بازگشت

كنيز مسلم در سوگ مولاي خود


مسلم بن عوسجه كه با اهل بيت به كربلا آمده بود پس از شهادت كنيزش در بين دو لشكر آمد و به گريه و شيون پرداخت و فرياد وا سيداه يابن عوسجتاه برآورد.

لشكر عمرسعد كه شيون اين زن را شنيدند به وجد آمده و با افتخار گفتند: مسلم را كشتيم.

شبث بن ربعي كه از كوفه به اكراه به كربلا آمده بود و حاضر به جنگ با حسين نبود و همواره از فرمان ابن زياد سرپيچي مي كرد، رو به جمعيت نمود و گفت مادر به عزايتان بگريد، نفرات خود را مي كشيد و خود را براي حكومت ديگران ذليل و خوار مي سازيد، آيا با كشتن شخصيتي مانند مسلم بن عوسجه خوشحاليد، به خدائي كه به او ايمان آورده ام چه مواقف بزرگي از مسلم بن عوسجه به ياد دارم.


در جنگ آذربايجان قبل از آن كه سپاهيان آماده رزم شوند او شش نفر از كفار را به هلاكت رسانيد، باز هم از كشتن او خوشحاليد [1] ؟


پاورقي

[1] ابصار العين ص 63 - حياة الحسين ج 3 / ص 212 - کامل ج 3 / ص 390 - بحار ج 45/ ص 20 - قاموس الرجال ج 8 / ص 486.