عبدالله بن رابيه چنين حكايت مي كند:

در سال 247 از حج برگشتم به عراق رفتم و اميرالمؤمنين عليه السلام را زيارت نمودم و براي زيارت حسين عليه السلام راهي كربلا شدم، وقتي به كربلا رسيدم مشاهده كردم بارگاه حضرت را خراب كرده اند و زمين را آبياري نموده و گاوها را براي شخم زمين آماده ساخته اند و با چشم خود ديدم كه گاوها مشغول شخم زمينند و چون نزديك قبر مي رسيدند هر چه بر آن ها فشار مي آوردند اطاعت نمي كردند و به طرف چپ و راست منحرف مي شدند، و چون زيارت حسين (ع) برايم مقدور نشد به بغداد رفتم وقتي وارد شدم وضع شهر را دگرگون ديدم پرسيدم چه خبر است؟ گفتند: متوكل به جهنم واصل شده،


خدا را شكر گفتم [1] .