بازگشت

عمرو بن جناده


السلام علي عمرو بن جنادة بن كعب الانصاري.

«سلام بر عمرو بن جنادة بن كعب انصاري».

جنادة بن كعب پدر اين جوان از كساني است كه از مكه معظمه با خانواده اش خدمت ابي عبدالله رسيد و در روز عاشورا در حمله اولي شهيد شد.

عمرو بن جناده كه جواني نورس بود از مادرش دستور يافت تا خدمت امام آمده و اجازه ميدان كسب نمايد، امام به او اجازه ميدان نداد، جوان مرتبه دوم بحضور امام آمد و اجازه خواست امام حسين باز هم اجازه نداد و فرمود: پدر اين جوان در جنگ شهيد شده شايد مادرش راضي نباشد نوجوان عرض كرد: ان امي هي التي امرتني «مادرم به من اجازه داده» آن گاه امام اجازه فرمود.

عمرو به ميدان رفت و اين رجز را مي خواند:



1- اميري حسين و نعم الأمير

سرور فوأد البشير الندير



2- علي و فاطمه والداه

فهل تعلمون له من نظير



3- له طلعة مثل شمس الضحي

له غرة مثل بدر منير



1- «پيشوايم حسين است و چه خوب پيشوائي است خوشحال كننده دل و قلب پيامبر بشير و نذير است».

2- «علي و فاطمه پدر و مادر اويند آيا براي او نظير و همتائي نشان داريد».

3- «طلعتش مانند خورشيد نيمروز و چهره اش مانند ماه شب چهارده مي درخشد».

و به نبرد پرداخت تا به شهادت رسيد، سرش را بريدند و به طرف خيمه گاه حسيني پرتاب نمودند مادر كه سر جوانش را ديد برداشت و بوسيد و با همان سر به طرف دشمن حمله


كرد و چنان بر سر دشمن كوبيد كه مردي را به هلاكت رسانيد آن گاه به خيمه برگشت و عمود خيمه را برگرفت و خواست به سوي دشمن حمله كند اما امام او را به خيمه گاه برگردانيد [1] .

نكته: هر رزمنده اي كه به ميدان مي رفت رسم بود كه خودش را با نام و قبيله اش معرفي مي كرد ليكن اين نوجوان از خود و قبيله اش نامي نبرد، بلكه از رهبرش حسين بن علي نام برد.


پاورقي

[1] ابصارالعين ص 94 - حياة الحسين 233:3 - قاموس الرجال 129:7.