بازگشت

چه زيبا است حسين


هلال بن نافع گويد: كنار قتلگاه ايستاده بودم حسين را تماشا مي كردم كه در حال جان دادن است، به خدا قسم هرگز كشته اي نديدم كه به خون آغشته و تمام خون بدنش رفته باشد و اين چنين زيبا و نوراني، آنچنان در نور جمالش خيره شدم كه نمي توانستم در زمينه شهادتش فكر كنم.

حسين در همين حال تقاضاي آب كرد ولي كسي آبش نداد.

نانجيبي حسين را گفت: آب نياشامي تا وارد جهنم گردي (نعوذ بالله) و از حميم جهنم بياشامي، امام فرمود: من وارد جهنم مي شوم؟!

و انما ارد علي جدي رسول الله و اسكن معه في داره في مقعد صدق عند مليك مقتدر و اشكو اليه ما ارتكبتم مني و فعلتم بي. «نه بلكه بر جدم رسول خدا وارد مي شوم و در خانه او در جايگاه صدق و نزد خداي مقتدر ساكن مي شوم و نزد او شكايت مي كنم از جناياتي كه بر من وارد گرديد».

با اين سخن ابي عبدالله خشم دشمنان بالا گرفت آنچنان كه گويا خدا در دل اينان رحم نيافريده است [1] .


پاورقي

[1] مقتل مقرم ص 344 - بحار 57:45.