بازگشت

ميثم تمار هم به مختار نويد مي دهد


چون مختار بزندان عبيدالله رفت، عبدالله بن حارث بن عبدالمطلب پسرعموي پيغمبر و اميرمؤمنان نيز در زندان بود، و همچنين ميثم تمار كه از خواص شاگردان اميرمؤمنان است با ايشان زنداني شد، عبدالله از زندانيان تيغي خواست تا موي بدنش را پاك كند و همراهان را گفت: مي ترسم ابن زياد مرا بكشد و بدنم چنين باشد، پس چه بهتر كه موهاي زيادي را از بدن پاك سازم تا اگر كشته شوم تميز باشم.

مختار او را گفت: بخدا قسم ترا نمي كشد و مرا نيز نخواهد كشت و به زودي متصدي حكومت بصره خواهي شد!

ميثم تمار مختار را گفت: تو نيز بخونخواهي حسين بن علي (ع) قيام خواهي كرد، و همين كسي را كه اراده كشتن ما را دارد خواهي كشت، و حتي سر بريده اش را زير پاي خود


قرار خواهي داد اما شايد ميثم تمار اين موضوع را از گفتار اميرالمؤمنان (ع) كه درباره آينده سخن مي فرمود استفاده كرده باشد [1] .


پاورقي

[1] بحار 353:45.