بازگشت

دقايق آخر زندگي امام حسين


در همان دقايقي كه حسين با اهل بيتش وداع مي نمود ارازل كوفه از فرصت استفاده كرده و حضرت را تيرباران نمودند كه بعضي از تيرها به لباس بعضي از مخدرات حرم اصابت كرد و زنان را ترس فراگرفت و به داخل خيمه پناه گرفتند حسين بر دشمن حمله نمود و دشمن چاره اي نداشت جز آن كه او را تيرباران نمايد در اين وقت چند تير بر بدن


مبارك امام اصابت كرد:

1- يك تير بر دهان مبارك اصابت كه خون مانند چشمه آب جاري شد و در اين موقع با خداي خود چنين مناجات مي كرد: اللهم ان هذا فيك قليل.

«بار خدايا اين صدمات چون در راه تو و براي تو است اندك است».

2- تيري به پيشاني مبارك اصابت كرد كه حضرت در اين موقع دست ها را به سوي آسمان بلند كرد و فرمود: خدايا تو خود شاهدي كه از دست بندگان معصيت كارت چه مي كشم اللهم احصهم عددا و اقتلهم بددا و لا تذر علي وجه الأرض منهم احدا و لا تغفر لهم ابدا. «بار خدايا عددشان را كم گردان و بينشان تفرقه بينداز و هلاكشان كن، در روي زمين يك نفر از آنان را باقي نگذار و هرگز آنان را نيامرز؟»

سپس با صداي رسا به جمعيت خطاب كرد: اف بر شما كه چه بد رفتار كرديد با رسول خدا در مورد ذريه اش، پس از كشتن من ديگر آدم كشي براي شما آسان مي شود و از كشتن هيچ كس باك نخواهيد داشت اميدوارم كه خدا مرا به شهادت گرامي دارد و از شما انتقام بگيرد بطوري كه نفهميد.

3- بدترين تيري كه بر بدن ابي عبدالله اصابت كرد موقعي بود كه حضرت در وسط ميدان اندكي توقف كرد تا استراحت كند نانجيبي سنگي به پيشاني امام زد كه پيشاني را مجروح و خون جاري شد، امام براي اينكه خون پيشاني جلو چشم ها را نگيرد پيراهن عربي را بالا زد تا خون از پيشاني پاك كند، ملعوني تير سه شعبه اي بر قلب مبارك و مملو از محبت امام زد كه امام ديگر آماده مرگ شد چشم ها را به آسمان خيره كرد و دعائي كه هنگام قرباني خوانده مي شود تلاوت فرمود:

بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله اللهم انك تعلم انهم يقتلون رجلا ليس علي وحه الارض ابن بنت نبي غيري.

«بنام خدا و بر دين رسول خدا، پروردگارا تو مي داني اينها كساني را مي كشند كه جز او در روي زمين نوه پيامبري وجود ندارد».

اين تير از جلو اصابت كرد و از پشت بيرون آمد، چون حسين نتوانست تير را از جلو بيرون آورد از پشت سر بيرون كشيد معلوم است كه چنين تيري بر بدن امام چه مي كند،


دستهاي مبارك را جلو خون گرفت به آسمان پاشيد و فرمود اين مصيبتها بر من آسان است كه در حضور خدا است و بار ديگر مشت ها را پر از خون نمود و به صورت و محاسن شريف ماليد و فرمود: بهمين حال هستم تا خدا و جدم رسول خدا را ملاقات كنم و سر و صورتم به خونم خضاب شده باشد [1] .


پاورقي

[1] بحار 53:45 - حياة الحسين 286:3 - طبري 361:7 و 365.