بازگشت

حر خوابش را براي حسين بيان مي كند


حر براي اينكه نظر حسين (ع) را درباره ي رفتن به ميدان جنگ جلب نمايد عرض كرد: يابن رسول الله سواره باشم و با اين جماعت بجنگم و ساعتي بعد به فرود آمدن منتهي گردد بهتر است، چون اول كسي بودم كه دل اهل بيت شما را لرزانيدم اجازه دهيد اول كسي باشم كه در راه شما با دشمن بجنگم.

و در برخي از تواريخ نيز آورده اند كه عرض كرد: آقاي من حسين جان ديشب پدرم را در خواب ديدم، از من پرسيد: فرزندم در اين ايام كجا بودي و چه كردي؟ گفتم:در راه با حسين بودم كه راه را بر او ببندم.


پدرم گفت: واي بر تو، ترا با حسين پسر پيامبر چه كار؟ لذا مي خواهم كه به من اجازه بدهيد تا اولين كشته در ركاب شما باشم چنانكه اول كسي بودم كه بر شما خروج كردم [1] .


پاورقي

[1] حياة الحسين ج 3/ ص 197 - نفس المهموم ص 255 الصواعق المحرقه ص 195.