بازگشت

مقام حبيب در خدمت حسين


مرحوم نوري رضوان الله تعالي عليه از مرحوم شيخ جعفر شوشتري نقل مي كند كه: چون از تحصيلات در حوزه نجف اشرف فارغ شدم به منظور خدمت به اسلام و مسلمين و امر به معروف و نهي از منكر به وطن برگشتم، چون اطلاع كافي از اخبار و آثار ائمه نداشتم در مقام امر به معروف و منبر و سخنراني تفسير صافي را دست مي گرفتم و از آن مي خواندم و در ايام عاشورا هم كتاب روضة الشهداء ملاحسين كاشفي را دست مي گرفتم و از روي آن مصيبت مي خواندم، يك سال بدين منوال گذشت تا محرم نزديك شد، شبي با خود مي انديشيدم: آخر تا كي بايد ملا كتابي باشم و از روي كتاب بخوانم چرا نبايد از خود جوششي داشته باشم، آن قدر فكر كردم و راه چاره را مي جستم كه خسته شدم و خوابم برد، در عالم خواب ديدم در كربلا هستم و خيمه هاي ابي عبدالله نصب شده و دشمنان مقابل خيمه ها صف آرائي كرده اند، من به خيمه ابي عبدالله (ع) رفتم سلام كردم، حضرت مرا احترام كرد و نزديك خود نشانيد، آن گاه به حبيب بن مظاهر كه در خدمت حسين بود، فرمود: شيخ مهمان ما است، هر چند آب در خيمه گاه يافت نمي شود ليكن آرد و روغن هست، برخيز طعامي تهيه كن برايش بياور.

حبيب برخاست و طعامي آماده كرد و نزد من گذاشت، با قاشقي كه همراهش بود چند قاشق خوردم، در همين حال بيدار شدم و به دقايق و اشاراتي در زمينه مواعظ و مصائب اهل بيت آگاهي يافتم، و هر روز اين بينش توسعه و وسعت مي يافت تا جائيكه در وعظ و خطابه بر همگان تقدم يافتم [1] .


پاورقي

[1] دارالسلام نوري بنقل از صفحه 643 نفثة المصدور.