بازگشت

اگر من نبرم ديگري مي برد


عبدالله بن الحسن بن حسن علي عليهماالسلام از مادرش فاطمه دختر امام حسين (ع) نقل مي كند كه: در كربلا دختري كوچك بودم وقتي كه سپاه عمرسعد وارد خيمه گاه شدند، مردي از كوفه چشمش به خلخال پايم افتاد كه از طلا بود خلخال را از پايم بيرون مي آورد و گريه مي كرد!

گفتم: دشمن خدا چرا گريه مي كني؟ گفت: چرا گريه نكنم كه دختر پسر پيغمبرم را غارت مي كنم!! گفتم: پس چرا ما را غارت مي كني.

گفت: مي ترسم اگر من نبرم ديگري ببرد [1] !!


پاورقي

[1] بحار 82:45 - حياة الامام حسين.