بازگشت

شهادت جون


سپس حسين (ع) اجازه ميدان داد، جون به ميدان رفت و به سپاه دشمن حمله كرد و اين رجز مي خواند:



1- كيف تري الفجار ضرب الاسود

بالمشرفي و القنا المدد



2- يذب عن آل النبي احمد

ارجو به الجنة يوم المورد



1- «اي پست فطرتان زشت كردار ضربات شمشير و نيزه غلام سياه را چگونه مي يابيد».


2- «كه از خاندان پيامبر دفاع مي كند و با اين عملش اميدوار به بهشت است».

جون پس از نشان دادن ضرب شصت خود 25 نفر را به درك واصل كرد تا آن كه خود به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

حسين (ع) در روز عاشورا فقط بر بالين هشت نفر آمد كه يكي از آنان همين غلام سياه است، هنگامي كه در كنار جسد جون نشست فرمود:

اللهم بيض وجهه و طيب ريحه و احشره مع الابرار و عرف بينه و بين محمد و آل محمد.

«خدايا چهره اش را سفيد گردان و بويش را نيكو و او را با ابرار و نيكان محشور فرما و ميان او و محمد و خاندانش معارفه برقرار ساز».

امام باقر (ع) از پدرش امام زين العابدين (ع) روايت نموده كه پس از ده روز از گذشت عاشورا بدن جون را يافتند در حالي كه بوي مشك از او استشمام مي شد و شاعر درباره اش مي گويد:



1- خليلي ماذا في ثري الطف فانظرا

اجونة طيب تبعث المسك ام جون



2- و من ذا الذي يدعوا الحسين لاجله

اذلك جون ام قرابته عون



1- «دوستان من نگاه كنيد در خاك كربلا چه مي بينيد آيا نافه مشك است كه مي بويد يا بدن جون».

2- «اين كيست كه حسين برايش دعا مي كند آيا جون غلام ابي ذر است يا عون خواهرزاده حسين» [1] .

نكته: هم نشيني با اولياء الله انسان را از حضيض ذلت و پستي به اوج عزت و بزرگي مي رساند.


پاورقي

[1] ابصار العين ص 105 - نفس المهموم ص 291 - بحار 23:45 - قاموس الرجال 467:2.