بازگشت

شمر و قصد آتش زدن خيمه هاي زنان


شمر تصميم گرفت خيمه مخصوص ابي عبدالله كه زنان حرم در آن منزل داشتند آتش بزند، نانجيب فرياد زد: آتش بياوريد تا خيمه ها را بسوزانيم.

تاريخ درباره گذشتگان تا روز عاشورا از ارائه چنين حادثه اي ناتوان است و چنين واقعه اي را نسبت به گذشته بياد ندارد، شمر خبيث اين تصميم خطرناك را گرفت.


زنان حرم كه صداي شمر را شنيدند ترسان و لرزان از خيمه ها بيرون ريختند و صداي گريه و شيون دختران رسول خدا بلند شد، صحنه آن چنان دلخراش بود كه هر كس آن را مي ديد از غصه ذوب مي شد.

حسين (ع) صدا زد: انت تحرق بيتي علي اهلي؟ احرقك الله بالنار. «مي خواهي خانه ام را بر سر زنان و اهل بيتم آتش بزني خدا ترا به آتش جهنم بسوزاند». حميد بن مسلم كه صداي ضجه و شيون زنان را مشاهده كرد دلش به رحم آمد و گفت: شمر! اين كار شايسته نيست، كه در اين كار دو گناه بزرگ است: 1- با آتش كه عذاب خدائي است مي خواهي عذاب كني. 2- زنان و بچه ها را كشتن همان كشتن مردان براي خوشنود كردن اميرت كافي است شمر كه انتظار چنين انتقادي را نداشت پرسيد كيستي؟ حميد ترسيد كه از او نزد ابن زياد سعايت كند، گفت: خودم را معرفي نمي كنم شبث بن ربعي نزد شمر آمد و او را توبيخ كرد و از اين كار منع نمود بالاخره شمر بر خلاف ميل باطنيش منصرف شد.

در اين هنگام زهير بن قين با ده نفر افراد تحت فرماندهي خود به شمر حمله كرده و او و همراهانش را مجبور به عقب نشيني نمودند [1] (نكته: در كربلا بالاخره كساني پيدا شدند كه شمر را از سوزاندن زنان و اطفال بازدارند اما در زماني ما كسي پيدا نمي شود صدام خبيث را از سوزانيدن زنان و كودكان بوسيله مواد شيميائي منع كند).


پاورقي

[1] حياة الحسين 216:3 نفس المهموم 269 - طبري 346:7 - کامل 49:4.