اما گريه بر حسين عليه السلام به هنگام خواندن نامه اعمال و آن زمان كه پيام مي رسد كه نامه ات را بخوان، سودمند است. چرا كه گريه كنندگان بر آن حضرت، در سايه عرش به سخنان حسين عليه السلام گوش فرا مي دهند، در حالي كه باقي مردم در حال پس دادن حساب هستند.

8 - عبور از صراط وحشتناك است و حتما هم بايد از آن گذشت و از امور حتمي است كه خداوند آن را مقرر فرموده است، اما مردم به طور متفاوت از آن عبور مي كنند، برخي چون برق مي گذرند، تعدادي مانند كودكان چهار دست و پا مي روند؛ تعدادي هنگام عبور از آن مانند ساس به داخل آتش ‍ مي افتند؛ و اين در حالي است كه پيامبر صلي الله عليه و آله ايستاده اند و به درگاه خداوند استغاثه مي كنند و مي گويند: اي خدا! تو خودت حفظ كن؛ اما آن طور كه در روايت هاي معتبر آمده است: پيامبر دست گريه كننده بر حسين عليه السلام را مي گيرد و او را از صراط عبور مي دهد.

9- بردن به سوي جهنم اعظم اهوال و شديدترين نوع مجازات است كه همان فزع اكبر باشد؛ اما گريه بر حسين عليه السلام اثراتي دارد كه اين عذاب را دفع مي كند.

10 - افتادن در آتش، از اعظم بليات است و عذابي است كه زمين و آسمان ها طاقت تحمل آن را ندارند، ولي گريه بر حسين عليه السلام موجب نجات از آن مي شود و آن طور كه در روايت آمده است قطره هايي از آن اشك، آتش جهنم را خاموش مي گرداند، و اين كنايه از آن است كه گريه كننده بر حسين عليه السلام - در صورتي كه مجازاتش وقوع در آتش جهنم باشد - از آن به واسطه اين گريه خارج مي شود.

نوع دوم؛ مربوط به پوشاندن گناهان و خطاهاست؛ در روايت ها آمده است كه يك قطره اشك چشم براي امام حسين عليه السلام خطاها و گناهان را - اگر چه به اندازه درياها و ستارگان باشد - مي پوشاند.

نوع سوم؛ مربوط به حسن حالت ها مي باشد؛ و حالتي نيكوتر از آن نيست كه دعاي پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين و زهراء و حسن عليهم السلام شامل حال تو گردد؛ و اين امر با درخواست حسين عليه السلام از آن بزرگواران براي دعاي بر تو صورت مي پذيرد و اين حالت با گريه بر حسين عليه السلام حاصل مي شود.

نوع چهارم؛ مربوط به كسب ثواب و رسيدن به جنات است. در روايت آمده است كه اجر هر قطره اشكي كه براي حسين عليه السلام ريخته مي شود آن است كه خداوند صاحب آن اشك را براي مدتي در بهشت جاي مي دهد. كه منظور از اين روايت دوام و جاودانگي گريه كننده در بهشت است.

نوع پنجم؛ مربوط به ارتقاي درجات است؛ و هيچ درجه اي عالي تر از درجه افضل مخلوقات صلي الله عليه و آله و اهل بيت ايشان، ائمه هدي عليهم السلام نيست. در حالي كه در روايت وارد شده است كه گريه كننده بر حسين عليه السلام درجاتي مانند آن بزرگواران دارد.

مقصد دهم؛ خواص چشم گريان

اين مقصد درباره خواص چشم گريان است كه اشك از آن جاري مي شود؛ و در اين باره چند نكته وجود دارد:

1 - چنين چشمي، محبوب ترين چشم در پيشگاه خداوند تعالي است.

2 - در روز قيامت هر چشمي به خاطر عذاب و شدايد گريان است، بجز آن چشمي كه بر حسين عليه السلام گريان بوده است. صاحب چنين چشمي خندان مي باشد و او را به نعمت هاي بهشت بشارت مي دهند.

