اول طلوع صبح مختار با اصحاب خود نماز را خواند در ركعت اول پس از حمد سوره و النازعات و در ركعت دوم عبس و تولي را قرائت كرد.

راوي گويد: تا امروز امامي را نديدم كه در قرائت و نماز از مختار فصيحتر باشد.

پس از نماز صبح به مختار خبر دادند كه سعر بن ابي سعر كه يكي از بيعت كنندگان با مختار بود با جمعيت و افراد قبيله اش بسوي شما مي آمدند و راشد بن اياس سر راه بر آن ها گرفته و مانع شده است.

مختار دو تيپ از سپاه را به كمك ايشان فرستاد: ششصد سوار و ششصد پياده به سر كردگي ابراهيم و سيصد سوار و ششصد پياده بفرماندهي نعيم بن هبيره اين دو دسته از سپاه به سعر و همراهانش پيوستند، نعيم كه فرمانده نهصد نفر سپاه بود سعر بن ابي سعر را فرمانده سواره قرار داد و خود با دسته پياده ماند. اين دو دسته با سپاهيان كوفه تا اول آفتاب جنگيدند تا آن كه آن ها را وارد خانه هاشان نمودند، سپاهيان مختار با خاطر جمعي متفرق شدند، ولي شبث بن ربعي سپاهيانش را فرياد زد و گفت: اي سست عنصران از غلامان و بردگان خودتان فرار مي كنيد؟ با اين تهديد و توبيخ دوباره سپاه شبث تشكل بخود گرفت و بر سپاه مختار حمله كردند، سربازان كه آماده نبودند فرار كردند و نعيم بن هبيره مقاومت كرد و كشته شد و سعر بن ابي سعر نيز با او بود و اسير گرديد، دو نفر ديگر از سربازان اسير شدند شبث بن ربعي سعر و يكي از سربازن كه عرب بودند آزادشان نمود و ديگري را كه غير عرب بود فرمان قتلش را صادر كرد و او را كشتند [1] .