بازگشت

محمد حنفيه مختار را تائيد مي كند


مختار تصميم داشت در محرم سال 66 خروج كند ولي با پيش آمد غير مترقبه اي يكماه بتأخير افتاد و آن اين بود كه جمعي از شيعيان با هم نشستند و گفتند مختار از ما بيعت گرفته كه خروج كند و با او بجنگيم اما چون حساب دين و آخرت در پيش است مطمئن


نيستيم كه حقيقتا او را نزد محمد حنفيه مأموريت داشته باشد صلاح آن است كه چند نفر بمدينه رفته و تحقيق كنيم.

عبد الله بن شريح و سعيد بن منقذ ثوري و سعر بن ابي سعر حنفي و اسود بن جراد كندي و قدامة بن مالك جشمي عازم مدينه شدند بخدمت محمد بن حنفيه شرفياب گرديدند، عبدالله شريح اظهار داشت: شما خانواده اي هستيد كه خداوند شما را بفضل خود مخصوص گردانيده و به نبوت مفتخر ساخته و احترام شما را بر امت واجب گردانيده، همه حق شما را مي شناسند مگر آنانكه از جاده حقيقت منحرف شده اند و شما به مصيبت حسين بن علي عليه السلام مبتلا شديد كه در حقيقت مصيبتي براي تمام مسلمانان بود، و اينك مختار بن ابي عبيد مدعي است كه از طرف شما مأموريت دارد تا قيام كند و انتقام خون حسين را بگيرد و با كتاب خدا و سنت پيامبر در ميان ما رفتار كند، آمده ايم تا بپرسيم اگر امر ميفرمائيد از او پيروي نموده و اگر نه دست از او بكشيم؟

محمد حنفيه پس از حمد و ثناي پروردگار در پاسخ ايشان گفت: اينكه گفتيد خداوند ما را مخصوص بفضل خود گردانيده است، آري خداوند به هر كه بخواهد عطا مي كند كه خدا صاحب فضل بزرگي است [1] و اما اين كه گفتيد: حسين عليه السلام شهيد شد اينهم از علوم غيب الهي است كه شهادت براي او نوشته شده بود و به اين وسيله عده اي را بالا برد و افرادي را خوار گردانيد.

و اما آنچه مربوط به سوأال شما است از اطاعت و پيروي كسيكه بخونخواهي ما قيام كرده، به خدا دوست دارم كه خدا از دشمنان ما انتقام بگيرد به دست هر كه بخواهد.

فرستادگان از نزد محمد بيرون آمدند و با هم گفتند: محمد عمل مختار را تصويب كرد زيرا اگر موافق نبود مي فرمود: چنين نكنيد [2] .



پاورقي

[1] سوره حديد 29.

[2] طبري 605:8 ابن‏اثير 214:4 طبقات 72:5.