بازگشت

حر سپاه كوفه را نصيحت مي كند


چون جنگ هنوز شروع نشده بود امام حسين عليه السلام اجازه ميدان به حر نداد زيرا نمي خواست شروع كننده جنگ باشد و لذا حر پس از آن كه از اجازه جهاد مأيوس شد از امام اجازه خواست تا با مردم كوفه صحبت كند و آنها را انذار و پند دهد، امام اجازه فرمود و حر در برابر سپاه كوفه قرار گرفت و با صداي رسا مردم كوفه را مخاطب قرار داد و چنين گفت:

اهل كوفه! مادر، به سوگ شما نشيند و در عزايتان بگريد، حسين پسر پيغمبر را دعوت كرديد و چون شما را اجابت كرد او را تسليم دشمن نموديد، تصور شما اين بود كه جانتان را فدايش مي كنيد ولي امروز كمر به قتل او بسته ايد، و حتي او را از رفتن به ساير كشورها منع مي كنيد، و مانند اسير در دست شما گرفتار است و هر گونه حركتي را از او سلب كرده ايد، از همه اين ها كه بگذريم آب فرات را از او و همراهانش دريغ داشته ايد، در حالي كه يهودي و نصراني و مجوس از آن مي آشامند و خوك هاي بيابان و سگ ها در آن غوطه ورند ليكن حسين و خاندانش از تشنگي مي ميرند، بدجوري با ذريه پيامبر عمل كرديد، خدا شما را در روز قيامت سيراب نگرداند.

سپاه كوفه به جاي پاسخ منطقي او را تيرباران نمودند، حر نزد حسين عليه السلام بازگشت [1] .



پاورقي

[1] حياة الحسين ج 3 / ص 197 - ابصار العين ص 120 - قاموس الرجال ج 3/ ص 101 کامل ج 4/ ص 64 - طبري ج 7/ ص 334 - ارشاد مفيد ص 235.