بازگشت

سر عمر نزد محمد حنفيه


مختار سر عمر سعد و فرزندش را همراه مسافر بن سعيد و ظبيان بن عماره براي محمد حنفيه فرستاد و نامه اي هم به اين مضمون به وي نگاشت:

بسم الله الرحمان الرحيم نامه اي است به مهدي امت محمد بن علي از طرف مختار بن ابي عبيد. درود بر تو اي مهدي، خدائي را سپاسگزارم كه جز او خدائي نيست كه مرا براي شكنجه دادن به دشمنان آماده ساخت، آنها را كشته و يا اسير و در بدر ساختم، خدا را شكر مي كنم كه كشندگان شما را كشت و ياور شما را ياري كرد، سر عمر سعد و فرزندش را به سوي شما فرستادم و هر كه را كه در خون شما شركت داشته و بر او دست يافته ايم و تا وقتي كه نفس كشي از ايشان در روي زمين باشند دست نخواهم كشيد، خواهش مي كنم نظريه خودتان را برايم بنويسيد، درود بر شما اي مهدي.


تصادفا در وقتيكه محمد حنيه با كسانيكه با او بودند از مختار صحبت مي كرد و از او انتقاد مي نمود سرها را وارد كردند، همينكه چشم محمد به سر عمر افتاد سجده شكر به جا آورد و سپس دست به دعا گشود و عرض كرد: پروردگارا اين روز را از مختار فراموش مكن، و از طرف خاندان پيامبرت بهترين پاداش به او عطا فرما! بخدا قسم از اين پس لغزشي براي مختار نيست! [1] .


پاورقي

[1] طبري 675:8 بحار 379:45.