بازگشت

حسين و زينب در كنار نعش علي


همين كه صداي وداع علي بگوش پدر رسيد مانند باز شكاري خود را در كنار نعش فرزند رسانيد، علي را ديد كه بدنش قطعه قطعه شده جاي سالمي در بدن ندارد، صدا زد: قتل الله قوما قتلوك يا بني فما اجراهم علي الله و علي انتهاك حرمة رسول الله، ثم استهلت عيناه بالدموع و قال: علي الدنيا بعدك العفا.

«خدا بكشد مردمي را كه ترا كشتند چقدر نسبت به خدا و هتك احترام رسول خدا جسور شدند و با چشماني پر از اشك فرمود: علي جان بعد از تو خاك بر سر دنيا باد».

راوي حميد بن مسلم مي گويد: در همين حال ديدم زني سراسيمه از خيمه خارج شد و فرياد مي كشيد: وا حبيباه يابن اخياه.

دوان دوان بطرف قتلگاه مي آمد، پرسيدم اين زن كيست؟ گفتند: زينب دختر علي بن ابي طالب (دختر فاطمه دختر رسول خدا) است آمد و خود را روي نعش علي انداخت، حسين دست او را گرفت و به خيمه برگردانيد، دوباره به كنار نعش علي آمد و فرمود:

يا فتيان بني هاشم احملوا اخاكم الي الفسطاط.

«جوانان بني هاشم بيائيد و برادرتان را به خيمه ها ببريد». سپس نعش علي را به خيمه شهدا بردند [1] .

(داستان خواب امام حسين و پاسخ علي اكبر: اذا لانبالي بالموت در صفحات پيشين گذشت).



پاورقي

[1] طبري 357:7 - ابصار العين ص 23 - مقاتل الطالبيين ص 115.