3 - چنين چشمي با نگاه بر كوثر متنعم مي شود؛ يعني نگاه او به كوثر، نگاه تنعم و بهره مند شدن از آن است، وگرنه همه به كوثر نگاه مي كنند.

4 - ملائكه چنين چشمي را مس مي كنند، چرا كه آنها اشك را از آن چشم ها پاك مي نمايند.

مقصد يازدهم، خواص اشكي كه در عزاي حسين عليه السلام جاري مي شود

از روايت هايي كه در اين باره وارد شده است، پنج نكته دريافت مي شود:

1 - آن اشك، محبوب ترين قطرات در نزد خداوند است.

2 - اگر قطره اي از اين اشك در جهنم افتد او را سرد و خاموش مي گرداند.

3 - ملائكه اين اشك ها را مي گيرند و در شيشه اي نگهداري مي كنند.

4 - چنين اشكي به خزانه داران بهشت داده مي شود تا آنها، آن را با آب حيوان كه در بهشت وجود دارد، در هم مي آميزند و در نتيجه هزار برابر به گوارايي افزوده مي شود.

5 - قدر و ارزش ثواب چنين اشكي را نمي توان سنجيد؛ هر چيزي ارزش ‍ مشخصي دارد، جز اجر و پاداش گريه بر حسين عليه السلام.

مقصد دوازدهم

خاتمه مقاصد است. هر گاه اين كيفيت ها و خواص عجيب را شنيدي و علاوه بر آنها، شنيدي كه در روايت آمده است كه هر چيزي ثواب مشخصي دارد، بجز اشكي كه به خاطر ما ريخته مي شود؛ يعني ميزان ثواب آن معلوم نيست حدود قابل ذكري ندارد، تعجب نكن و آن را به خاطر اين عمل اندك، زياد به حساب نياور؛ زيرا در واقع اين اجر و ثواب و عطاي بر گريه كننده، به خاطر ارزش آن قطره اشك نيست، بلكه عطا و بخششي از جانب حسين عليه السلام در ازاي آن چيزي است كه شخص گريه كننده بذل كرده است؛ و اين مقدار از جانب آن حضرت زياد نيست، چرا كه در اخبار مربوط به احوال پادشاهان و ملوك با سخاوت آمده است كه آنها در قبال يك خدمت جزئي يا در ازاي قصيده اي كه در مدح آنها سروده شده، آنچنان بذل و باقي مانده است به عنوان مثال، معن بن زائد صد هزار درهم به كسي كه در مدح او يك بيت شعر گفت، عطا كرد. آنگاه روز بعد اين عطا را دو برابر نمود و روز سوم نيز به مقدار آن افزود. سپس روز چهارم در پي آن شاعر فرستاد. آمدند و گفتند: از ترس اينكه مبادا آن عطايا را از او باز پس ‍ بگيري فرار كرده است. معن گفت: اگر مي ماند تمام خزائنم را در عطاي به او هزينه مي كردم.

در صورتي كه معن بن زائد تمام خزائن خود را - كه جز آن چيزي نداشت و به آن محتاج بود - به كسي مي بخشد كه او را با يك بيت شعر، آن هم زباني نه قلبي، مدح كرده است، آيا ممكن است خدايي كه خزائنش پايان ناپذير است و جود و كرم جز بر كثرت عطايش نيفزايد، به كسي كه جان، سر، و دست و تمام اعضا و جوارح، فرزند، عيال، راحتي و حيات خود را در راه او بذل كرده است، مانند آن را عطا نكند؟! علاوه بر اينها، آن حضرت، غمگين، تشنه لب و در امور مربوط به اهل و عيال و كودكانش متحير بود و زخم هاي شمشير و زخم زبان، نيزه و سنان، سرزنش و دشنام و سنگ هر لحظه هم بر ايشان مي باريد.

همچنين حكايت شده است كه معشوقه هشام، زني به نام خالصه، تمام زيور و جواهرات خود را به شاعري داد تا يك حرف از حروف الف باء را در يك بيت شعر خود تغيير دهد و به اين ترتيب آن بيت شعر را از هجو او به مدح و ستايش او تبديل كند.

