بازگشت

رفتار مختار با ابن مطيع


پس از آن كه تمام كارها بر وفق ميل مختار را انجام شد يكي از بادنجان دور قاب چينها و از همانهائيكه تا يكساعت قبل به نفع ابن مطيع شمشير مي زد براي خوش آمد مختار نزد او آمد و اظهار داشت: امير مي داني كه ابن مطيع در خانه ابوموسي است؟ مختار پاسخي نداد، انديشيد كه مختار متوجه سخن او نشده، دوباره گفت: امير بداند كه ابن مطيع در خانه


ابوموسي است، باز هم مختار با سكوت گذرانيد، اين بار هم احتمال داد شايد متوجه نشده است! براي سومين بار گفت: ابن مطيع در خانه ابوموسي است، ديد مختار توجه نمي كند فهميد كه مايل نيست كه مطلب آفتابي شود.

ولي چون شب فرارسيد مختار بپاس دوستي سابق كه با ابن مطيع داشت، صد هزار درهم برايش فرستاد و پيام داد، كه جاي ترا دانستم و فهميدم كه مانع حركت شما از كوفه نداشتن وسائل بوده است، لذا با اين مبلغ وسائل رفتن خود را تهيه و به هر كجا كه مي خواهي بروي آزادي [1] .


پاورقي

[1] طبري 633:8 کامل 266:4.