بازگشت

مختار تصميمش را تعقيب مي كند


مختار متوجه شد كه قاتلان امام به بصره مي روند و به مصعب بن زبير مي پيوندند، تصميم گرفت كه در كشتن آن ها سرعت كند و اظهار داشت:

روش ما ايجاب نمي كند جمعيتي را كه امام را مي كشند واگذاريم تا در روي زمين زنده باشند و در امان زيست كنند، در اين صورت بدروغ دعوي خونخواهي كرده و بد ناصري براي خاندان پيغمبر خواهم بود، از خدا استمداد مي كنم و او را سپاسگزارم كه مرا شمشيري قرار داده كه بدن آنها را قطعه قطعه مي كند و از من تيري ساخته كه آنها را به آن مجروح مي سازد، و مرا طالب خون ايشان گردانيده و به وسيله من حقشان را مي ستاند.

از اين وقت مختار در نابود ساختن دشمنان امام پشتكار عجيبي بخرج داد اما عده اي از كساني كه اراده كشتنشان را داشت از كوفه فرار كردند و در بصره پيش مصعب رفتند مانند عبدالله بن دباس كه محمد پسر عمار ياسر را به جرم اينكه كشندگان امام را پيش مختار معرفي مي كند، كشت و از كوفه به سوي بصره فرار كرد [1] .


پاورقي

[1] طبري 667:8.