منتصر بالله بعد از متوكل عهده دار خلافت شد و تصميم گرفت قبر را تجديد بنا كند، اما كيفيت پيدا كردن محل قبر به اين ترتيب بوده است:

محمد بن حسين آشناني گويد: مدتي گذشت كه از بيم و خوف نتوانستم به زيارت حسين عليه السلام بروم تا آن كه سرانجام خود را آماده خطر نمودم و يك نفر از عطرفروشان نيز موافقت كرد با من بيايد، روزها پنهان مي شديم و شب ها راه مي رفتيم تا نيمه شبي به حدود غاضريه رسيديم، در دل شب از كمينگاه خارج شديم و از وسط دو نفر نگهبان مسلح كه خواب بودند گذشتيم تا به حدود محل قبر رسيديم ليكن نتوانستيم محل قبر را تشخيص دهيم تا اين كه به وسيله بوي عطر خاصي كه استشمام كرديم محل قبر را تشخيص داده خود را روي محل قبر انداختيم و زيارت كرديم، به عطار گفتم اين بوي چيست؟ گفت: به خدا قسم هرگز چنين عطري استشمام نكرده ام.

پس از وداع با قبر علاماتي چند در اطراف قبر قرار داديم و چون متوكل كشته شد با جمعي از شيعيان آمديم و با خارج كردن علائم محل و حدود قبر را مشخص كرديم. [1] .


الحمد لله و به فضل پروردگار كتاب حسين نفس مطمئنه پايان يافت در اينجا مناسب مي بينيم كه شمه اي از فجايع و شرارتها و بي بند و باري ها يزيد و گزيده اي از تاريخ مختار و انتقام گيري از قاتلان حسين (ع) را بازگوئيم تا بر جامعيت كتاب افزوده و خوانندگان نيز تا حدودي از اين قسمت تاريخ آگاه گردند.