وقتي زني تمام مايملك خود را كه برايش بسيار عزيز است، مي بخشد تا يك حرف از حروف الف باء را به خاطر خود تغيير دهد، عطاي خالق آسمان ها و زمين و آنكه بخشنده ترين است، به كسي كه تمام وجودش را در راه او داده است، چگونه خواهد بود؟

پس اگر خداوند هر آنچه را كه قابل تصور است و مي توان به كسي بخشيد، به حسين عليه السلام عطا كرده باشد، جاي تعجب و شگفتي ندارد و نبايد منكر چنين عطايي از جانب خداوند شد؛ زيرا در غير اين صورت، به خداوند جواد و بخشنده نسبت بخل داده مي شود و آن طور كه سيد علي حسيني در خواب ديده و مرحوم مجلسي و ديگران آن را نقل كرده اند، باعث شكستن دل زهراي بتول سلام الله عليها مي شود و همچنين موجب كاستن از قدر حسين عليه السلام و تقليل اجر آن حضرت مي گردد.

پس همه آن ثواب ها ناشي از اجر حسين عليه السلام است. بنابراين اگر به اين خاطر كه حسين عليه السلام از شهر و ديارش رانده شد، قلبت متأثر شد و اشك از ديده ات جاري گرديد، اجر و پاداش تو با آن ويژگي كه ذكر كرديم، به خاطر اشك تو نيست تا آن را زيادي بپنداري، بلكه اجر و پاداشي است براي چگونگي رانده شدن و در به دري آن حضرت، به نحوي كه ايشان از هر نقطه اي بر روي زمين رانده و آواره شدند، تا جايي كه حتي دشمنانش ‍ اجازه نمي دادند كه سر بريده و پيكر بر زمين افتاده آن حضرت در جايي استقرار يابد.

بنابراين، آن اجر و پاداشي كه توصيف آن گفته شد، در اصل اجر و پاداش ‍ چنين حالتي براي آن حضرت است. آيا چنان اجري نسبت به آن حضرت زياد است؟!

و اگر به خاطر تشنگي حسين عليه السلام متأثر شدي و به اين خاطر اشك از ديدگانت جاري شد، اجر و پاداشي كه به تو داده مي شود، اجر جاري شدن اشك نيست، حتي تنها اجر و پاداشي كه به تو داده مي شود، اجر جاري شدن اشك نيست، حتي تنها اجر عطش آن حضرت نيست، بلكه اجر سوزش كبد آن حضرت و اجر زخمي شدن زبان ايشان است كه از شدت تشنگي از بس آن را دور دهانش چرخاند زخمي گرديد و همچنين اجر خشك شدن لبان آن حضرت و تيره و تار شدن آسمان در مقابل چشمانشان از شدت تشنگي مي باشد و بالاتر از اينها، اجر قلب سوخته آن حضرت به خاطر زخم زباني است كه دشمن به ايشان زد و گفت به تو آب نمي دهيم تا وارد جهنم شوي و از حميم آن بياشامي.

و اگر به خاطر زخمي شدن اعضاي تو بدن آن حضرت متأثر شدي و اشك در چشمانت جمع شد، اجري كه به تو داده مي شود، اجر تحمل زخم هاي وارده بر آن حضرت است كه زخمي بر روي زخم ديگر وارد مي شد. وقتي تصور شود بدني كه 7 وجب طول آن است، چهار هزار تير، هفتاد و اندي ضربت شمشير و به همين تعداد ضربت نيزه بر او وارد شده است، به جاي اشك، از ديده خون جاري مي شود.

و اگر به خاطر نحوه شهادت آن حضرت متأثر شوي و اشك از چشمانت جاري شود، اجر و پاداش تو به خاطر اين كار، همان اجري است كه به آن حضرت داده مي شود، آن هم اجر و پاداشي كه نه تنها به خاطر شهادت آن حضرت، بلكه به خاطر اينكه او را چون گوسفند سر بريدند. چه مصيبت بزرگي! اين مصيبت در آسمان ها و زمين ها چه بزرگ است!!