بازگشت

مرد شامي و امام سجاد


پيرمردي از مردم شام كه تحت تأثير تبليغات سوء بني اميه قرار گرفته بود، هنگامي كه در ميان جمعيت چشمش به امام زين العابدين (ع) افتاد صفوف جمعيت را درهم شكافت و خود را به امام عليه السلام رسانيد سر را به سوي حضرت بلند كرد و گفت: الحمد لله الذي اهلككم و امكن الامير منكم و قطع قرون الفتنة.

«سپاس خداي را كه شما را هلاك كرد و امير را بر شما مسلط گردانيد و شاخ فتنه را شكست».

امام زين العابدين (ع) نظري بر او افكند و متوجه شد كه فريب خورده و حق بر او مشتبه شده است، فرمود: يا شيخ هل قرأت القرآن؟ «پيرمرد آيا قرآن خوانده اي؟»


بلي.

- آيا اين آيه را خوانده اي؟! قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي [1] .

«از شما اجر و مزد رسالت نمي خواهم به جز دوستي با خويشان».

- بلي خوانده ام.

امام فرمود: مائيم خويشان كه دوستي ما اجر رسالت رسول خدا است.

- آيا اين آيه را خوانده اي؟: و اعلموا انما غنمتم من شي ء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي [2] .

«هر چه غنيمت به دست آورديد پس خمس آن براي خدا و رسول او و خويشان رسول خدا است».

پيرمرد: بلي.

امام: خويشاني كه در خمس با خدا و رسولش شريكند مائيم.

- آيا اين آيه را خوانده اي؟: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا. [3] .

«همانا خدا مي خواهد كه از شما اهل بيت رجس و پليدي را ببرد و شما را پاك سازد».

- گفت: بلي.

امام فرمود: مائيم اهل بيتي كه خدا آن ها را پاك و منزه ساخته است.

- آيا اين آيه را خوانده اي؟: و آت ذا القربي حقه. «حق خويشان را بده [4] .

- گفت: آري.

فرمود: مائيم كساني كه خدا سفارش كرده كه پيغمبر حق ما را ادا كند.

پيرمرد مات و مبهوت از گفته خود پشيمان شد و پرسيد: شما را بخدا قسم


ذي القرباي اين آيات شمائيد؟

امام فرمود: تالله انا لنحن هم من غير شك. «به خدا قسم آنها مائيم بدون شك.» پيرمرد گريان شد عمامه از سر افكند و سر به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا از دشمنان آل پيغمبر بيزاري مي جويم سپس عرض كرد: هل لي من توبة؟ «آيا راهي براي توبه دارم؟»

حضرت فرمود: بلي اگر توبه كني خداوند توبه ات را مي پذيرد و با ما محشور خواهي شد.

عرض كرد: تبت الي الله. «من توبه نمودم».

چون داستان پيرمرد به يزيد رسيد دستور داد او را بقتل رسانيدند!

الا لعنة الله علي القوم الظالمين [5] .


پاورقي

[1] سوره‏ي شوري، آيه‏ي 23.

[2] سوره انفال آيه 41.

[3] سوره احزاب، آيه 33.

[4] سوره اسري آيه 26.

[5] بحار ج 45 ص 129 و 166 حياة الحسين ج 3 ص 371. عقد الفريد ج 4 ص 382 - نفس المهموم ص 433.