بازگشت

مقدمه مترجم


الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوة فيها مصباح في زجاجة كانها كوكب دري يوقد من شجرة مباركة زيتونه لا شرقية و لا غربية يكاد زيتها يعضي ء و لؤ لم تمسسه نار نور علي نور يهدي الله لنوره من يشاء و يضرب الله الامثال للناس و الله بكل شي ء عليم

خداوند نور آسمان ها و زمين است مثال نورش همانند چراغداني است كه در آن چراغي، و آن چراغ در آبگينه اي است كه گويي ستاره اي درخشان است؛ و از درخت مبارك زيتون كه نه شرقي است و نه غربي افروخته مي شود. داشته باشد بدرخشد. او نور فوق نور است؛ خداوند به نور خويش هر كس را كه خواهد هدايت كند، و خداوند براي مردم اين مثلها را مي زند و او به هر چيزي دانا است.

سوره نور آيه 35

ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة

سلام و درود به بنيانگذار فرهنگ عاشورا كه ياد و نام آن حضرت، دل محبان مواليانش را مالامال از اميد و نويد و سينه دشمنان مكتبش را لبريز از ترس و دلهره مي نمايد.

سلام و درود بر آن امام شهيدي كه در گرماي سوزانم روز عاشورا در تنهايي و غربت، اما با آرامش و وقار و شهامت و اخلاص هر چه تمام، در قربانگاه عشق پيشاني بر خاك نهاد و با نيايشي شورانگيز و وصف ناپذير از همه پديده ها و ما سوي الله بريد و به آفريدگار خويش پيوست.

سلام و درود ما به حسين كه پيامبر رحمت و آنكه خداوند در وصف او فرمود: لولاك لما خلقت الافلاك درباره او گفت: حسين مني و انا من حسين.

سلام و درود بر آن شخصيت بي نظيري كه به خاطر دفاع از حريم اسلام، هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت و به پيشگاه پروردگارش تقديم نمود تا مخاطب به خطاب يا ايتها النفس المطمئنه گرديد.

كتابي كه در پيش شماست، ترجمه كتاب ارزشمند خصائص الحسينيه و الميزانا المظلوم نوشته حكيم و فقيه عاليقدر مرحوم آية الله شيخ جعفر شوشتري رضوان الله تعالي عليه است.

مرحوم آية الله شوشتري فرزند حسين از اهالي شوشتر (يكي از شهرهاي استان خوزستان) كه علاوه بر برخورداري از دانش گسترده و آگاهي عميق، از گوهر عميق، از گوهر گرانبهاي اخلاص و عمل صالح نيز بهره مند بود و به هنگام تلاوت قرآن تفسير آيات الهي و تحليل روايات معصومين عليهم السلام و وعظ و ارشاد مردم، از عمق دل سخن مي گفت و لاجرم بر دل ها مي نشست و همه را به شدت تحت تأثير قرار مي داد. اين عالم بزرگوار ارادت خاص و وصف ناپذيري به سالار شهيدان و سرور جوانان اهل بهشت امام حسين عليه السلام داشت؛ به همين خاطر تا آخرين روزهاي پربركت عمر خويش با آن مقام علمي و فقهي، بر فراز منبر مي رفت و با عشق و ارادت خاصي از ايثار و فداكاري هاي امام حسين عليه السلام سخن مي گفت و راه و رسم ستم سوزي و ظلم ستيزي آن حضرت را براي دوستداران و مواليانش ترسيم مي كرد.

اين عالم رباني از چنان گوهر اخلاص، عرفان و عشقي بهره مند بود كه مورد عنايت امام حسين عليه السلام بوده است كه به ذكر يك نمونه در اين باره اكتفا مي كنيم:

از خود مرحوم آية الله شوشتري آورده اند كه مي فرمود:

پس از آنكه تحصيل در حوزه نجف فارغ شدم و به وطن خود شوشتر بازگشتم، دريافتم بايد براي آشنا كردن بيشتر مردم با معارف قرآن و اسلام تلاش كنم، به همين خاطر در گام نخست تصميم گرفتم روزهاي جمعه منبر بروم و با فرا رسيدن ماه مبارك رمضان، به خاطر انجام وظيفه به منبر خويش ‍ ادامه دادم، اما شيوه كار اين گونه بود كه تفسير صافي را به دست مي گرفتم و از روي آن مردم وعظ و ارشاد مي كردم و در آخر منبر هم، به بيان مشهور كه هر غذايي به نمك نياز دارد و نمك مجلس وعظ و ارشاد هم يادآوري مصيبت هاي جانسوز امام حسين عليه السلام است، به ناچار از كتب روضة الشهداء مقداري مرثيه مي خواندم.

