بازگشت

وسايل حسيني كارسازتر و داراي خصوصيتي ويژه است


در حال خوف و يأس غوطه ور بودم كه ناگهان انديشه تقرب به ائمه عليهم السلام به من دست داد و ديدم كه جليل ترين وسايل از نظر فايده و عظيم ترين از نظر ثواب و پاداش، و عمومي ترين، شامل ترين و فراگيرترين همه از نظر حقيقت و منفعت و از جهت درجه و مقام، همانا وسايل حسيني، سيد جوانان اهل بهشت، والد ائمه معصومين و سرور مظلومان، حضرت ابا عبدالله الحسين فرد و امتيازي مخصوص است كه حتي شامل افضل از ايشان هم نمي شود؛ چرا كه تفاوت در فضيلت مقامي است، و اتحاد انوار و طينت آنها، مقام و خصوصيتي ديگر.

پس در توسل به حسين عليه السلام، در روي آوردن به درگاه خداوندي، خصوصيتي يافتم، چرا كه آن حضرت دري از درهاي بهشت و كشتي نجات و چراغ هدايت است. [1] و با اينكه مقام نبوت و همه ائمه عليهم السلام درهاي بهشتند، لكن باب الحسين، براي روندگان وسيع تر است.

همه ائمه عليهم السلام كشتي هاي نجاتند، اما كشتي حسيني در ميان موج ها و طوفان ها سرعت بيشتري دارد و آسان تر به ساحل نجات مي رسد. همچنين همه امامان چراغ هدايتند، ولي محدوده استضائه به نور حسين عليه السلام وسيع تر است. در اين حال بود كه به نفس و شركاي آن گفتم نم به سوي درهاي حسيني بشتابيد و به سلامت و اطمينان خاطر وارد آن شويد و به نام پروردگار سوار بر كشتي حسيني شويد كه خداوند آمرزنده و مهربان است. به اين انوار حسيني كه به شما مي نگرد، نظر كنيد و از آن نور بر گيريد.

در اين دم در نفس من شوق به اين امر بيشتر شد، بويژه درباره آنچه كه قبلا از علايم ايمان در وجود خود نااميد شده بودم، آنها را در وسايل حسيني يافتم و همچنين اعمالي را كه فاقد آن بودم، پيدا كردم و به دو مطلب دست يافتم كه اولي دليل بر وجود ايمان و مطلب دوم دليل بر وجود اعمال و عدم بطلان آنها بود كه تفصيل هر يك به اين شرح است:

اما مطلب اول: الف: حسين عليه السلام فرمود: من كشته اشك چشم هستم. نزد هيچ مؤمني از من ياد نمي شود مگر اينكه براي مصيبت هاي ما غمگين شود و گريه كند. و اين از صفات همه انبياء عليهم السلام است. من اين حالت را هنگام شنيدن نام آن حضرت در خود يافتم از اين رو به اندكي از ايمان - حداقل در حد رفع جاودانگي در جهنم - در وجودم پي بردم.

ب: آنگاه كه ماه محرم و عاشورا فرا مي رسد دچار غم شده و حزن و اندوه بر من روي مي آورد.

ائمه عليهم السلام نيز چنين بوده اند، و اين امر را دليل بر وجود اثري از ولايت ائمه در خود يافتم، چرا كه گفته اند: شيعيان ما كساني هستند كه از زيادي گل طينت ما آفريده شده اند و به نور ولايت ما عجين گرديده اند، به آنان مي رسد آنچه به ما مي رسد. و اخبار نيز دلالت بر اين معنا دارد كه هر گاه محرم مي شد، آثار گريه و اندوه بر هر يك از امامان عارض مي گرديد.

هيچ كس در ايام محرم امام صادق عليه السلام را خندان نديد و حضرت رضا عليه السلام در همه ايام عاشورا غمگين و محزون بودند و رنگ حضرت در اثر مصيبت حسين عليه السلام متغير بود. حضرت در مجلس ‍ عزاي حسيني مي نشست و اهل بيتش نيز در پس پرده به عزاي حسيني مي نشستند. هر گاه كسي برايشان وارد مي شد و اهل شعر بود، دستور مي دادند درباره امام حسين عليه السلام مطلبي انشاء كند. چنانچه در قضيه دعبل خزاعي آمده است، و اگر كسي نبود حضرت خود مصائب جدش ‍ را ياد مي كرد.

در روايت ريان بن شبيب آمده است كه، وقتي روز اول محرم بر حضرت وارد شدم، فرمود: اي پسر شبيب اگر مي خواهي گريه كني، بر حسين گريه كن كه او را مانند گوسفند سر بريدند و با هيجده نفر از اهل بيتش، كشته شدند.

روش ساير امامان ديگر نيز همين بوده است. بنابراين، شكسته شدن دل به هنگام رؤيت هلال ماه محرم، نشانه علاقه به آن حضرت عليه السلام است. چنانچه با مقدار تأثر در اين امر، تفاوت درجات ايمان مشخص مي شود، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفي.

ج: ملاحظه غمزدگي، هنگام ورود به كربلا همان گونه كه در روايات آمده، اين از صفات پدرش علي عليه السلام و خواهرش زينب سلام الله عليها هنگام ورود به كربلا است.

د: دليل ديگر، جاري شدن اشك چشم هنگام بوئيدن تربت پاك آن حضرت است كه اين از صفات جدش و علي عليهماالسلام بوده است.

اما مطلب دوم: وقتي به دقت به اعمال خود مي نگريستم، دريافتم كه به خاطر نداشتن شرايط پذيرش، به راستي نمي توان بر بيشتر آنها نام واقعي عمل را اطلاق كرد؛ مثلا نمازم را در نظر گرفتم. نمي دانم نماز است يا نماز نيست، روزه ام نيز به همين گونه است. ساير اعمال عبادي ام نيز همين وضعيت را دارند.

اما از سوي ديگر به گريه ام بر امامي كه «صاحب اشك جاري» است، نظر افكندم، ملاحظه نمودم كه نمي توان اسم گريه و گرياندن بر آن حضرت را از آن سلب كرد. حداقل اگر تباكي حاصل گردد به راستي كه تباكي است. و در روايت آمده است كه كسي كه بر حسين عليه السلام گريه كند يا به گريه آورد يا خود را شبيه گريه كننده قرار دهد، بهشت بر او واجب است. و چون اين نشانه هاي ايمان را در خود يافتم و اطمينانم بيشتر شد، آنگاه حالت بعد بر من عارض گرديد.


پاورقي

[1] ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة.