بازگشت

سر حسين در كوچه هاي كوفه


ابن زياد به منظور پياده كردن قدرت خود و خوار و زبون ساختن شيعيان امام حسين و پيشگيري از حركت احتمالي مردم عليه حكومت دستور داد سر حسين عليه السلام و ساير شهدا را در كوچه هاي كوفه بگردانند، منادي هم اعلان مي كرد:

قتل الكذاب بن الكذاب.


دعبل خزاعي در اين زمينه چنين سروده است:



1- رأس ابن بنت محمد و وصيه

للناظرين علي قناة يرفع



2- و المسلمون بمنظر و بمسمع

لا منكر منهم و لا متفجع



3- كحلت بمنظرك العيون عماية

و اصم رزؤك كل اذن تسمع



4- ما روضة الا تمنت انها

لك حفرة و لخط قبرك مضجع



5- ايقظت أجفانا و كنت لها كري

و انمت عينا لم يكن بك تهجع



1- «سر پسر دختر محمد و وصي او براي ديدن بينندگان بر سر ني بلند مي شود».

2- «مسلمانان مي بينند و مي شنوند نه كسي ايراد مي كند و نه شيون و زاري مي نمايد».

3- «(پسر پيغمبر) با ديدن سر تو چشم ها سرمه كوري كشيدند و مصيبت تو همه گوش ها را كر كرده».

4- «هيچ نقطه اي از زمين نيست كه آرزو مي كند كاش محل قبر و خوابگاه تو بود».

5- «خواب بر چشمهائي كه با وجود تو به خواب ناز مي رفتند حرام شد و آنان كه از ترس تو به خواب نمي رفتند آرام گرفتند».

نكته: البته تا يك زمان كوتاهي اين حالت در مردم حكمفرما بود ولي طولي نكشيد كه بخود آمدند و ريشه ظلم يزيدي را كندند.

زيد بن ارقم گويد: در غرفه خود نشسته بودم ديدم سر حسين بالاي نيزه در كوچه ها مي گردانند، همين كه به محاذي غرفه ام رسيد شنيدم كه مي خواند: ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من اياتنا عجبا [1] .

«آيا گمان مي كني كه داستان اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب ما است» از شنيدن اين آيه از سر بريده ابي عبدالله موي بر تنم راست شد و بي اختيار صدا زدم:

رأسك يابن رسول الله اعجب و اعجب. آري سر تو از زنده شدن اصحاب كهف عجيب


و عجيب تر است.» انا لله و انا اليه راجعون [2] .


پاورقي

[1] سوره کهف آيه 9.

[2] بحار ج 45/ص 119 - ارشاد مفيد ص 229.