ماه محرم را نيز كه در پيش بود، به همين صورت گذراندم، اما به هيچ وجه توانايي جدايي از كتاب و منبر رفتن و بدون كتاب را نداشتم و مردم نيز بدين صورت بهره كافي نمي بردند، اما به هر حال حدود يك سال به اين صورت گذشت.

سال بعد با فرا رسيدن ماه محرم با خود زمزمه كردم كه تا چه زماني بايد كتاب در دست گيرم و از روي كتاب مجلس و منبر را اداره كنم و تا كي نتوانم از حفظ منبر بروم؟ بايد چاره اي بينديشم و خويشتن را از اين وضعيت ناگوار نجات بخشم، اما هر چه در اين مورد انديشم راه به جايي نبردم و بر اثر فكر زياد، خستگي سراسر وجودم را فرا گرفت و از شدت نگراني به خواب رفتم. در عالم رؤ يا ديدم كه در سرزمين كربلا هستم، آن هم درست به همه جا نگريستم، چشمم به خيمه اي برافراشته افتاد، دريافتم كه سپاه دشمن در صف هاي فشرده بر گرد خيمه امام حسين نشسته است، وارد شدم، سلام گرمي نثار آن سيماي نورافشان نمودم حضرت مرا در نزديكي خويش جاي داد و به حبيب بن مظاهر فرمود: حبيب! شيخ جعفر ميهمان ماست، بايد از ميهمان پذيرايي كرد، درست است كه آب در خيمه نيست، اما آرد و روغن موجود است، برخيز و براي ميهمان ما غذايي آماده كن.

حبيب بن مظاهر به دستور امام حسين عليه السلام برخاست و پس از لحظاتي چند به خيمه وارد شد و غذايي پيش روي من نهاد. فراموش ‍ نمي كنم كه قاشقي هم در ظرف غذا بود. چند قاشقي از آن غذاي بهشتي صفت خورده بودم كه از خواب بيدار شدم و دريافتم كه از بركت زيارت آن حضرت و عنايت او، نكات و لطايف و كنايات و ظرافت هايي از آثار خاندان وحي و رسالت بر من الهام شده است كه تا آن ساعت، بر كسي الهام نگشته و فهم كسي بر آنها از من پيشي نگرفته بود. [1] .

كتاب خصايص الحسين از همان نكات، لطايف، و ظرافت هايي، برخوردار است كه مي توان گفت از همان نوع مطالبي است كه بر او الهام شده و در اين زمينه فهم كسي بر آن مطالب از او پيشي نگرفته است.

در گذشته ترجمه هاي چندي بر اين كتاب نگاشته شده است كه هر يك داراي ويژگي هاي هستند اما در اين ترجمه سعي بر آن بوده كه ترجمه به صورت رساتر و روانتر انجام گرفته و از سوي ديگر رعايت امانت شده باشد. با اين اميد كه شايد متن فارسي هم از همان تأثير در كلام آن بزرگوار است برخوردار باشد.

در خاتمه اولا از عزيزاني كه در فراهم آمدن اين اثر با جان و دل تلاش كردند قدرداني نموده و در ثاني از ورثه مرحوم مغفور حاج حسين شيرزادگان كه در مقدمات چاپ اين اثر گرانبها عنايت داشتند سپاسگزارم و از درگاه الهي مسئلت دارم كه همه آنها را در روز رستاخيز در زمره خدمتگزاران به آستان مقدس سالار شهيدان برانگيزد و در دنيا نيز مشمول عنايت و كرامت ويژه آن كعبه مقصود مقرر فرمايد.

جليل الله فاضلي


پاورقي

[1] آيات بينات في حقيقة بغض المنامات به نقل از کتاب ويژگي هاي امام حسين عليه السلام.