بازگشت

عنايت و الطاف خاص پيامبر خدا به امام حسين


پيامبر خدا صلي الله عليه و آله قلب باطني خود را به امام حسين عليه السلام عطا كرده و آن را محل و جايگاه مخصوص محبت به او قرار داده است. همچنين رسول خدا قلب ظاهريش را نيز به حسين عليه السلام داده است.

پيامبر صلي الله عليه و آله حتي فرزندش ابراهيم را فدايي حسين عليه السلام قرار داد و پيوسته مي فرمود: فداي آن كسي بشوم كه پسرم ابراهيم را فداي او كردم.

علاقه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به امام حسين عليه السلام از نحوه ملاقات و حضور نزد آن بزرگوار (رسول خدا) و رفت و آمد پيش آن حضرت آشكار مي گردد.

البته علاقه به فرزندان به ويژه كودكان و انس با آنها و بازي كردن با آنها امري معمولي است، اما علاقه و رفتار پيامبر صلي الله عليه و آله با امام امري خارق العاده است.

پيامبر با آن همه شكوه و جلال و وقار و سكينه فرموده بود، وقتي حسين عليه السلام را مي ديد، به طرف او مي آمد و در حالي كه با اصحاب سخن مي گفت، سخنانش را قطع مي كرد و از جايش بر مي خواست و به استقبال امام مي آمد و او را روي شانه اش مي گذاشت و با خود مي آورد و يا در كنار خودش و يا در آغوشش مي نشاند.

عجيب تر اينكه، اگر پيامبر صلي الله عليه و آله بر منبر بودند و خطابه ايراد مي كردند، همين كه حسين عليه السلام وارد مي شد، سخنان خود را قطع مي كردند و از منبر پائين مي آمدند و به استقبال او مي رفتند و سخني مي گفتند كه تعجب ديگران را بر مي انگيخت.

و تعجب آورتر از همه، موضوعي است كه ابن ماجه در السنن و زمخشري در الفائق نقل كرده اند. آنها گفته اند كه پيامبر صلي الله عليه و آله ملاحظه فرمود كه حسين عليه السلام با كودكان در كوچه بازي مي كند. پيامبر جلوي مردم آمد يك دست خود را گشوده كودك (حسين عليه السلام) به اين طرف و آن طرف فرار مي كرد و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله او را مي خنداند. سپس او را گرفت و يكي از دستانش را زير چانه اش قرار داد و ديگري را بر بالاي پيشانيش و لبان مباركش را بر لبان او گذاشت و او را بوسيد و فرمود: من از حسينم و حسين از من است، خداوند دوست بدارد كسي را كه حسين را دوست مي دارد، حسين نوه من است.