بازگشت

كوفه در انتظار فرستادگان


پس از آن كه اين جمعيت به سوي مدينه حركت كردند از يك طرف شيعيان و كسانيكه با مختار بيعت كرده بودند در اضطراب و نگراني به سر مي بردند كه اگر محمد كار مختار را امضاء نكند چه كنند و چگونه از او كناره بگيرند و بيشتر از همه مختار در نگراني به سر مي برد كه اگر محمد بن حنفيه جواب منفي بدهد نقش او بر آب خواهد شد و روي اين جهت در ترديد و دودلي به سر مي برد اگر قبل از مراجعت ايشان قيام كند لشكريانش قوي دل نخواهند بود بلكه با ترديد پيش خواهند رفت و اگر تأخير بيندازد ممكن است بكلي موضوع منتفي گردد.

ولي خوشبختانه فرستادگان برگشتند و يكسر بخانه مختار رفتند، مختار پرسيد: هان چه خبر است كه شما مردم را مشكوك ساختيد؟ ايشان پاسخ دادند كه مأمور شده ايم تا ترا كمك كنيم! مختار گفت: الله اكبر، من ابواسحاقم؛ اعلان كنيد شيعيان اجتماع كنند [1] .


پاورقي

[1] طبري 607:8 و کامل /483.