بازگشت

ابوثمامه و نماز ظهر عاشورا


اصحاب ابي عبدالله كه همگي عاشقان الله اند و همانطوري كه در راه خدا عشق مي ورزند به عبادت پروردگار خود نيز چنين اند روز عاشورا خورشيد به نصف النهار رسيد، مؤمن مجاهد أبوثمامه صائدي مرتب به آسمان نگاه مي كرد گويا دنبال گمشده اي مي گرديد، همين كه متوجه شد وقت نماز رسيده خدمت امام عرض كرد: جانم فداي شما، مي بينم كه دشمن به شما نزديك شده به خدا قسم شما به شهادت نمي رسيد مگر آن كه من قبل از شما كشته شوم، ليكن دوست دارم خدا را ملاقت كنم در حالي كه نماز ظهر را به جا آورده باشم.

امام سر بطرف آسمان بلند كرد و به ابي ثمامه فرمود: ذكرت الصلوة جعلك الله من


المصلين الذاكرين نعم هذا اول وقتها. «ياد نماز كردي خدا ترا از نمازگزاراني قرار دهد كه به ياد خدا هستند آري هم اكنون اول وقت نماز است. آن گاه امام فرمود: از عمرسعد بخواهيد به مقدار اداء نماز به ما وقت دهند تا وظيفه الهي خود را انجام دهيم. هنگامي كه اصحاب ابي عبدالله (ع) پيشنهاد كردند حصين بن تميم گفت: اين نماز قبول نيست!!

حبيب بن مظاهر در پاسخش گفت: گمان كردي نماز پسر پيغمبر قبول نيست و نماز تو خمار قبول است؟!

امام عليه السلام زهير بن قين و سعيد بن عبدالله را فرمود در جلو ايشان بايستند تا حسين با بقيه اصحاب نماز خوف بخوانند. زهير با نيمي از ياران امام حسين جلو ايستادند و امام با نيمه ديگر به نماز ايستاد.

نكته:

1- اگر دل سياه و تيره شد حقايق در نزد او وارونه جلوه مي كند تا آنجا كه حصين بن تميم به پسر پيامبر مي گويد: نمازت مقبول نيست!

2- موضوع مهم اين كه حسين كشته مي شود تا نماز بر پا شود و لذا در آخرين لحظات زندگي به فكر نماز است و هم چنين اصحاب و يارانش، در اينجا بايد به عزاداران حسيني كه در ايام عاشورا براي عزاداري سر از پا نمي شناسند تذكر داد كه اگر مي خواهند مورد عنايت و توجه حسين (ع) قرار گيرند بايد به نماز اهميت بدهند كه عزاداري از بي نماز قبول نيست چنانكه در زيارت نامه حسين مي خوانيم: اشهد انك قد اقمت الصلوة و اتيت الزكاة. «گواهي مي دهم كه با كشته شدنت نماز را بر پا كردي و اداء زكات نمودي» نكند خداي ناكرده عزادار حسين (ع) نمازش قضا شود.