بازگشت

ابراهيم به جنگ ابن زياد مي رود


پس از آنكه مختار از طرف شورشيان كوفه آسوده خاطر شد و آنان را سرجاي خود نشانيد ابراهيم را مأمور جنگ با ابن زياد نمود يعني دو روز پس از شكست شورشيان و هشت روز به آخر ماه ذيحجه مانده بود كه ابراهيم عازم جنگ با ابن زياد شد.


روز شنبه از كوفه خارج شد مختار و جمعي از رجال دربار مختار او را تا دير عبدالرحمان بدرقه كردند ابراهيم متوجه شد كه جمعي كرسي را روي استري حمل مي كنند و سر و صدائي به راه انداخته اند و از خدا ياري مي طلبند، ابراهيم گفت: خدايا ما را بكردار نادانانمان مگير كه روش گوساله پرستي بني اسرائيل را زنده كرده اند.

چون مختار خواست با ابراهيم خداحافظي كند فرمود: سه وصيت را از من بخاطر داشته باش: 1- خدا را در آشكار و پنهان فراموش مكن. 2- بسرعت پيش برو. 3- هرگاه به دشمن رسيدي آنان را مهلت نده حتي اگر شب وارد شدي و ممكن بود، جنگ را شروع كن و بفردا تأخير نينداز؟

چون ابراهيم با مختار خداحافظي كرد مختار برگشت و او به راه خود ادامه داد تا آن كه از پل عبور كردند كسانيكه موكل و حامل كرسي بودند نيز به كوفه برگشتند [1] .


پاورقي

[1] طبري 700:8 و کامل 261:4.