بازگشت

شهادت مسلم بن عوسجه


زماني كه عمرو بن حجاج با سپاهيانش از ميمنه سپاه عمرسعد بر ميسره سپاه امام كه زهير بن قين فرمانده اين قسمت بود حمله ور شدند و دو لشكر مدتي با يكديگر به نبرد سنگيني كه سابقه نداشت پرداختند مسلم بن عوسجه زخم و جراحات سنگيني برداشت و اين چنين رجز مي خواند:



1- ان تسألوا عني فاني ذو لبد

و ان بيتي في ذري بني اسد



2- فمن بغاني حائد عن الرشد

و كافر بدين حبار صمد



1- «اگر از من بپرسيد داراي شجاعت شيرم و اگر از نسبم سئوال كنيد از قبيله ي بني اسدم.»

2- «هر كه بر ما ستم كند از حق منحرف و به دين خداي صمد كافر است.»

و با شمشير بران بهر طرف حمله مي كرد تا اين كه مسلم بن عوسجه عبدالله ضبابي و عبدالرحمان بن ابي خشكاره به كمك يكديگر مسلم بن عوسجه را از پاي درآوردند، چون گرد و غبار حمله فرونشست مسلم بن عوسجه را بر روي زمين افتاده ديدند.

امام عليه السلام به سرعت ببالين وي آمد و مسلم هنوز جان داشت.

امام فرمود خدا ترا رحمت كند و آيه فمنهم من قضي نحبه را تا آخر تلاوت كرد [1] .



پاورقي

[1] اعيان الشيعه ج 1/ ص 605 و ج 4/ ص 555 - مقاتل الطالبين ص 97 و 100 - ابصار العين ص 62 - بحار ج 45/ ص 20 - و کامل ج 4/ ص 67.